- ۱ نظر
- ۱۱ دی ۰۳ ، ۱۹:۲۱
سالها پیش برای تولید یک مستند در زندان اوین بودم
ماه رمضان بود
داشتم از تشنگی هلاک می شدم
تو حیاط داشتم قدم میزدم
یه پروانه ای رو دیدم که برای خودش داشت آزادانه در زندان پرواز میکرد
هر وقت میخواست میتونست از اونجا پر بشکه و بره
یک لحظه تمام این شعر به ذهنم خطور کردم و همه چیز تصویرش در ذهنم شکل گرفت نوشتم
امروز هم به ذهنم رسید بعد از سالها پادکست صوتیش کنم
تقدیم به همه زندانی ها و اعدامی ها
(من مخالف اعدام نیستم اما این فقط احساسات من بود)