نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

تو نمیتونی روزمو خراب کنی - کتاب و فیلم

کتاب جدیدی رو شروع کردم

معرفی کتاب

تو نمیتوانی روزم را خراب کنی!

در همین یک پنجم ابتدایی کتاب، برای اینکه پست و محتوای جدید هم تولید کرده باشم، ترجیح دادم اقدام به معرفی این کتاب مفید کنم.

نویسنده از مثالهای زیادی برای هر بخش استفاده کرده. مثالهایی که گاهن حوصله سر بر و غیر ضروری بنظر میرسن. اما مثل بعضی از مثالهای کتاب باجگیری عاطفی، لازمه برخی از مثالهای عینی که برای ادمها اتفاق افتاده بیان بشه تا به درک و فهم مطلب و دیدگاه نویسنده برسیم.

نویسنده پیشنهاد کرده که در هر بخشی از کتاب اگر احساس خستگی کردید و ازون بخش خوشتون نیومد میتونید برید سراغ بخش بعدی و یا حتی لازم نیست به صورت متوالی از ابتدا به انتها برسید. از هر بخش که دوست دارید کتاب رو شروع کنید. بنظر میتونه ضعف این کتاب باشه که پیوستگی نداره و هیچ بخشی پیش نیاز بخش بعدی نیست. این رو باید در ادامه کتاب بهش برسم که یه ویژگیه یا ضعف.

در قسمتهایی که نویسنده توضیح میده چطور میشه در مقابل ناملایمات تحمل و صبر داشت به شما پیشنهادهایی میده که فقط با تغییر شما صورت میگیره. این تغییرات به شرطی برای ما قابل هضمه که خودمون رو در جایگاه طرف مقابل بذاریم و به قول قدیمی ها با کفش اونا چند قدم راه بریم.

پیشنهاد میدم این کتاب رو شروع کنید.

نسخه الکترونیک این کتاب رو میتونید در فیدیبو، طاقچه و کتابراه مطالعه کنید. 

معرفی فیلم

Alice Daring

«آلیس  دارلینگ یا آلیس عزیزم» فیلمی در سبک درامه که برخی اون رو تریلر نیز طبقه بندی کردن. اما هیجان خاصی در فیلم وجود نداره. مخاطب با یک درام خانوادگی اجتماعی و با رویکرد روانشناسانه با قربانی عشقی باجگیرانه مواجه میشه. در طول فیلم روایت‌هایی به تصویر کشیده میشن که با وجوه مختلف باجگیری و قربانی بودن در زندگی به ظاهر عاشقانه آشنا خواهید شد.

این فیلم به کارگردانی یک فیلم اولی به نام مری نای و به نویسندگی آلانا فرانسیس در سال ۲۰۲۲ ساخته شده است.

  • مجتبی قره باغی
یک فیلم یک کتاب + معرفی کتاب

معرفی فیلم و کتاب

معرفی کتاب

چند روزیه دارم دست دست میکنم که کتابی پر محتوا و به شدت کاربردی رو بهتون معرفی کنم. این کتاب بر خلاف نامش که میتونه سریع تصور یک رابطه عاشقانه رو‌ براتون مجسم کنه، صرفا در خصوص روابط عاشقانه نیست. 

کتاب باجگیری عاطفی که به قلم دکتر سوزان فوروارد و ترجمه منیژه شیخ جوادی از انتشارات پیکان نگاشته و منتشر شده در خصوص روابطی است که به نوعی میتوان در اون از عواطف استفاده یا سواستفاده کرد‌ و حتی در روابط کاملا غیر عاطفی از عواطف دیگران به عنوان ابزاری برای رسیدن به مقاصدی همچون بیگاری در شغل یا استثمار در زندگی استفاده کرد.

من زمانی این کتاب رو شروع کردم که در شغلم و روابط شغلیم با همکاران و مدیران به نوعی قربانی باجگیری هایی بودم که البته خودم هیچ اطلاعی از دسته بندی اون و بررسی های دقیقش توسط کارشناسان موضوع نبودم.

این مشکلاتی که در کتاب بهشون اشاره شده و صد البته راهکارهایی براش پیشنهاد شده میتونه به نوعی برای همه ما در حوزه های مختلف در زندگی و جامعه پیش اومده باشه یا پیش بیاد. بنابراین بنظر شخص من این کتاب کاربردی رو ابدا از دست ندید. حتی اگر با نظر نویسنده مخالفید سعی کنید به مطالعه ادامه بدید تا احتمالا در بخشهایی از کتاب احساس کنید مخاطب قرار گرفتید.

بخشی از کتاب

 

اگر افراد این کتاب رو در سنین پایین یعنی زیر ۱۸ سال مطالعه کنند در تصمیمات جدی اینده موفق عمل خواهند کرد اما هیچ وقت دیر نیست.

لینک نسخه دیجیتال کتاب رو در فیدیبو روی اسم و جلد کتاب لینک کردم که قیمت بسیار پایین تری نسبت به نسخه چاپی داره.  اگر هم علاقمند به کتاب فیزیکی هستید میتونید این کتاب رو به صورت چاپی با قیمت حدودی ۱۲۰هزار تومن خرید کنید.

معرفی فیلم

دیشب فیلمی بنام plane محصول سال ۲۰۲۳ رو دیدم. این فیلم اکشن و هیجان انگیزه و توقع نداشته باشید بعد از معرفی کتاب، یه فیلم ملوی نرم و حتی روشنفکری بهتون معرفی کنم 😉

هواپیما به کارگردانی ژان فرانسوا ریشه، نویسندگی چارلز کامینگ و با بازی بازیگرانی چون جرارد باتلر، مارک بوتان، لورنزو دی بوناونتورا، مارک وهرادیان، جیسون کنستانتین و با بودجه ۲۵ نیلیون دلاری ساخته شده .

یک‌ پرواز از مبدا اندونزی، در راه دچار مشکلاتی میشه که برای ساعاتی شما رو با هیجان روبه رو میکنه. تماشای این فیلم رو از دست ندید.

این فیلم بخاطر اینکه از صحنه های غیر اخلاقی استفاده نکرده قابل تماشا در کنار خانواده است اما رده سنی داره به خاطر خشونت نهفته در اون.

صفحاتی از کتاب

پیشگفتار

به شوهرم گفتم که میخواهم هفته ای یک شب در کلاسی شرکت کنم و او با همان روش آرام همیشگی اش حمله را آغاز کرد هر کاری میخواهی بکن تو همیشه هر کاری که بخواهی انجام میدهی. اما انتظار نداشته باش وقتی به خانه میرسی من منتظرت .باشم تو هر وقت به خانه می آیی مرا در اینجا مییابی چرا من نباید وقتی به خانه میرسم تو را در اینجا بیابم؟ میدانستم که گفته‌هایش اصلاً درست نیست اما به من احساس خودخواهی شدیدی میبخشید رفتم و پول ثبت نامم را پس گرفتم لیز برنامه ریزی کرده بودم که تعطیلات کریسمس را با همسرم به مسافرت بروم سفری که از ماهها پیش انتظارش را میکشیدیم به مادرم زنگ زدم تا خبر بدهم که سرانجام بلیتهایمان را خریدهایم و او با گریه گفت پس شام کریسمس چه میشود؟ میدانی که در این شب همه دورهم جمع میشوند چطور میتوانی با من چنین کاری بکنی؟ فکر میکنی چند کریسمس دیگر زنده هستم؟ خب البته که من تسلیم شدم زنم وقتی بشنود مرا میکشد اما چطور میتوانم تعطیلاتم را زیربار چنین گناه سنگینی بگذرانم؟ تام به اتاق رئیسم رفتم تا بگویم که یا باید کمک بگیرم یا به من وقت بیشتری بدهد تا بتوانم کار سنگینی را که به من محول شده تمام کنم به محض آن که دهانم را باز کردم و گفتم به اندکی استراحت نیاز دارم او شروع کرد «میدانم چقدر نیاز داری به خانه ات بروی و با خانواده ات باشی، اما اگرچه خانواده ات برای تو دلتنگی میکنند حتی آنها هم از ترفیعی که برای تو در نظر گرفته ایم خوشحال خواهند شد. ما به بازیکنی نیاز داریم که خودش را وقف این کار کرده باشد و من فکر میکردم تو چنین بازیکنی هستی اما اشکالی ندارد میتوانی وقت بیشتری را با بچه هایت بگذرانی فقط یادت باشد اگر خانواده ات مقدم بر کارت هستند. شاید ما مجبور شویم برنامه‌های مان را برای تو عوض کنیم کاملا گیج شده بودم. حالا نمی دانم چه باید بکنم کیم کنند و به ما احساس بازنده بودن ببخشند؟ افرادی که همواره ما را وادار به تسلیم میکنند استثمارگران ماهری هستند این جا چه خبر است؟ چرا بعضیها به ما این احساس را میبخشند که من دوباره بازنده شدم همیشه تسلیم می.شوم احساس واقعی ام را ابراز نکردم چرا هرگز نمیتوانم منظورم را بیان کنم؟ چرا هرگز نمیتوانم از حق خودم دفاع کنم؟ ما میدانیم که همیشه به تله میافتیم میدانیم که احساس درماندگی و نارضایتی به سراغمان میآید و میدانیم آنچه را میخواهیم به خاطر جلب رضایت دیگران از دست میدهیم. اما نمیدانیم چه باید بکنیم چرا برخی از افراد میتوانند ما را از لحاظ عاطفی استثمار

  • مجتبی قره باغی
چند روز ننوشتن هم کوفتگی می آورد

به نام تو

نوشتن یا ننوشتن مسئله این است.

چند روز می گذرد. هی میایی و هی می روی. یک نیم نگاه کوتاه به صفحه وبلاگ میکنی و بعد کرمت میگیرد که یک سری هم به پنل مدیریت بزنی. اوه چه خبر است! کم کم داریم بعد از گذشت حدود 10 سال به بازدید دو میلیونی نزدیک میشویم. (خب که چی؟ دیگه این ادا اطفارها (اطوار) اهمیتی نداره. امروز تو اینستا و یوتیوب یارو دو بار قر میاد بازدید روزش میشه 5 میلیون تو دنبال تومون (تنبون) واسه ف... می گردی؟)

این هم حس و حال ماست دیگر و چه کار اش می شود کرد؟

علاقه نوشتن و وبلاگ داری. گرچه جاهای دیگر هم دیدم که می شود موفق بود اما نمی ارزد. نه با شخصیت ما جور است نه مثل اینجا لذت دارد.

باز هم مثل  همیشه که میگویم بگذریم؛ بگذریم.

چند روزی بود نمی نوشتم. البت اینجا و الا روی کاغذ طرح ها و ایده هایم را هر روز مکتوب میکنم. اما اینجا که باید با تو حال و احوال کنم نبودم.

گفتم هم یک سراغی بگیرم هم یک کتابی، فیلمی چیزی معرفی بِنُمایَم.

برویم به سراغ معرفی کتاب سپس فیلم:

یک کتاب:

ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد

ورونیکا، دختر جوانی‌ که‌ به‌ دنبال‌ مرگ‌ رفته، زندگی‌ را می‌یابد. او نزدیک‌ یک‌ هفته‌ بین‌ زندگی‌ و مرگ‌ سرگردان‌ است، ولی‌ آگاهی‌اش‌ از مرگ‌ باعث‌ می‌شود شدیدتر زندگی‌ کند و کارهایی‌ را انجام‌ دهد که‌ پیش‌ از آن‌ هرگز نکرده‌ بود. ورونیکا به‌ آن‌ چه‌ ندارد می‌اندیشد و زندگی‌ خود را دوباره‌ ارزیابی‌ می‌کند.
به نظر می رسد که ورونیکا هرچه می خواهد دارد. شب ها برای تفریح بیرون می رود، با مردهای جذاب ملاقات می کند، اما شاد نیست. در زندگی اش چیزی کم است. برای همین است که صبح روز ۱۱ نوامبر سال ۱۹۹۷، تصمیم می گیرد بمیرد. با قرص دست به خودکشی می زند و هرچند خودکشی اش موفق نیست، دکتر به او می گوید که تا چند روز دیگر می میرد.

  • مجتبی قره باغی
چراش رو نمیدونم ولی میکنن این کارو! (و معرفی کتاب)

سلام

به نام خدایی که از بدو شکل گیری ما تو رحم مادر حواسش بهمون هست

گفتم؛ چراش رو نمیدونم ولی میکنن این کارو!

نشستی بی خبر از همه جا سرت به زندگی گرمه هی به مشکلاتی میخوری

البته مشکلات جزئی. بی خبر ازینکه یکی یا یه عده ای که باهات حال نمیکنن دارن جادو جنبل میکنن تا زندگیت رو به هم بریزن

یا بالاخره یه زحمی بهت بزنن. یه عده میرن پیش این رمال ها و یه پولی میدن و از این وردهای شیطانی به اسم دعا میگیرن و شروع میکنن در شب فلان خوندن و فوت کردن از دور به تو یا از همین دست کارهای خنده دار و مسخره. اما مهم اینه که دارن این کارو میکنن و تو نمیدونی!

البته کسانی که اهل نماز هستن یه سپر ایمنی در مقابل دارن ولی این سپر جلوی زیر آب زنی ها و تهمت ها و غیبت ها رو هم میگیره آیا؟

خیلی وقته خوابهای خاصی می بینم

خوابهایی که برای تعبیرش به صورت دقیق پیگیری نمیکنم که در شب فلان و ساعت بهمان بوده یا در اول ماه و آخر برج و...

اما همین که شب ها سنگین نمیخوابم و سعی میکنم زود بخوابم و سحرخیزم و نمازهام رو نمیذارم از اول وقت بگذره کمی روی خواب هام حساسیت به خرج میدم و یه پیگیری ساده در سایتهای تعبیر خواب میکنم، البته با دادن صدقه هم سعی می کنم دفع بلا کنم.

حقیقتا قبلا خیلی بها به این چیز ها نمی دادم، نه اینکه بگم الان بهای چندانی میدم نه! ولی واقعیتش ذهنم رو درگیر میکنه.

نماز اول وقت خودش یه فایروال حرفه ای در مقابل دشمنی های انسان ها و اجنه است. اما در کنارش مثل بنزین سوپر و اوکتان، باید یه سری تقویتی ها رو هم به کار ببری، مثلا خوندن معوذتین در نمازهای ادا و یا در زمان های غیر نماز و هر زمانی که وقت داشتی، به نیت دور شدن از بلایا.

دعاهای زیادی نقل شدن که به نظرم خود کلام خدا موثرتر از هر تجویز دیگه ایه که قال و منقوله...

فیلم ها و سریال های زیادی ساخته شدن چه خارجی چه ایرانی؛ در خصوص همین شرارت هایی که بر علیه آدمها انجام میشه و بیشتر اینها از ذهن مریض یک نویسنده نبوده و یه مصداق بارز و واقعی داشته که اون رو به فیلم مبدل کردن.

خیلی دوست دارم تصورات خودم رو در این زمینه و موکلین و فرشته ها و مامورینی که در خدمت خدا و در کنار انسان هستن بنویسم اما چون تخصصی ندارم بیشتر شبیه یه داستان و فیلم نامه میشه تا ارائه ای با آگاهی از این مطلب.

اما در جاهایی خوندم که اون کسانی که جلوی اشرار و شرارت هاشون (جن و انس) رو می گیرن همین مامورین وظیفه ی خدا هستن که در کنار ما در حال انجام فعالیت های روزمره شون هستن. مثل کسانی که گزارش کارهای روز مارو از قبیل نماز، حق الناس و فلان و بهمان به خدا میرسونن.

برخی از اونها وظیفه شون حفظ ما در مقابل خطرات و شرارت ها است.

خواب های چند وقت اخیر من، باعث شدن تا در مورد چشم زخم و دشمنی از سوی دشمنانی که در خواب های من به انحاء مختلف و ظواهر گوناگون ظهور  می کنن و به من هشدار داده می شن جستجویی کنم که چطور ایمن بمونم در مقابلشون و با پناه بردن به برخی سوره های خاص مثل معوذتین از شر اونها خلاص بشم.

فکر نکنید این دشمن ها خیلی دورنااااا!!!!  نه ممکنه همین دوست و همکار همیشگتون باشن که مثلا بعضی از بهترین ساعات روزتون و خوشگذرونی هاتون رو با اونها هستید. اما اونها اون چیزی که فکر میکنید نیستن و به خاطر عقده های فروخوردشون در زندگی از شما متنفرن اما اون رو بروز نمیدن.

قبلا هم یه مطلب درباره خودم و حس حسادت نوشته بودم. برخی از ما آدمها به خاطر ساده بودنمون به لحاظ احلاقی و دور بودن از این مسایل، با این رفتارها آشنا نیستیم و فقط یه چیزی از معلم ها و روحانیت پای منبر ها شنیدیم و اصلا برامون عینیت پیدا نکرده. و علت اینه که یکی همیشه هوامون رو داشته اما هر چی به برخی موفقیت ها و خوشبختی ها تو زندگی نزدیکتر می شی این دشمنی هاو دشمن ها بیشتر و بیشتر میشن.

برای همین میگن هیچ وقت تو چشم نیا، مراقب باش چیزی که داری رو به رخ نکشی حتی ناخواسته، چون اون چیزی که داری واقعا هیچی به حساب نمیاد در مقابل چیزهایی که تو این دنیا هست و دیگران دارن اما، داشته ی تو، تو چشم اونی که کنارته میاد و وای اگر اون شخص حسادت کنه...

کاری میخوای بکنی داد نزن، جار نزن! چون کارو شروع نکرده از بنیان و ریشه میزننش فقط با چشم زخم و ورد و حسادت...

تمام این مطالبی که نوشتم به نظر املی و دور از عقل و علم و ناسازگار با قرن زیست ما میاد اما چه بخوای باور کنی و چه نخوای این ها وجود دارن و اتفاق میفتن. همون هایی که این حرفها رو املی و دور از علم میدونن، به خیال خودشون اینهارو طی یک دگردیسی علمیش کردن و با موج و ارتعاش و مغز و فلان دارن همین تعابیر رو به کار میبرن و البته دکون دستگاه خودشون رو هم راه انداختن.

خسته شدم دیگه ! ؛ بریم یه کتاب خوب معرفی کنم بهتون.

کتاب، هنر همیشه بر حق بودن

(38 راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خورده اید)

گرامی؛ این کتاب رو معرفی کردم تا بعد از مطالعه طرفت رو بشناسی و بدونی چطوری در مقابل آدم های پست فطرت باید حواست رو جمع کنی که داره در اوج بی شرافتی تو رو اذیت میکنه یا نه؛ و الا قصدم این نیست که از این نکات برای همون رفتار شنیع بر علیه دیگران ازش استفاده کنی.

کتابی که نکات خوبی بهت آموزش میده برای مباحثه و مجادله.




نقل قول
- "آگاهی از مغالطات و تسلط بر فریبکاری‌ها همیشه با هدف کلاه‌برداری یا غلبه بر دیگران از موضع غیرعقلانی و غیرمنطقی و با هدف زورگویی صورت نمی‌گیرد؛ بلکه بسیاری از اوقات برای پیروزی در مباحثه با دیگران و دفاع و حمایت از موضعمان به‌خصوص در مواقعی که حق با ماست و استدلال قوی در دست نداریم، نیازمند آگاهی از این روش‌های فریبکارانه هستیم. آرتور شوپنهاور در کتاب هنر همیشه بر حق بودن تلاش کرده به شکلی ساده و مختصر انواع عام مغالطات و تکنیک‌های جدل را توضیح دهد و در جاهایی که نیاز بوده نمونه‌ها و مثال‌هایی از دنیای حقیقی برای مخاطب ارائه دهد." (به نقل از حسین قربانی در سایتش)

  • مجتبی قره باغی
یک فیلم، یک کتاب + معرفی کتاب

سلام به روی ماهتون

امروز قصد دارم هم یه فیلم خوب معرفی کنم بهتون هم یه کتاب خوب

این فیلم رو اگر زبان اصلیش رو هم دانلود کنید مشکل سانسوری نداره تا جایی که خاطرمه

فیلم البته مال سال 1392 2014ه و اولین فیلم بلند کارگردان دیمین شزله

ویپلش  Whiplash

موضوع فیلم درباره موسیقیه و تم اصلی فیلم درباره تلاش (البته نظر من اینه و میشه تم های دیگه های تصور کرد)

پسر نوجوانی که عاشق درام نوازیه و کمی تو این کار ضعیفه و احتیاج به تمرین با استادی حرفه ای داره که تو این مسیر با مشکلاتی روبرو میشه

حتما این فیلم که یکی از شاهکارهای دیمن هست رو ببینید

لینک دانلود دوبله ی فیلم رو همراه نسخه زبان اصلی براتون میذارم

دوبله

زبان اصلی با زیررنویس فارسی

و حالا بریم سراغ یه کتاب

زن زیادی اثری از زنده یاد جلال آل احمد

نثری تقریبا روان با آن ادبیات خاص جلال که شیرینی خاصی در بیان ایجاد میکند و تصوری زیبا از دوران قدیم در ذهن می سازد.

آن دوران مردسالارانه را به راحتی میتوان از لابه لای داستانی که حتی مردها در آن حضور ندارند نیز حس کرد.

این کتاب رو در اپلیکیشن طاقچه میتونید به صورت رایگان دانلود کنید و بخونید. یکی از مزایاش اینه که کتاب پی دی اف نیست و میتونید اندازه فونت، سطرها و غیره و ذلک رو درش تغییر بدید

قسمتی از متن داستان رو از طاقچه اسکرین گرفتن براتون

  • مجتبی قره باغی
مکانیزم های دفاعی روانی - معرفی کتاب

سلام

صبحتون بخیر

یه روز دیگه رو به حول خدا بیدار شدیم و در حال سپری کردنش هستیم

شکر خدای را...

این کتاب رو همین امروز صبح شروع کردم

مجموعه ای از مقالات زیگموند فروید در خصوص مکانیزم های دفاعی انسانه که در ناخودآگاهش تصمیم به اجرای اونها میگیره.

من و من برتر از درونیاتیست که فروید در این کتاب به اون اشاره میکنه و تصمیم گیرنده نهایی بر نهادهای اجرایی ذهن من برتر میدونه.

اینکه فرد از بدو تولد با اموری که از اونها نهی میشه، مکانزیم دفاعی روانیش شروع به فعالیت میکنه. فروید اولین مثال و مواجهه رو در دوران کودکی که تقریبا فهم و شعور انسانی قابل مشاهده شده، نهی کودک از بازی با مدفوعش بیان میکنه و ناخوداگاهی که این سرکوب رو به عمق تاریک آرشیو ذهنش میبره و حتی ممکنه برخی از این سرکوب ها برای همیشه فراموش بشن اما در ضمیر ناخودآگاه حضور دارن.


متن معرفی کتاب به نقل از سایت فیدیبو:

نقد و بررسی کتاب مکانیزم‌های دفاع روانی

‌درباره‌ی کتاب مکانیزم‌های دفاع روانی  اثر زیگموند فروید

کتاب مکانیزم دفاعی نوشته‌ی زیگموند فروید است. این کتاب مبانی و نظریات فروید را درباره‌ی دفاع توضیح می‌دهد. مترجمان کتاب برای فهم بیشتر و بهتر این موضوع در ابتدا نکات کلی‌ای را درباره‌ی ادبیات فروید شرح داده‌اند: «او معتقد است که بسیاری از رفتارهای انسان، به ویژه رفتارهای پرخاشگرانه که ریشه ی اختلالات روانی هستند، تحت تاثیر انگیزه های ضمیر ناخودآگاه می باشند، اما می توانند با انتقال به بخش خودآگاه و از طریق معالجات روانکاوانه درمان شوند.

کتابی که پیش روی شماست، مجموعه مقالات پراکنده و نظریه های فروید درباره ی مکانیزم های دفاعی ضمیر ناخودآگاه می باشد که از سایت های اینترنتی و مقالات و کتب تالیف شده ی مختلف گردآوری و ترجمه شده است. او بیان می دارد که شخصیت از سه سطح تشکیل شده است: 

« نهاد » یا « اید »  که با نیازهای جسمی سر و کار دارد و مطابق اصل لذت طلبی عمل می کند؛ 

« فرامن » یا « سوپرایگو » که همان وجدان است و با اخلاقیات در ارتباط، 

و « من » یا « ایگو » که وظیفه اش برقراری تعادل بین خواسته های « نهاد » و « فرامن » است.

بنابراین « من » ، مهم ترین هسته ی شخصیت فرد است که می تواند در برابر هیجانات، اضطراب ها، شکست ها، تحقیرها و... مورد تهدیدات جدی قرار بگیرد. در این میان مکانیزم های دفاعی دست به کار شده، با محافظت از « من » در برابر این مشکلات عاطفی، سعی می کند تا با ایجاد سازگاری و تسکین اضطراب، آرامش را به فرد بازگرداند.»



  • مجتبی قره باغی
چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟

خیلی عصبانی ام از دست نویسنده
نوع نوشتاری البته با سیر داستانی کلاسیک فرق داشت
ما دارای یک آغاز و میانه و پایان نبودیم
یک داستان گزارشی پر از داستان درونش
جالب بود و خوشم اومد
اما خیلی عصبانی ام از دست نویسنده
کلی سوال به وجود آورد و جواب ندادقاتل شاهی و زنده موندن شاهی
پسری که مستانه رو حامله کرد
علت شهادت زن شاهی و و

این کتاب رو پیشنهاد میدم بهتون که بخونید

در ادامه مطلب هم نقد و بررسی این رمان به قلم محمد داداش زاده رو براتون نشر دادم

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات