نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سینما» ثبت شده است

مجتمع فنی را فراموش کنید

مدتی پیش پسرم رو در یکی از کلاس‌های مجتمع فنی ثبت نام کردم. از همون ابتدا با تاخیر منطقی بخاطر تکمیل ظرفیت کلاس ها دیر شروع شدن اما هنوز کلاس‌ها به نیمی از تایم قانونی کلی نرسیده بودند که استادشون شروع میکنه به تق و لق به کلاس اومدن. مرتبه‌ی اول کلاس رو نیمه رها میکنه و میگه همسرم مریض شده و باید خودمون برسونم به بیمارستان.
هفته‌ی بعدی که بچه ها میرن سر کلاس از همون اول استاد کلاس رو تعطیل میکنه و میگه ناچارم برم چون از محل کارم بهم زنگ زدن گفتن کار واجبی پیش اومده و باید برم.

این رو هم بگم که کلاس‌ها هفته ای دو جلسه و هر جلسه 3 ساعته برگزار میشه که نیم ساعت آخر رو هم همیشه زودتر تعطیل میکنن که این منهای دو تایم استراحت 15 دقیقه ایه و یعنی عملا کلاس‌ها در هر جلس 2 ساعته برگزار میشن و نتیجتا اگر کل آموزش 60 ساعته باشه شما درنظر بگیر حدود 20 ساعت از کلاسها عملا دزدیده می‌شن.

میگفتم؛

یهو تصمیم گرفته میشه استاد دیگه نیاد چون ظاهرا محل کارش اجازه نمیده که بنظر بعید میاد اینطور باشه و یحتمل شیفت کاریش تغییر کرده. بنابراین کلاسها به مدت دوهفته یعنی چهار جلسه معلق میشه.

حالا یه خانمی قراره بشه استاد و در همون ساعات و روزها کلاس رو ادامه بده. اما بچه ها مشکل دارن چون تا حالا تایم تابستون بوده و درگیر دانشگاه و مدرسه نبودن و از قرار حالا با شروع مهر ماه کلاسها شروع شده و نمیتونن طبق روال قبل بیان. هر کی به نحوی یه مشکلی با ساعات قبلی داره.

با مشقت فراوان و نارضایتی خیلی‌ها اینطور مقرر میشه که جمعه ها در طول روز برن سر کلاس.

برنامه به همین منوال ادامه پیدا میکنه.

تا اینکه به جلسه آخر میرسن و برای جبران دو جلسه غیبت استاد قبلی که 6 ساعت بوده میخوان دو ساعت به جمعه ها که حالا داره 5 ساعته برگزار میشه اضافه کنن. حالا بیشتر بچه ها مخالفن ولی مجتمع میگه من کلاسهای جدید ثبت نام کردم و چاره ای ندارم باید جلسه آخر 7 ساعته برگزار بشه که در حقیقت تا پاسی از شب طول میکشه.

حالا تمام این داستان رو براتون نوشتم تا ببینید با چه موسسه بی صاحب و بی درو پیکری طرف هستد.

اگر خواستید در این موسسه ثبت نام کنید برای هر آموزشی حتما قبلش خوب همه جارو بررسی و سرچ کنید حتما هستن موسساتی که هم معتبرتر هم قیمت مناسبتر و هم قانون مند هستن رو میابید و مثل امثال ما گول اسم این مکان رو نخورید که مفتش هم گرونه.

در ادامه اسکرین شات های گروه موسسه رو براتون میذارم تا ببینید با چه کودن های زورگویی طرف هستید.

      

در ادامه مطلب الباقی عکسها رو ببینید

  • مجتبی قره باغی
از دست رفتگان 95
این مطلب بخشی از مطلب سایت باشگاه خبرنگاران می باشد که به خاطر آماده بودن اون رو کپی کردم
هنرمندانی که در سال 95 از دست دادیمشون
البته درمطلب زیر فقط بخش سینما رو یادآوری کردم

در عرصه سینما هنرمندان و سینماگرانی همچون جمشید ارجمند، کاظم افرندنیا، محمدعلی باختر، اصغر بیچاره، حسن جوهرچی، ثریا حکمت، داود رشیدی، بهمن زرین‌پور، محمد زرین‌دست،‌ علیرضا زهادی، مهدی سماکار، محسن سیف، پرویز شاهین‌خو، پرویز صبری، نیما طباطبایی، حسن علیزاده، محمدرضا غیاث‌آبادی، حسین فهیمی، علیرضا قومی، فرید کشن فلاح، عباس کیارستمی، احمد مسروری، ملیحه نیکجومند، کاظم فریبرزی و مهین کسمایی جامعه سینمایی را ترک کردند.

همچنین در بخش رادیو تلویزیون بخصوص هنر دوبله بزرگانی چون احمد قائمی مقدم،  ایران بزرگمهری راد، جمیله بی‌نیاز، فرامرز حاجی رسولی، دنیا فنی‌زاده و علی اکبر گودرزی طائمه را تا بهشت زهرا همراهی کرده ایم و داغ شهید محسن خزایی خبرنگار صدا و سیما پرچمی از دفاع قلم و دوربین را به رخ جهانیان کشید. 


  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۳۸
  • مجتبی قره باغی

صحبتهای جهانگیر سلطانی پیرامون سینمای ضد دفاع مقدس - صحبتها بدون کات و تایتل برای دوستان و خبرنگارانی که میخوان از تصویر استفاده کنن قرار گرفته.

سوال: چرا پس از گذشت چندین سال از جنگ فیلمسازانی که به سمت سینمای دفاع مقدس میروند در حقیقت به نام سینمای ضد جنگ کارهای ضد دفاع می سازند؟

سیزدهمین جشنواره مقاومت-سال 93

  • مجتبی قره باغی

صحبت های هادی مقدم دوست پیرامون سینمای دفاع مقدس - صحبتها بدون کات و تایتل برای دوستان و خبرنگارانی که میخوان از تصویر استفاده کنن قرار گرفته.

سوال: چرا پس از گذشت چندین سال از جنگ فیلمسازانی که به سمت سینمای دفاع مقدس میروند در حقیقت به نام سینمای ضد جنگ کارهای ضد دفاع می سازند؟

سیزدهمین جشنواره مقاومت - 93

  • مجتبی قره باغی

درد دلهای محمدحسین فرح بخش درباره سینمای دفاع مقدس - درباره جنگ و شهدا و جانبازان - درباره مسئولین و ... - راش به صورت کات نخورده و بدون تایتل روی سایت قرار گرفته که دوستان و خبرنگاران محترم بتونن از تصویر برای کارهاشون استفاده کنن.

سیزدهمین جشنواره مقاومت - 93

  • مجتبی قره باغی

آنچه در بازنمایی زن سنتی در سینما شاهد آن هستیم چیزی فراتر از نقد است و بیشتر به حمله شبیه است. زندگی زن سنتی زیر سوال می رود. زنی که همیشه غذای خانگی درست می کند. زنی که خانه اش همیشه تمیز است و بر رتق و فتق امور خانه و فرزندان متمرکز است.

حمله به زن سنتی با زیر سوال بردن کامل او آیا خدمت به فرهنگ ایرانی است؟

آیا باید برخی ویژگیهای زن سنتی را ارتقا دارد یا او را از صحنه فرهنگ حذف نمود؟

با حذف زن سنتی زنی که در روابط اجتماعی خود محدود عمل کرده و تمرکزش در خانه است و تبلیغ زنانی خوش مشرب در صحنه اجتماعی که از آشپزی دوری می کنند به کجا می رسیم؟

زندگی مشترک آقای محمودی و بانو نقد زندگی سنتی و حمله به زن سنتی است. ناخواسته یاد به همین سادگی آقای میر کریمی می افتم که در آن زن سنتی و خانه دار خانه را بسیار مغموم نشان داده است. هر روش زندگی و هر منشی نقاط خاکستری و آسیب های خود را دارد. اما حذف چهره زن سنتی با نشان دادن یک زن سنتی در دریای غم و غصه و محکوم کردن آن ما را به سمت چه روش و منشی در زندگی سوق می دهد؟

زنان سنتی در دنیای واقعی وجود دارند که در سینمای ایران ما به ازایی ندارند. زنانی که دارای دانش و هوش اجتماعی در روابط بین فردی هستند. هرچند مدرک دانشگاهی ندارند و شاغل نیستند اما مرجع و مشاور فرزندان و اقوام هستند......

درست است که در خیلی از فیلم ها سعی می شود دو دیدگاه موجود در فیلم زیر سوال می رود اما رواج این ایده و طرز فکر که همه ناراضی اند. یا به قول کاراکتر فیلم سعادت آباد  «همه ما یه جور گهیم یا منم یک گهی ام مث بقیه » خطر بزرگی برای فرهنگ ماست.

اولیایی

  • منصوره اولیایی
سینما چه مستند و چه داستانی، کافیست تو الفبای آن را (سینما) بدانی.
حالا باید مشق کنی،
صد بار از روی سرمشقت بنویس.
شاعر می شوی، داستان نویس، ادیب، پزشک و شاید هم فیلمساز.
به هر حال الفبا، تو را باسواد می کند.
این سلیقه و خلاقیت توست که از تو خالق می سازد.
حالا سر مستند چیست دعوا کن، باز هم می بینی، مستند مستند است.
داستانی داستانی، مستند داستانی، داستان هم مستند است.
فیلم فیلم است و سینما همچنان سینما.
اینها هم راه هایی هستند برای رسیدن به درک هر آن چیزی که باید به آن برسی و ایمان بیاوری؛ خدا، زندگی، ماده یا هر چیزی.
شاید که نه، حتما به همین خاطر است که به سوی علم حقیقی باید رفت. علمی که فقط برای رسیدن به خدا و حقیقت است نه آن چیزی که برای عُجب و اثبات خویش باشد.
تو فیلمت را بساز، مانند سید شهیدان اهل قلم، آقا سید مرتضی آوینی، که هر چه کرد در آن بستر آماده، برای خدا کرد.

"همه ی سینمای من مرتضی است"
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات