نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۷۲ مطلب با موضوع «کلیــپ» ثبت شده است

این ترانه رو در خصوص مشکلات نظام نوشتم همراه با خوانش

  • مجتبی قره باغی

غزل یکبار ظهور کن که برای امام زمان عج سرودم همراه با خوانش

  • مجتبی قره باغی

این شعرو در اولین سالگرد شهید حججی نوشتم

  • مجتبی قره باغی

فرزند روح الله

  • مجتبی قره باغی

سالها پیش برای تولید یک مستند در زندان اوین بودم
ماه رمضان بود
داشتم از تشنگی هلاک می شدم
تو حیاط داشتم قدم میزدم

یه پروانه ای رو دیدم که برای خودش داشت آزادانه در زندان پرواز میکرد

هر وقت میخواست میتونست از اونجا پر بشکه و بره

یک لحظه تمام این شعر به ذهنم خطور کردم و همه چیز تصویرش در ذهنم شکل گرفت نوشتم

امروز هم به ذهنم رسید بعد از سالها پادکست صوتیش کنم

تقدیم به همه زندانی ها و اعدامی ها

(من مخالف اعدام نیستم اما این فقط احساسات من بود)

 
bayan tools مجتبی قره باغیشعری از مجتبی قره باغی

دانلود موزیک

  • مجتبی قره باغی
از چیزی نمی‌ترسیدم

این اوپنیگ ویدئو رو برای شبکه سحر تولید کردم برای یه برنامه ای با همین نام کتاب سردار سلیمانی.

  • مجتبی قره باغی
استاد ناصر

باور نکردنی‌‌ترین مرگ این سال‌ها برای من، فوت استاد بزرگ دوبله و یگانه صداپیشه عرصه فیلم و سریال و رادیو جناب استاد ناصر طهماسب دوست داشتنی‌ست.

باورنکردی، غم‌بار و متاثرکننده برای من. روحیه‌ام از زمانی که خبر رو خوندم و متوجه شدم ایشون دیروز به رحمت خدا رفتن و بنا به دلایلی اعلان خبر تشییع و تدفین ایشون پس از انجام مراسم صورت گرفته به شدت ازرده خاطرم کرد.

خاطراتی از ایشون دارم مانند خیلی از کسانی که با او خاطرات شیرینی دارند و داشتند. خاطرم هست برای مستندی-که تلاش داشتم اون رو بسازم اما عدم توافق من با سفارش دهنده باعث شد کاری از پیش نره- با ایشون صحبت کردم. گفتم یکی از ارزوهای من ساختن فیلمی‌ست که شما در اون نریتور باشید. علت رو هم اینطور عنوان کردم که منهای شیفتگی من به صدای شما و شخصیت صدای شما، کار اگر ضعیف هم باشه صدای شما وزنه ای عجیب به کار اضافه میکنه که باعث میشه ضعف فیلم به چشم نیاد. ایشون با لبخند گفتن یعنی من کارهای ضعیف رو انتخاب میکنم و انجام میدم؟ گفتم نخیر! در حقیقت باید اعتراف کنم که امثال من چشم امیدمون به شماست.

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات