نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یادداشت» ثبت شده است

با ساول تماس بگیر - معرفی فیلم

سه چهار سال پیش به پیشنهاد یکی از دوستان تماشای سریال بریکینگ‌بد را شروع کردم.

یک سریال بسیار قوی از نظر فیلمنامه و در کل ساختار با حضور بازیگران قدرتمند. این سریال سراسر متشکل از خرده داستان و داستانک‌های مختلف است که اجازه استراحت به ذهن مخاطب را نمی‌دهد.

فکر می‌کنم چیزی حدود یک هفته برایش زمان گذاشتم که البته می‌شد با سرعت بیشتری هم تماشا کرد.

سال گذشته همان دوستم پیشنهاد یک سریال دیگر را داد که مثل همیشه در مقابل پیشنهاد امتناع کردم.

یکی دو ماه پیش پسرم اصرار پشت اصرار که فلان سریال را ببین. من فصل اول را دیده‌ام و تو هم ببین که با هم ادامه بدهیم.

بالاخره از خر شیطان پیاده شدم و پای سریال نشستم که دیدم مانند سریال قبلی از خودم تعصب بیجا و مقاومت بی‌جهت نشان داده‌ام.

سریال را ظرف حدود سه تا چهار روز در همین چند روز گذشته در بستر مریضی ساده سرماده‌خوردگی به تماشا نشستم. با ساول تماس بگیرید هر آنچه بریکینگ‌بد هست، بهتر و بهتر است.

یکی از شخصیت‌های تقریبا اصلی بریکینگ‌بد که به گفته خودش قرار نبوده بیش از یک سکانس در این پروژه حضور داشته باشد، در پروژه‌ی بتر کال تو ساول نقش اصلی فیلم را ایفا می‌کند. شخصیت‌های مهم اما دسته چندم و حاشیه‌ای موثر در روند داستان سریال بریکینگ‌بد که در همان فیلم از نظر مخاطب منفور جلوه کرده‌اند اینجا چنان پرداختی شده‌اند که هوش از سرتان می‌پراند.

قصدم در این یادداشت نقد و بررسی فنی سریال نیست و فقط دارم سعی میکنم مثل یک سینه‌فیلم از چیزی که با آن به وجد آمده‌ام برایتان بنویسم تا شاید شور تماشای آن در شما نیز برانگیخته شود.

سریال شامل ۵ فصل ۱۰ قسمتی و فصل آخر آن یعنی فصل ۶ آن ۱۳ قسمتی ارائه شده است. قطعا این سریال آمریکایی را از سایت‌های مجاز دانلود کنید تا با صحنه‌های نامناسب بالای هجده در کنار سایرین شگفت‌زده نشوید اما اگر تمایل دارید بدون سانسور ببینید حتما از سایت مای‌موویز کیفیت ۴۸۰ زیرنویس دانلود رایگان آن را دریافت کنید. البته نسخه دوبله هم در همین سایت موجود است که باید با تهیه اشتراک ویژه ارزان قیمت آن از آن استفاده کنید.

نسخه دوبله سایت‌های مجاز البته به شدت آزار دهنده است. چرا؟ چون در تمامی فصول و حتی در هر فصل دوبله‌ی شخصیت‌ها عوض می‌شود.

نسخه زیر نویس نیز شما را بخاطر توجه به متن ترجمه از تماشای نماها دور می‌کند اما چاره چیست؟!

یک نکته مهم باقی می‌ماند آن هم گرفتاریست؛ بعد از پایان سریال به شدت دچار دلتنگی شدم. برای شخصیت ساول (سال). اینکه مدتی با او زندگی کرده‌اید. با او جنگیده‌اید. با او تلاش کرده‌اید و موفق شده‌اید. شکست خورده‌اید و زنده مانده‌اید.

حالا من واقعا دلتنگ مانده‌ام و آرزو می‌کنم ای کاش این سریال ادامه پیدا می‌کرد و با آن زندگی نیز. حس تجربه زندگی آمریکاییست یا نه تلاش برای زندگی، من را چنان با ساول یا همان جمیز خودمان درگیر کرده که این روزها توان زندگی غیر از آن مدل برایم سخت است.

آرزوهایی که از کودکی در ذهن پرورانده‌ای و به آن‌ها نرسیده‌ای را دیگری زندگی می‌کند و تو آن را تماشا می‌کنی. همیشه به شدت علاقمند به تحصیل در رشته‌ی علوم انسانی بوده‌ام. رشته‌ی حقوق، علوم سیاسی، علوم اجتماعی، هنر و و و.

حالا ساول با همان علاقه‌ی من زندگی پیش روی خود را ساخته است و شاید به همین خاطر است که من اینقدر با آن همذات پنداری کرده‌ام.

و دیگر هیچ. ببینید حتما.

   

  • مجتبی قره باغی
خاک پای حسین

خاک پاتم حسین

این البته نوعی مرام بازی و لوطی گری در ادبیات محاوره ای کوچه بازاریه

و برای نشون دادن ارادت عمیق قلبی فردی به فرد دیگر

بعد از سگتم حسین و آو آو این دست لوس کردن های ادبیات محاوره ای

خیلی هامون خیلی بار شنیدیم که حسین ع به سگ و سگ توله احتیاجی نداره

اگر با تفکر بهشتی و شریعتی، با نگاه مطهری آشنا باشید میدونید که به دور از هر گونه ادا و اصول روشنفکر نمایانه و به واقع از منظر روشنفکرانه نه حسین بن علی ع نه محمد عبدالله ص و نه حضرت حق هیچ کدام به دنبال خاک و سگ و دیگر مخلوقات نیستن و حتی پی نوکر و اربابی.

و البته این تضرع ما به درگاهشان از سر عشق و اشتیاق است چنانکه علی ع میگوید

انت المولا و انا العبد و هل یرحم العبد الا المولا

اما تمام این نوشته ها و یادداشت ها و گاهن مقالات درست سر بزنگاه و با فرارسیدن ماه محرم (همچون دستفروشانی فصلی که محصولات و کالاهای خود را نسبت به فصل تقاضا ارائه می دهند) منتشر می شوند و بازار گپ و بحث در این حوزه داغ می شود.

مخلص کلام که من رو وادار به نوشتن این یادداشت کرد،

حسین ع اندیشه می خواهد، تفکر. تفکر و اندیشه ای که به مقصد حق برسد حتی اگر در طول مسیر بارها منحرف شود.

شک می خواهد اما شکی که درست در لحظه ی حساس به یقین مبدل گردد. یقین در موضع حق طلبی.

حالا باز با این وجود، خاک پاتم حسین.


  • ۰ نظر
  • ۲۰ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۵۳
  • مجتبی قره باغی
یادداشتی بر فیلم Lion 2016 "شارو"

سارو کودک ۵ ساله شبانه در میان سکوت پر جمعیت ترین کشور دنیا گم می‌شود و سال‌ها دور از خانواده در نقطه ای دور کنار خانواده ای فداکار بزرگ می شود. او روزی به وطن بازگشته و خانواده حقیقی اش را پیدا می کند.

این شاید داستان چند خطی فیلم است که میتوان بدون هیچ هیجان برای کسی تعریف کرد.

اما شارو یا Lion نام فردیست که گارث دیویس اولین تجربه سینمایی اش را بر اساس زندگی واقعی او ساخته است.

فیلم با بازی کودکی سارو میان پروانه ها در کنار روستای محل سکونتش آغاز می‌شود. برادر بزرگترش "گودو" او را صدا می کند و کودک از میان بازی و تفریح خارج شده و برای کار مهیا می‌شود. شغل گودو و شارو دزدی زغال سنگ از روی قطار حمل زغال است. آنها با درآمدشان از این راه تقریبا نیمی از درآمد خانواده را تامین می‌کنند.

یک شب با اصرار سارو، او نیز همراه 

  • ۱ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۴۸
  • مجتبی قره باغی
یادداشتی بر فیلم سکوت " Silence "

"سکوت" خدا فیلمی است از مارتین اسکوسیزی کارگردان مطرح و به نام هالیوود. فیلمی که مصائب مسیح را اینبار با پدران مبلغ به ژاپن می برد و چالشی بزرگ میان مسیحیت و بودا خلق می کند.

رودریگرز و گاروپه دو کشیش پرتغالی قصد سفر به ژاپن را دارند تا به شایعاتی که درباره استادشان که سالهاست برای تبلیغ به ژاپن رفته و می گویند مرتد شده، پایان دهند.

فیلم در سیاهی با صدای جیرجیرک های جنگلی آغاز می شود و ناگهان با پدیدار شدن نام فیلم" سکوت"، مخاطب شوکه می شود و البته در ناخودآگاه ذهنش نیز کمی دلهره می افتد. بر خلاف فیلم های کلاسیک بدون "فید این" (عبور نرم از سیاهی به فیلم) با جامپ و پرش به داخل تصویر پرتاب می شویم. تصویری به شدت خشن از یک ژاپنی ایستاده در مه با چوب دستی و کلاه کشاورزان ژاپنی و دو سر بریده در کنارش.

اسکورسیزی به خوبی فضای وهم آلود و پرسش آمیز را با بخار و دود مانند فیلم های کوراساوا خلق کرده است.گویی ارواح فیلم رویاها در جنگل به تصاویر آغازین سکوت خواهند رسید.

 

راوی فیلم در آغاز، شخصی کشیش به نام فررا است که گمشده داستان می باشد و جستجو برای یافتن وی دستمایه اصلی فیلم گردیده.

در ادامه با صحنه ای مواجه می شویم که ظاهرا مارتین اسکورسیزی در آن قصد دارد معنایی را با نماد و نشانه بروز دهد. بعد از سماجت دو کشیش (رودریگرز و گاروپه) برای یافتن پدر فررا، نمایی به نمایش در می آید که با لنزی نزدیک به "فیش آی" تصویر برداری شده و جز حرکت غرب به شرق بازیگران درون نما که گویای  قصد سفرآنها  از اروپا به ژاپن است، معنایی دیگر برایش نمی توان یافت. نمایی خلاقانه  که با وجود تغییر شکل در ظاهر نما تغییر خاصی در بازیگران درون قاب ایجاد نمی کند. کشیشها روی پلکانی در حال پایین رفتن هستند اما هیچ حسی مبنی بر پایین رفتن آنها در مخاطب ایجاد نمی شود.

 

  • ۰ نظر
  • ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۳۰
  • مجتبی قره باغی
یادداشتی بر فیلم in your eyes  در چشمان تو

در چشمان تو شاید ابتدا فیلمی متفاوت به نظر بیاید اما با گذشت تقریبا یک سوم از فیلم بیننده ناخودآگاه احساس آشنایی با مفهوم آن می کند.

ابزاری ارتباطی که در دنیای امروز تکنولوژی برای نزدیک تر شدن انسانها با یکدیگر آن را تولید کرده است.

به نظر می‌آید نویسنده ایده فیلم را از تکنولوژی های ارتباطی همچون شبکه های اجتماعی مانند فیس‌بوک یا تلگرام وام گرفته است.

اما با کمی تغییر در آن ابزار ارتباطی را در دو انسان که جویای ارتباط با یکدیگر هستند نهادینه کرده است و البته لزوم این ارتباط را با شروع فیلم در کودکی بازیگران اصلی فیلم تقریباً فطری یا غریزی قلمداد کرده است.

فیلم به لحاظ کارگردانی و ساختار سینمایی مشکل چندانی که به چشم بیاید، ندارد و زیاد نمی شود حول محور تولید و فرم آن انتقاد کرد و خرده رفت.

کارگردانی خوب تصویر و موسیقی های استفاده شده به جا در فیلم شما را حتی با وجود زیرنویس، با فیلم همراه می کند.

اما آرام آرام دلهره ای عجیب درون بیننده به وجود می آید.چه خواهد شد؟ این سوالی است که مخاطب مدام از خود می‌پرسد حتا در رومانتیک ترین لحظات فیلم. آیا زن در حال خیانت به همسر خویش است؟ اگر اینطور است آیا مقصر است؟ ایا مقصر جایی فراتر از زمین است؟ کسی که در فطرت انسانها ارتباط را نهادینه کرده؟ آیا این طرز تفکر نطفه ی شک را در مغز بشر نمی کارد که شاید دیگر خود را به خاطر روابط غیر صحیح شماتت نکند، زیرا حق با اوست؟

ربکا و دیلن به قدری درگیر ارتباط شده اند که متوجه دیگران نیستند. کسانی که آنها را می بیند و ارتباطشان  در حقیقت، ارتباط مخفیانه شان دیگران را متعجب ساخته است.

جاس ویدون در نقش نویسنده، برین هیل در نقش کارگردان، زوئی کازان در نقش اول زن (ربکا) و مایکل استان دیوید در نقش اول مرد(دیلن)، خیانت را در فیلم در چشمان تو، شیرین جلوه داده و تلاش برای خیانت را راز موفقیت عشق می‌دانند.

این فیلم محصول سال ۲۰۱۴ کشور آمریکاست.

در آخر باید عرض کنم بنده تاکنون فیلمی بی شرمانه تر از این فیلم ندیده ام.

  • ۳ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۲۶
  • مجتبی قره باغی

 به گزارش خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران ؛ البته قبل از اینکه در ایران چنج‌رژیم اتفاق بیفتد، هم چند سالی می‌شد که کفگیر فیلم فارسی به ته دیگ خورده بود و فاکتورهای آن برای مخاطب ایرانی کاملا کلیشه و بی‌مزه شده بودند.
 
جریان فیلم فارسی  در حالی کم‌کم به ورطه ورشکستگی افتاد، که هنوز چیزی برای جایگزین کردن آن وجود نداشت و چند فیلم موج نویی آن روزها را هم نمی‌شد لااقل از نظر کمی، پرکننده خلأ به وجود آمده از غیاب فیلم فارسی دانست، این وضعیت وجود داشت تا اینکه انقلاب اسلامی اتفاق افتاد.
 انقلاب در مرتبه اول از این جهت صنعت فیلم‌سازی ایران را متحول کرد که با وقوع آن کاسه مافیای سینما دچار واژگونی شد و نسلی از نابغه‌ها که در شرایط گذشته امکان ورود به این عرصه را نداشتند، حالا با همت و انگیزه تمام پشت قاب قرار گرفته و روی صندلی کارگردانی نشستند.
 اما تحول دیگری که توسط این اتفاق سیاسی و اجتماعی در هنر هفتم ایران به وجود آمد، حلول بحث های اندیشگانی و فکری از قوالب زیبای شناختی بود. انقلاب و همین طور جنجال‌ها و دعواهای پس از آن، دغدغه‌های مردم و به تبع آن فیلم‌سازان کشور را از خورد و خوراک‌های هر روزمره فراتر برد و به حوزه‌های نظری و فکری کشانید و روی همین حساب سینمای ایران در اولین سال‌های پس از انقلاب پر از حرف و سخن و ایده و آرمان بود.

  • ۰ نظر
  • ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۳
  • مجتبی قره باغی
از حقیقت تا کذب

از حقیقت تا کذب

"کارگردان فیلم سعی در خرافی نشان دادن جامعه دارد. البته در برخی از صحنه ها عقده گشایی های کارگردان طوری به چشم می خورد که گویی تمام مشکلات را نشات گرفته از مذهب می داند.کنتراست شدید بین تفکرات نسل قدیم و نسل جدید، تضارب آراء، حتی در نوع نگاه به مذهب از دیگر زوایای دید کارگردان است."

تحلیلی بر فیلم دو فرشته

خلاصه داستان: در شهرستانی، پدری پس از کشتن پسرش به امامزاده ای می رود و تمامی شب را به راز و نیاز می گذراند ... در پاریس، پدری تز دکترای خود را درباره فرشتگان، جنس آنها و حضورشان در ادبیات قدیم ایران و غرب می نویسد ... در بیابانی، نوجوانی که از خانه گریخته با فرشته ای آشنا می شود و دنیایش دگرگون می شود ...

  • ۰ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۰
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات