پروانه
۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۱۷
مجتبی قره باغی ۱ نظر Share

پروانه

هنر روزنامه دیواری داستان های دراماتیک و فیلمنامه پست های جذاب

پروانه لابه لای گل های باغچه بالا و پایین می رفت، انگار در همان ابتدا که از پیله در آمده بود بال هایش توان بلند پریدن را هم داشتند. سبزی باغچه و رنگ های گل ها سیرابش می کردند.

صدای آژیر. "صدایی که هم اکنون می شنوید صدای آژیر قرمز است و بدین معناست که باید به پناهگاه بروید."

پروانه که پناهگاهش باغچه است؟!

اصلا صدای آژیر را که نمی شناسد!!

بوووووم

پروانه.

پروانه جان مادر

فریادی که از میان آوار و آژیر آمبولانس و آتش نشانی شنیده می شد صدای مادر پروانه بود که کودک چند ماهه اش را در روروئک میان حیاط تنها گذاشته بود تا از "علی کاشی" بقال سر کوجه یک پستانک نو بخرد.

"مجتبی قره باغی"

نظرات (۱)

  1. محمدرضاندیم پور-وبلاگ پارک شهر
    سلام و درود
    چطوری آقا مجتبی؟ خوشحالم از اینکه به فضای مجازی برگشتی.
    حرف زیاد داریم. دوباره به شما سر میزنم
    ممنون که خبر دادی
    یاعلی
    • ۲۵ بهمن ۹۵، ۰۹:۳۱
      سلام
      مخلصم
      درگیری زیاد داشتم
      اما دارم سعی می کنم کنار همه کارهایی که امروز برام واجب شده، وبلاگ رو جدی تر بگیرم
      آرامش میاره برای آدم
      مرتب بهت سر میزنم
      علی یارت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی