پروانه لابه لای گل های باغچه بالا و پایین می رفت، انگار در همان ابتدا که از پیله در آمده بود بال هایش توان بلند پریدن را هم داشتند. سبزی باغچه و رنگ های گل ها سیرابش می کردند.
صدای آژیر. "صدایی که هم اکنون می شنوید صدای آژیر قرمز است و بدین معناست که باید به پناهگاه بروید."
پروانه که پناهگاهش باغچه است؟!
اصلا صدای آژیر را که نمی شناسد!!
بوووووم
پروانه.
پروانه جان مادر
فریادی که از میان آوار و آژیر آمبولانس و آتش نشانی شنیده می شد صدای مادر پروانه بود که کودک چند ماهه اش را در روروئک میان حیاط تنها گذاشته بود تا از "علی کاشی" بقال سر کوجه یک پستانک نو بخرد.
"مجتبی قره باغی"
- ۱ نظر
- ۲۴ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۱۷