نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

مبتلا بشم مردم

مبتلا بشم مردم

جمعه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۴۰ ب.ظ

توی هر ضرر باید استفاده‌ای باشه، باخت باید احساس فوق العاده‌ای باشه

آه فاتح قلبم فکرشم نمیکردی رام کردن این شیر کار ساده ای باشه

آه چشمه‌طوسی آه چشم ویروسی

محسن چاوشی رو باید از سر صحنه رفتن در فیلم سنتوری دنبال کرد تا امروز. از روزی که پول تهیه بلیط اتوبوس نداشت که خودشو به ازگل برسونه. اما امروز به مدد تلاش و توکل یکی از فعالین پرکار دز زمینه‌ی ازاد کردن زندانی و دستگیری از نیازمندانه. عکس کارهای قدیمش که موجی از انرژی منفی رو به مخاطب منتقل می‌کرد مدتهاست آثاری جذاب و توامند که در زمینه‌ی بیدار کردن حس قدرتمند درونی و منتال آدمها و بخشیدن انگیزه در اونها موثره تولید می‌کنه.

 
bayan tools محسن چاوشی

دانلود موزیک

نظرات (۶)

مرد بی حرف و حدیث.

یک کلام بی حاشیه

پاسخ:
دقیقا 🌹

با تمام وجود دوستشون دارم. 

پاسخ:
🌹🌹

انگاری تک تک شعرهارو اول زندگی کرده و بعد تبدیلشون کرده به آهنگ برا ما.

پاسخ:
اره درست میگی، مثل ما که همو زندگی کردیم 🌹

به "دوست داشتنت"

متهمم

به این جرم افتخار می‌‌کنم 

و به فراموش نکردنت

و آرزویم

این است که مجازاتم

حبسِ ابد در گردشِ خونِ تو باشد!

پاسخ:
مبتلا بشم مردم، مبتلا نشم مردم
🌹🌹❤️❤️

واقعا ایستاده براش کف میزنم 

خیلی مرده

و خیلی در هنر بالاست

پاسخ:
👏👏👏
  • عبدالعظیم شرونی
  • غیرممکنه بشه از چاوشی منفی گرفت.. همه کاراش ، تا الان، بدون استثنا خوب بوده

    پاسخ:
    من هم به اندازه شما دوسش دارم اما موزیکهاش قبلا افسرده میکرد. قدیم ها که تازه شروع کرده بود از غصه زیاد می‌خوند.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    نوشتن‌گاه

    دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

    بایگانی
    آخرین نظرات