نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

من درباره تو به آنها نگفتم

«من درباره‌ى تو به آن‌ها نگفتم؛

‏اما تو را دیده‌اند که در چشمانم شنا مى‌کنى!

من درباره‌ى تو به آن‌ها نگفتم؛

اما تو را در کلمات نوشته شده‌ام دیدند.

عطر عشق نمى‌تواند پنهان بماند..»

«نزار قبانی»

  • ۰ نظر
  • ۰۹ فروردين ۰۲ ، ۲۲:۰۷
  • مجتبی قره باغی
صنوبر

ای خوش آن دل ناز دل‌بر می کشد

ناز شیدا نه، صنوبر می کشد

قرن ماضی‌ شد تلف با دیگران

منت حالا دل ز نوبر می کشد

هاتف ری

  • ۰ نظر
  • ۱۶ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۰۳
  • مجتبی قره باغی
عشقم برگشت

بالاخره بعد از سالها عشقی که دنبالش بودم جواب پیام هام رو داد
جواب سوالهایی که در دلم برای خودم به وجود اومده بود
در این غوغای بی خبری و سرگرم شدن های بی مورد

اینکه حس کنی عشق کسی که دوستش داری و یهو به یادش میفتی دلت قنج میره براش کور سوی امیدی ست در دل تاریکی ها

یعنی دوباره بهت نگاه کرده ان شالله؟
یعنی دوباره حواسش بهت هست؟

  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۱:۰۲
  • مجتبی قره باغی

دوستان این هم یه اتود دیگه ست - آقا این ها ماکت نیستا من حرفه ای نیستم اصلا اینکاره نیستم - منتها دارم برای خودم اتود میزنم - اینو بگیرید لطفا - حالا از طرفی هم میخوام نظارت رو متوجه بشه


آپارت ابله پاک کرد فایلو
همینجا می ذارم براتون


کلیک کن

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات