یک فیلم یک کتاب + معرفی کتاب
معرفی فیلم و کتاب
معرفی کتاب
چند روزیه دارم دست دست میکنم که کتابی پر محتوا و به شدت کاربردی رو بهتون معرفی کنم. این کتاب بر خلاف نامش که میتونه سریع تصور یک رابطه عاشقانه رو براتون مجسم کنه، صرفا در خصوص روابط عاشقانه نیست.
کتاب باجگیری عاطفی که به قلم دکتر سوزان فوروارد و ترجمه منیژه شیخ جوادی از انتشارات پیکان نگاشته و منتشر شده در خصوص روابطی است که به نوعی میتوان در اون از عواطف استفاده یا سواستفاده کرد و حتی در روابط کاملا غیر عاطفی از عواطف دیگران به عنوان ابزاری برای رسیدن به مقاصدی همچون بیگاری در شغل یا استثمار در زندگی استفاده کرد.
من زمانی این کتاب رو شروع کردم که در شغلم و روابط شغلیم با همکاران و مدیران به نوعی قربانی باجگیری هایی بودم که البته خودم هیچ اطلاعی از دسته بندی اون و بررسی های دقیقش توسط کارشناسان موضوع نبودم.
این مشکلاتی که در کتاب بهشون اشاره شده و صد البته راهکارهایی براش پیشنهاد شده میتونه به نوعی برای همه ما در حوزه های مختلف در زندگی و جامعه پیش اومده باشه یا پیش بیاد. بنابراین بنظر شخص من این کتاب کاربردی رو ابدا از دست ندید. حتی اگر با نظر نویسنده مخالفید سعی کنید به مطالعه ادامه بدید تا احتمالا در بخشهایی از کتاب احساس کنید مخاطب قرار گرفتید.
بخشی از کتاب
اگر افراد این کتاب رو در سنین پایین یعنی زیر ۱۸ سال مطالعه کنند در تصمیمات جدی اینده موفق عمل خواهند کرد اما هیچ وقت دیر نیست.
لینک نسخه دیجیتال کتاب رو در فیدیبو روی اسم و جلد کتاب لینک کردم که قیمت بسیار پایین تری نسبت به نسخه چاپی داره. اگر هم علاقمند به کتاب فیزیکی هستید میتونید این کتاب رو به صورت چاپی با قیمت حدودی ۱۲۰هزار تومن خرید کنید.
معرفی فیلم
دیشب فیلمی بنام plane محصول سال ۲۰۲۳ رو دیدم. این فیلم اکشن و هیجان انگیزه و توقع نداشته باشید بعد از معرفی کتاب، یه فیلم ملوی نرم و حتی روشنفکری بهتون معرفی کنم 😉
هواپیما به کارگردانی ژان فرانسوا ریشه، نویسندگی چارلز کامینگ و با بازی بازیگرانی چون جرارد باتلر، مارک بوتان، لورنزو دی بوناونتورا، مارک وهرادیان، جیسون کنستانتین و با بودجه ۲۵ نیلیون دلاری ساخته شده .
یک پرواز از مبدا اندونزی، در راه دچار مشکلاتی میشه که برای ساعاتی شما رو با هیجان روبه رو میکنه. تماشای این فیلم رو از دست ندید.
این فیلم بخاطر اینکه از صحنه های غیر اخلاقی استفاده نکرده قابل تماشا در کنار خانواده است اما رده سنی داره به خاطر خشونت نهفته در اون.
صفحاتی از کتاب
پیشگفتار
به شوهرم گفتم که میخواهم هفته ای یک شب در کلاسی شرکت کنم و او با همان روش آرام همیشگی اش حمله را آغاز کرد هر کاری میخواهی بکن تو همیشه هر کاری که بخواهی انجام میدهی. اما انتظار نداشته باش وقتی به خانه میرسی من منتظرت .باشم تو هر وقت به خانه می آیی مرا در اینجا مییابی چرا من نباید وقتی به خانه میرسم تو را در اینجا بیابم؟ میدانستم که گفتههایش اصلاً درست نیست اما به من احساس خودخواهی شدیدی میبخشید رفتم و پول ثبت نامم را پس گرفتم لیز برنامه ریزی کرده بودم که تعطیلات کریسمس را با همسرم به مسافرت بروم سفری که از ماهها پیش انتظارش را میکشیدیم به مادرم زنگ زدم تا خبر بدهم که سرانجام بلیتهایمان را خریدهایم و او با گریه گفت پس شام کریسمس چه میشود؟ میدانی که در این شب همه دورهم جمع میشوند چطور میتوانی با من چنین کاری بکنی؟ فکر میکنی چند کریسمس دیگر زنده هستم؟ خب البته که من تسلیم شدم زنم وقتی بشنود مرا میکشد اما چطور میتوانم تعطیلاتم را زیربار چنین گناه سنگینی بگذرانم؟ تام به اتاق رئیسم رفتم تا بگویم که یا باید کمک بگیرم یا به من وقت بیشتری بدهد تا بتوانم کار سنگینی را که به من محول شده تمام کنم به محض آن که دهانم را باز کردم و گفتم به اندکی استراحت نیاز دارم او شروع کرد «میدانم چقدر نیاز داری به خانه ات بروی و با خانواده ات باشی، اما اگرچه خانواده ات برای تو دلتنگی میکنند حتی آنها هم از ترفیعی که برای تو در نظر گرفته ایم خوشحال خواهند شد. ما به بازیکنی نیاز داریم که خودش را وقف این کار کرده باشد و من فکر میکردم تو چنین بازیکنی هستی اما اشکالی ندارد میتوانی وقت بیشتری را با بچه هایت بگذرانی فقط یادت باشد اگر خانواده ات مقدم بر کارت هستند. شاید ما مجبور شویم برنامههای مان را برای تو عوض کنیم کاملا گیج شده بودم. حالا نمی دانم چه باید بکنم کیم کنند و به ما احساس بازنده بودن ببخشند؟ افرادی که همواره ما را وادار به تسلیم میکنند استثمارگران ماهری هستند این جا چه خبر است؟ چرا بعضیها به ما این احساس را میبخشند که من دوباره بازنده شدم همیشه تسلیم می.شوم احساس واقعی ام را ابراز نکردم چرا هرگز نمیتوانم منظورم را بیان کنم؟ چرا هرگز نمیتوانم از حق خودم دفاع کنم؟ ما میدانیم که همیشه به تله میافتیم میدانیم که احساس درماندگی و نارضایتی به سراغمان میآید و میدانیم آنچه را میخواهیم به خاطر جلب رضایت دیگران از دست میدهیم. اما نمیدانیم چه باید بکنیم چرا برخی از افراد میتوانند ما را از لحاظ عاطفی استثمار که هر زمان به خواسته هایشان میرسند خودشان را به ما کاملاً نزدیک میکنند و اگر به خواسته هایشان نرسند دست به تهدید میزنند و یا ما را زیر بار سنگینی از گناه مدفون می.کنند به نظر میرسد که چنین افرادی برای استثمار ما برنامه ریزی کردهاند حال آن که در اغلب موارد از اعمال خود ناآگاهند. در واقع بسیاری از آنها افراد شیرین و رنج کشیده ای به نظر می رسند که اصلا قصد تهدید کردن ما را ندارند معمولا یک شخص خاص - همسر پدر یا مادر خواهر یا برادر و یا دوستمان - ما را آن چنان مصرانه به زنجیر استثمار میکشد که فراموش میکنیم آدم بزرگسالی هستیم و اگرچه در بسیاری از موارد دیگر زندگیمان افراد موفقی هستیم در کنار این افراد احساس عجز و بی کفایتی میکنیم اریها ما را روی انگشت کوچکشان می.چرخانند به عنوان نمونه سارا را که خبرنگار دادگاه است در نظر میگیریم سارا که مو قهوهای جذابی است یک سال است با بساز و بفروشی به نام فرنگ ان شده آنها که دهه میسالگی را میگذرانند کاملا با یکدیگر توافق داشتند تا آن که صحبت ازدواج به میان آمد سارا میگوید: «رفتار او کاملاً عوض شد. انگار از من انتظار داشت خودم را به اثبات برسانم وقتی فرنگ او را برای تعطیلات آخر هفته به کلیه کوهستانی خود دعوت کرد. همه چیز روشن شد دوقتی وارد شدیم آنجا پر از قوطی های رنگ بود فردک فرچهای به دست من داد نمیدانستم چه کار باید بکنم پس شروع به نقاشی کردم آنها در سکوت کار کردند تمام روز مشغول بودند و وقتی برای استراحت نشستند فرنگ جعبه بزرگی را که حاوی حلقه نامزدی بود به او داد سارا میگوید: «پرسیدم اینجا چه خبر است؟» و او جواب داد: میخواستم مطمن شوم که تو شریک خوبی هستی و انتظار نداری همه کار را من انجام دهم. البته که این آخر ماجرا نبود ما تاریخ ازدواج را تعیین ،کردیم اما مثل یویو بالا و پایین میرفتیم او پشت سر هم به من هدیه میداد اما در عین حال دست از مسخره کردنم برنمی داشت در یکی از تعطیلات آخر هفته من نمیخواستم از بچه های خواهرش پرستاری کنم و او گفت که من احساس وابستگی خانوادگی ندارم و شاید بهتر باشد قرار و مدارمان را لغو کنیم و یا اگر من در مورد توسعه کارم حرف میزدم معنی اش این بود که احساس تعهدی قوی نسبت به او ندارم این جریان همچنان ادامه داشت و همیشه من بودم که تسلیم میشدم اما همچنان به خودم میگفتم که او مرد بی نظیری است و شاید از ازدواج میترسد و به زمان نیاز دارد که کنار من احساس امنیت کند. تهدیدهای فرنک بیسر و صدا اما در عین حال بسیار قدرتمند و تاثیرگذار بود زیرا این تهدیدات با نزدیکی و صمیمیتی ترکیب شده بود که مانع میشد سارا بداند به راستی در اطرافش چه میگذرد و همچون بسیاری از ما سارا برای جلب محبت بیشتر فرنگ باز هم به سوی او برمیگشت. سارا تسلیم خواستههای نامعقول فرنک میشد زیرا در آن لحظات راضی کردن فرنک امری منطقی به نظر میرسید - خیلی چیزها در خطر بود. سارا نیز همچون بسیاری از ما از رفتار نادرست فرنک احساس آزردگی و درماندگی میکرد اما برای خودش این طور توجیه میکرد که به هر قیمت باید صلح و آرامش را برقرار سازد. در چنین رابطه ای ما تمرکز خود را بر نیازهای طرف مقابلمان قرار میدهیم البته به قیمت انکار خواستههای خودمان و به طور موقت دچار این توهم میشویم که با تسلیم شدن توانسته ایم قلمرو امنی برای خودمان خلق کنیم ما از رویارویی و درگیری و فرصت ایجاد رابطه ای سالم اجتناب تعامل های دیوانه کننده ای از این دست موجب درگیریهایی شدید در هر میکنیم نوع رابطه ای میگردد و با این حال به ندرت شناسایی و درک میشود در اغلب موارد این گونه رفتارهای استثمارگرایانه را ارتباط نادرست میخوانند ما به خود میگوییم من از روی احساس قضاوت میکنم و او از روی عقل» و یا «خب او منطق متفاوتی دارد اما واقعیت این است که منبع اختلافات ما در روشهای ارتباطی مان ،نیست بلکه یکی از دو نفر راه خود را به قیمت سرکوب کردن خواستههای طرف دیگر طی میکند. این خیلی بیشتر از عدم تفاهمی ساده است - این جنگ قدرت است. در طول سالهای متمادی من در جستجوی راهی بوده ام که این جدال قدرت و دایره رفتارهایی را که منجر به آن میشود توصیف کنم و دریافته ام که تقریبا همه افراد در سراسر جهان یک نوع عکس العمل نشان میدهند. مفهومش این است که هر زمان به افراد یادآوری کرده ام که آنچه ما در موردش حرف میزنیم باجگیری خالص است - باج گیری عاطفی - آنها گفته های مرا تایید کرده اند. میدانم که مفهوم باجگیری تصاویر ذهنی وحشتناکی از جرم و جنایت و ترس و شکنجه را در مقابل چشمان افراد ظاهر میسازد. به یقین خلق چنین تصوری از همسرتان دوستانتان ،فرزندانتان والدینتان و خواهران و برادرانتان دشوار است با این حال میدانم تنها مفهوم باجگیری است که دقیقا آنچه را رخ میدهد توصیف میکند برندگی این کلمه به ما کمک میکند فرایند انکار و سردرگمی را که بر بسیاری از روابطمان حاکم است بشکافیم و با حقیقت رو به رو شویم بگذارید از نو به شما این اطمینان خاطر را بدهم صرفا این که باج گیری عاطفی بر رابطه ای حاکم است به این مفهوم نیست که این رابطه محکوم به فناست مفهومش این است که ما نیازمند شناسایی صادقانه و اصلاح رفتارهایی هستیم که موجب درد و رنجمان میشود و میتوانیم این روابط را بر پایه هایی محکم تر بنا نهیم.
باج گیری عاطفی چیست؟ باج گیری عاطفی شکل بسیار مؤثری از استثمار است که در آن نزدیکان ما به طور مستقیم و یا غیر مستقیم ما را تهدید میکنند که اگر کاری را مطابق میل آنها انجام ندهیم تنبیه میشویم در قلب همه باج گیریها یک تهدید اصلی وجود دارد که میتواند به شکلهای مختلف ابراز شود اگر آن طور که من میخواهم رفتار نکنی رنج خواهی برد باج گیر جنایتکار می تواند شما را تهدید کند که با افشای وقایع گذشته تان آبرویتان را به خطر می اندازد و یا از شما باج میخواهد تا حرفی نزند و رازتان را پنهان کند اما هدف گیری باجگیران عاطفی دقیق تر است. آنها میدانند که رابطه ما با آنها برایمان تا چه اندازه اهمیت دارد. میدانند که در این زمینه بسیار لطمه .پذیریم آنها اغلب عمیقترین اسرار ما را میدانند و هر چقدر هم که به ما علاقه مند باشند هر زمان که ترس دور از دسترس بودن خواستههایشان گریبانگیرشان میشود از این اسرار به شکل تهدیدی استفاده میکنند تا آنچه را میخواهند به دست آورند فرمانبرداری ما را با آگاهی از این امر که ما به محبت و تأییدشان نیاز داریم تهدیدمان میکنند که ما را از این محبت محروم خواهند ساخت و یا به ما این احساس را میبخشند که باید تلاش کنیم تا محبت و تأیید آنها را جلب نماییم مثلاً اگر شما به دست و دلبازی و بخشندگی و مهربانی خود می بالید باجگیر شما را متهم به خودخواهی و بی ملاحظگی میکند زیرا به خواسته های او توجهی نکرده اید اگر پول و امنیت برای شما ارزشمند است باج گیر شروطی را برای دادن پول و امنیت به شما تعیین میکند و یا تهدیدتان میکند که شما را از آنها محروم خواهد ساخت و اگر تهدیدهایش را باور کنید سلطه بر تصمیمات و رفتارهای شما را به شکل الگویی دائمی دنبال میکند. ما در دام رقص باجگیری اسیر میشویم رقصی که دارای قدمها شکلها و شریکان متعددی است.
گم شده در مه چطور است که بسیاری از افراد قابل و باهوش رفتارهایی را که کاملاً روشن و واضحند تشخیص نمیدهند؟ یک دلیل اصلی اش مهارت باجگیران است که اجازه نمیدهند ما چگونگی استثمار خود را درک کنیم زیرا مه غلیظی خلق میکنند که اعمال آنها را نامرئی میسازد ما اگر میتوانستیم در مقابلشان می ایستادیم اما آنها کاری میکنند که نتوانیم ببینیم چه اتفاقی دارد می افتد. مه در واقع به معنای ترس تعهد و احساس گناه است؛ ابزارهایی که باج گیران با کمک آنها معامله می.کنند باجگیران میزان زیادی مه را در روابط خود تزریق میکنند تا ترس ما مانع نادیده گرفتن آنها شود، متعهد شویم راه آنها را دنبال کنیم و اگر نکنیم دچار احساس گناه شدیدی از آن جایی که رسوخ در چنین مه غلیظی کاری بس دشوار است و زمانی شویم. که کسی از نزدیکانمان ما را استثمار میکند ما متوجه هدف او نمیشویم نکات زیر را ارائه میکنم تا دریابید هدف یکی از این باجگیران قرار گرفته اید یا نه آیا نزدیکان شما . تهدیدتان میکنند که اگر آنچه را از شما میخواهند انجام ندهید زندگیتان را دشوار خواهند ساخت؟ بی وقفه تهدیدتان میکنند که اگر مطابق میلشان رفتار نکنید رابطه شان را با شما قطع میکنند؟ مستقیم و یا غیر مستقیم به شما میگویند که اگر به آنها توجهی نکنید به خودشان آسیب میرسانند و یا دچار افسردگی میشوند؟ هر چقدر هم که به آنها بدهید همیشه بیشتر و بیشتر میخواهند؟ مرتبا فرض میکنند که شما تسلیمشان خواهید شد؟
چشمانمان را باز کنیم قبل از ایجاد هر نوع تغییری بهتر است چگونگی روابطمان با باجگیر را مشخص سازیم باید چراغها را روشن .کنیم برای خاتمه دادن به باج گیری ،عاطفی این قدم بسیار مهمی است چون در حالی که ما سعی میکنیم مه را نابود ،کنیم باجگیر لایههای تازه ای به آن میافزاید به رغم پیشرفتهایی که در سالهای اخیر در شناسایی خلق و خو و حالات روانی و انگیزه های خود به دست آورده،ایم وقتی سر و کارمان با مه میافتد حواسمان کرخت میشود و ردیابهایمان که معمولاً راهنمای روابطمان است از کار می.افتد باج گیرها فشارهایی را که بر ما وارد میسازند با مهارت تغییر شکل میدهند به گونه ای که ما از خودمان میپرسیم چه اتفاقی دارد میافتد به علاوه میان آنچه باجگیران انجام میدهند و تعبیر محبت آمیز و معصومانه ای که از اعمال خود میکنند تفاوت عمیقی وجود دارد. ما سردرگم میشویم جهت یابی مان را از دست میدهیم و آزرده خاطر میگردیم اما ما تنها نیستیم باجگیری عاطفی مشکلی است که میلیونها نفر با آن درگیرند. در این کتاب در مواردی که قصههای زندگی افراد به نگارش درآمده است شما آدمهایی را ملاقات میکنید که با باجگیری عاطفی در جدالند - و راه هایی برای مقابله با آن می.یابند اینها داستانهای افرادی واقعی اند با احساسات واقعی و درگیریهای واقعی این افراد کسانی هستند که با آنها احساس همدردی خواهید داشت - مردان و زنانی که در بسیاری از بخشهای زندگیشان با لیاقت و کفایت عمل میکنند اما در دام باج گیرهای عاطفی افتاده.اند اگر آماده یادگیری باشید درسهای زیادی از آنها می.آموزید قصه های آنها ماجراهای امروزی است ماجراهای آموزنده ای که میتواند راهنمای شما باشد و در سفر زندگی همراهیتان کند.
باج گیری نیازمند دو طرف است در نیمه اول این کتاب به شما نشان خواهم داد که باج گیرها چگونه عمل میکنند و چرا بعضی از ما به خصوص در مقابل آنها لطمه پذیریم با جزئیات کامل توضیح خواهم داد که عمل باجگیری چگونه انجام میگیرد و در این معامله هر یک از دو طرف چه میخواهد چه به دست می آورد. و چگونه به دست میآورد روان شناسی باجگیری را توصیف خواهم کرد کاری که در ابتدا کمی ترسناک به نظر میرسد زیرا همه باج گیران دارای روش واحد و یا خصوصیات یکسان نیستند بعضی ها بسیار آرامند و بعضیها کاملاً پرخاشگر بعضیها کاملاً صریح و رک گو هستند و گروهی بسیار زیرک بعضی ها اجازه میدهند بدانیم که در صورت عدم اجرای خواسته هایشان چه عواقبی در انتظار ما خواهد بود و دیگران تاکید میکنند نافرمانی ما تا چه اندازه باعث رنج و درد آنان میگردد و با این حال اگرچه این گروهها در ظاهر کاملاً متفاوت به نظر میرسند در واقع دارای خصوصیات مشترکی هستند که رفتار استثمارگرایانه آنها را تغذیه میکند به شما نشان میدهم که باج گیرها چگونه از مه و سایر ابزارهاشان استفاده میکنند و کمکتان میکنم تا دریابید انگیزه شان چیست نشان میدهم که چگونه ترس - ترس از دست دادن ترس از عوض شدن ترس از طرد شدن ترس از دست دادن قدرت - زمینه مشترکی است که در همه باج گیرها دیده میشود در برخی از آنها این ترس ریشه ای عمیق و طولانی در احساس بی لیاقتی و نگرانیهای گذشته شان دارد و در گروهی دیگر احتمالا واکنشی است در قبال احساس ناامنی های اخیر و و تنشهایی که احساس امنیت را از آنها سلب کرده است خود را نالایق و بی کفایت .بدانند من نشان میدهم که چگونه این ترس ها زندگی یک باجگیر را میسازد و چگونه رویدادهای مهمی همچون طرد شدن از جانب دلداده از دست دادن شغل ،طلاق بازنشستگی و یا بیماری میتواند به راحتی اطرافیانمان را به افرادی باجگیر مبدل سازد.
نقشی که ما بازی میکنیم بدون کمک ما هیچ نوع باج گیری عاطفیای ریشه نمیگیرد. یادتان باشد باج گیری نیازمند دو طرف است - این یک همکاری متقابل است - و قدم بعدی این است که بدانیم به عنوان هدف باج گیری چه نقشی در این میان داریم هر یک از ما با نقاط حساس خود وارد انواع ارتباطها میشویم - آزردگی های انباشته شده پشیمانی عدم ،امنیت ،ترس خشم اینها نقاط حساس ما هستند نقاطی که اگر لمسشان کنیم به درد میآیند باج گیری عاطفی زمانی به وجود میآید که ما به افراد اجازه دهیم بدانند که این نقاط را در ما شناختهاند یعنی زمانی که آن نقطه حساس را میفشارند و ما از جا می.پریم در این کتاب خواهیم دید که چگونه تجربه های زندگی واکنشهای عاطفی غیر ارادی ما را شکل دادهاند واکنشهایی که نقاط حساس ما را بر می انگیزند من با لذت و شیفتگی شاهد این تحول بوده ام که فلسفه پیشین رفتار انسانی که قربانی بودن ما را باور داشت تغییر یافته و به فرضیه تازه ای مبدل شده است که ما را مسئول زندگی و مسائل خود میداند. ساده است که با تمرکز بر رفتار دیگران فکر کنیم اگر آنها عوض شوند، همه چیز درست میشود اما آنچه واقعا نیاز داریم تعهد و شهامت ما در درک خودمان برای تغییر مسیر اثرگذاری بر افرادی است که در آینده مبدل به باجگیران عاطفی خواهند شد. دشوار است که قبول کنیم خود ما در حین تسلیم شدن به باج گیر یاد میدهیم چگونه از ما باجگیری عاطفی .کند اما واقعیت تلخ این است که سازش ،ما پاداشی است که باجگیر دریافت میکند و هر زمان که ما این پاداش را در قبال عمل خاصی به کسی میبخشیم - مهم نیست خودمان بدانیم یا نه - به روشنی به آنها میفهمانیم که میتوانند باز هم چنین عملی را تکرار کنند.
بهایی که ما میپردازیم باج گیری عاطفی همچون پیچکی پخش میشود و میتواند تمام زوایای زندگی ما را بپوشاند. اگر سر کارمان تسلیم یک باج گیر شویم احتمالاً وقتی به خانه میرسیم تلخی آن را سر فرزندانمان خالی میکنیم اگر با والدی رابطه بدی داریم ممکن است با همسرمان منفی بافی کنیم ما نمی توانیم درگیری هایمان را داخل جعبه ای بگذاریم و درش را ببندیم و روی آن ،بنویسیم رئیس یا شوهر و آن را دور از دسترس نگه داریم حتی ممکن است در اثر چنین فشاری خودمان به صورت باج گیر دیگری در آییم و احساس درماندگی خود را بر سر فردی ضعیفتر و یا لطمه پذیرتر از خودمان خالی کنیم بسیاری از افرادی که باج گیری عاطفی میکنند دوستان نزدیک همکار و یا اعضای یک خانوادهاند که پیوندهای محکمی دارند و میخواهند آنها را حفظ کنند. آنها احتمالاً کسانی هستند که ما دوستشان داریم به خاطر زمان خوشی که در کنار یکدیگر سپری کرده ایم و خاطرات مشترکی که با هم داشته ایم در اغلب موارد رابطه خوبی با آنها ،داریم به جز زمانی که هدف باج گیری عاطفیشان قرار میگیریم این مهم است که اجازه ندهیم عادت زشت باجگیری عاطفی ما - و اطرافیانمان - را در کام خود فرو برد بهایی که ما برای تسلیم مکرر در قبال باجگیری عاطفی میپردازیم بسیار عوض کنیم و آن قدر به خودمان این تغییر را وعده میدهیم تا دوباره سنگین است نظرات و رفتار شخص باجگیر تعادل ما را به هم میزند به ما احساس شرم و گناه میدهد ما میدانیم که باید این شرایط را فریب بخوریم کم کم در مورد قدرت نگه داشتن قول و قرارهایمان با خود دچار شک و تردید میشویم و اعتماد به نفس و اثربخشی مان را از دست می دهیم عزت نفسمان تحلیل میرود شاید بدتر از همه این است که هر زمان تسلیم باجگیر میشویم تماسمان را با تمامیت خود از دست میدهیم همان قطب نمای درونی که تعیین کننده ارزشها و رفتارهای ماست هرگز باجگیری عاطفی را دست کم نگیرید وقتی با باج گیری عاطفی زندگی میکنیم این رفتار استثمارگرانه چون خورهای به جانمان میافتد و مهم ترین روابط زندگی و حرمت نفسمان را به خطر می اندازد.
شناخت را به عمل مبدل سازیم اما من بیش از ۲۵ سال است که درمانگرم و در این مدت هزاران نفر را از هر گروه و طبقه ای معالجه کرده ام اگر قرار باشد قانونی عمومی را بدون هرگونه تردید بیان کنم میگویم که تغییر ترسناکترین لغت در واژه نامه هاست. هیچ کس تغییر را دوست .ندارد تقریبا همه از آن وحشت دارند و بسیاری از افراد از جمله خود ،من تمام تلاش و خلاقیت خود را به کار میبندیم تا از تغییر اجتناب .کنیم شاید از اعمال خودمان رنج ببریم فکر انجام دادن کاری متفاوت برایمان قابل قبول نیست با این حال اگر قرار باشد چیزی را با قاطعیت و اطمینان کامل بیان کنم چه از نظر شخصی و چه حرفهای میگویم چیزی در زندگی مان عوض نمیشود مگر آن که رفتارمان را عوض کنیم تنها شناخت اعمال نادرستی که ما را محکوم به شکست میکند کافی نیست تا انجام دادن آنها را متوقف سازیم. غرولند و التماس کردن به فرد باجگیر هم کاری صورت نمیدهد باید دست به عمل بزنیم باید اولین قدم را در مسیر جدید برداریم.
واژگانی جدید برای انتخابها تمام کتابهای من به منظور یافتن راه حلهایی نوشته شده اند و در بخش دوم این کتاب شما را قدم به قدم در میان طیف وسیعی از انتخابهای مختلف در قبال فردی که شما را هدف باجگیری قرار داده است به حرکت وا می دارم اگرچه در اغلب موارد به نظر میرسد که روشهای در دسترسمان محدود هستند واقعیت این است که تعداد انتخابهای ما خیلی بیش از آن است که تصور میکنیم و داشتن حق انتخاب به ما نیرو میبخشد من به شما راهکارهایی را نشان میدهم تا به سرعت در مقابل افراد باجگیر بایستید - درست زمانی که دچار ترس شده اید. و کمکتان میکنم که در حال انجام دادن این کار احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید. برای شما فهرست بازبینی تمرینهای ساده برنامههای عملی و روشهای ارتباطی غیر تدافعی خاصی تدارک میبینم اینها روشهایی هستند که در طول ۲۵ سال گذشته به کار گرفته و غربال شدهاند - و کاملاً مؤثرند! کار مهم دیگری که انجام میدهم هدایت شما در پاسخ دادن به سؤالات بسیار مهم اخلاقی و روان شناسی است - سؤالاتی که در رویارویی با خواستهها و اولویتهایم پاسخ میگویم؟ باج گیری عاطفی به سراغمان می آیند. مثلاً چه زمان آدم خودخواهی تلقی میشوم و چه زمان بدون خودخواهی به تا چه اندازه میتوانم ببخشم بی آن که احساس نارضایتی و افسردگی کنم؟
• اگر تسلیم باجگیر شوم صداقت خود را زیر یا میگذارم؟ یکی از بزرگترین خدمات این کتاب به شما کمکی است که دریافت میکنید تا بتوانید احساس گناهی را که باجگیر به شما القا کرده است کاهش دهید و یا از بین ببرید به شما می آموزم که چگونه احساس ناراحتی ناشی از تغییر در رفتارتان را از خود دور سازید تا از احساس گناهی که سزاوارش نیستید رهایی یابید نشان میدهم که هر قدر قاطعانه تر در این راه قدم بردارید میزان گناهتان بیشتر کاهش مییابد و نشان میدهم که بدون احساس گناه شما باجگیر قدرت خود را از دست میدهد من در طول زمانی که تغییرات مهم درونی را در خود ایجاد میکنید همراهیتان خواهم کرد تا بتوانید واکنشهای خودکارتان را در قبال باجگیریهای عاطفی کنار بگذارید و تغییراتی مثبت و آگاهانه در خود ایجاد کنید و بدانید که تا چه اندازه حاضرید با نادیده گرفتن خواستههایتان در خدمت دیگران در آیید. زمانی که سرانجام درک و مهارتهای لازم را برای رهایی از دایره مرگ آور باج گیری عاطفی کسب میکنیم به هیجان و نیروی غیر قابل توصیفی دست می یابیم یکی از بیمارانم مگی به من گفت سرانجام توانستم به نامزدم نه بگویم و دریافتم که خواسته هایش غیر منطقی است. کاری نکردم که باعث ناراحتی اش شود اگرچه او تظاهر میکند که آزرده اش ساخته ام برای اولین بار تسلیم نشدم و ده دقیقه بعد از بگو مگویمان به او زنگ نزدم که عذرخواهی کنم. من این کتاب را برای کسانی نوشته ام که تلاش میکنند به والدین دلداده همکار و یا دوستی استثمارگر نزدیک باشند. لطفا یادتان باشد که اگرچه نمیتوانم در این جریان قدم به قدم همراهیتان کنم تا آنجا که بتوانم در این راه دشوار اما دگرگون کننده زندگی حمایتتان خواهم کرد به شما کمک میکنم که رابطه ای سالم و تازه نه تنها با باج گیرهای زندگیتان بلکه با خودتان نیز برقرار کنید به نظر من برای مقابله با باج گیری عاطفی شهامتی واقعی مورد نیاز است. این کتاب به شما چنین قدرتی خواهد بخشید.
بخش یک: شناخت عمل باج گیری
یک. تشخیص باج گیری عاطفی
دنیای باج گیری عاطفی بسیار درهم و برهم .است در حالی که بعضی از باجگیران به وضوح منظور خود را بیان میکنند گروهی دیگر پیامهایی متناقض ارسال میدارند و اغلب اوقات با مهربانی رفتار میکنند و گهگاه دست به باج گیری میزنند به همین جهت شناسایی رفتار استثمارگرایانه در روابط بسیار دشوار است. به یقین باج گیرهایی هستند که با قدرت و بدون هیچ ابهامی دست به تهدیدات مستقیم میزنند و به شما یادآوری میکنند که اگر طبق خواسته هایشان عمل نکنید چه اتفاقی خواهد افتاد و با قاطعیت به عواقب ناگوار عمل شما اشاره میکنند اگر مرا ترک کنی دیگر حق نداری بچه ها را ببینی و یا اگر از برنامه من حمایت نکنی برایت توصیه نامه نمینویسم» تهدید ،آشکار قصد و نیت بی چون و چرا اما در اغلب موارد باج گیری عاطفی با ظرافت بیشتری انجام میگیرد و در متن رابطه ای مثبت و دوستانه شکل می.گیرد ما خوب میدانیم که طرف مقابلمان چه خصوصیاتی دارد و اجازه میدهیم تجربیات مثبتمان بر احساس دلخوری و آزردگی مان از نادرست بودن چنین رابطه ای غالب آید. باج گیری عاطفی آهسته آهسته و به شکل خزنده ای بر ما غلبه میکند با رفتاری که به طور نامحسوسی با رفتار طبیعی متفاوت است و به تدریج به اعمالی منتهی میشود که در ابتدا بیرنگند و سپس گسترش مییابند و سلامتی ما را به خطر میاندازند قبل از آن که رفتار کسی را باجگیری عاطفی بخوانیم باید این رفتار و ترکیبات آن را بشناسیم ما هم مثل پزشک میتوانیم این اختلال را تشخیص دهیم با مشاهده عوارض در مثالی که ارائه خواهم کرد زوجی را مشاهده میکنید که دارای رابطهای عاشقانه ،هستند اما عوارض این اختلال در آنها به چشم میخورد این امر میتواند میان دو دوست دو شریک