نوشتن گاه

نوشتن گاه عضوی است از بدن چون نشیمن گاه - مرکب است از دست و مغز و قلب، که در وادی نوشتن همان قلم و عقل و دل است

نوشتن گاه

نوشتن گاه عضوی است از بدن چون نشیمن گاه - مرکب است از دست و مغز و قلب، که در وادی نوشتن همان قلم و عقل و دل است

نوشتن گاه

دست های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟
از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت!
میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! میدانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! میدانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان

محرم نیامده، ما به محرم رسیده ایم

شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۱۲ ب.ظ

این است آن مهمانی؟
اکنون که به دقت به عاشورا می نگرم، زمان را در زمان تنیده می یابم. من در زمان می گذرم یا زمان بر من؟ محرم آمده است یا من به محرم رسیده ام؟ حالا انسان می فهمد که اساس تمام  امور باور است، و من بر این باورم که محرم نیامده است بلکه من به محرم رسیده ام.

کاری از : مجتبی قره باغی

فایل صوتی متن بالا با تقلید از صدای مولانا شهید سید مرتضی آوینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی