نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

ناخشنودی از اوضاع فرهنگ

پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ق.ظ

ای مردم، در راه هدایت به جهت کمی اهل آن وحشت نکنید؛ زیرا مردم بر سر سفره ای جمع شده اند که سیر شدن از آن کوتاه و گرسنگی به آن دراز است.

ای مردم، مخلوقات را خشنودی و ناخشنودی دسته بندی می کند. جز این نیست که شتر ثمود را یک مرد پی زد و خداوند متعال عذاب را برهمه قوم ثمود تعمیم داد؛ زیرا عموم آنان بر کار ثمود رضایت داشتند. 

                                                                               نهج البلاغه خطبه 201

  

بالارفتن شدید سن ازدواج، افزایش فساد و بی عفتی و بی غیرتی در جامعه، تبدیل معروف به منکر و منکر به معروف ......لااقل نا خشنود باشیم از آنچه می گذرد.

مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکْنُ فِتْنَهٌ فِی الاْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرْ.

«تهذیب الأحکام، ج 7، ص 396، ح 9»

امام جواد - علیه السلام - فرمود: هر که به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن می باشید با او موافقت کنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد.

 

نظرات (۱)

سلام وقتی راه روشن را رها کردیم و دنبال بیراه ها میدویم تا شاید از دیگران عقب نمانیم   دیگه چه انتظاری از ما هست که فکرمان پی معروف باشد (آخه اگه زن من مثل بقیه نره تو جامعه مردم چی می گن اگه شوهرم ...)بی غیرتی آبرو و عفت ... شده
                                            اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
سلام - ممنون از نکته ی قابل تاملی که مطرح کردید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات