نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱۶۰ مطلب با موضوع «هنر» ثبت شده است

داستانهای کوتاه چخوف

کتاب داستانهای کوتاه چخوف کتاب جدیدیه که کنار بقیه کتبی که بازشون کردم و همه رو دارم باهم جلو میبرم شروع کردم.

البته این سبک مطالعه مختص من نیست ولی بنظرم جالبه. بخصوص اینکه من بیشتر کتابهایی که کنار دیگر کتب شروع میکنم بخاطر بچه ها یا همسرم هستن. 

کتاب برای من سرگرمی هم هست اما بیشتر علاقه به کسب تجربه و علم و اموزش و هر چرندی که از بچگی بهمون گفتنه. اما حقیقتا برای بقیه میخونم تا بخوابن. 😉

این کتاب رو که شروع کردم به ذهنم رسید از قدرت چخوف یه محتوای صوتی کوچیک که در بخش اغازین کتاب نوشته شده تولید کنم و اونو منتشر کنم تا بشنوید.

 
bayan tools با صدای مجتبی قره‌باغیبخشی از مقدمه کتاب بهترین داستانهای کوتاه چخوف
  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۰۲ ، ۲۰:۵۸
  • مجتبی قره باغی
سیزده جان

سیزده جان فیلمی است که سایتهای مختلف دانلود فیلم هر کدام، ژانر آن را نسبت به حس و هیجانات خود در طبقه بندی های مختلفی قرار داده اند. یکی آن را اکشن و دیگری حتی آن را ترسناک قلمداد کرده است.

اما بهترین ژانر انتخابی برای آن زندگی نامه ای است که البته نمی توان هیجان انگیز بودن آن را کتمان کرد.

فیلم کاری است از ران هاوارد که فیلمش را فیلم ژانر بقا نیز ذکر می کنند. در سینما مبارزه ی میان خیر و شر هستند که داستان فیلم، پیرو آن، قهرمان خود را معرفی میکند. گاه انسان با انسان در تقابل است، گاه انسان با طبیعت و ... .

در این فیلم به تقابل انسان با طبیعت پرداخته شده است. عده ای نوجوان که پس از تمرین فوتبال، قبل از رفتن به جشن تولد یکی از دوستان خود مربی خود را راضی می کنند تا به غاری معروف در نزدیکی محل زندگیشان در تایلند بروند.

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۰۲ ، ۱۹:۱۵
  • مجتبی قره باغی
گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش

مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم

طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی

از سر خواجگی کون و مکان برخیزم

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم

بر سر تربت من با می و مطرب بنشین

تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم

خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات

کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم

گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش

تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم

روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده

تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم

  • ۰ نظر
  • ۱۱ اسفند ۰۱ ، ۲۳:۳۹
  • مجتبی قره باغی
هنوزم چشمای تو

این موزیک یکی از شاهکارهای مغفول دوران

روح تورج شعبانخوانی شاد

تقدیم به من و او

 
bayan tools تورج شعبان‌خوانیچشمای تو

دانلود موزیک

  • ۰ نظر
  • ۰۲ اسفند ۰۱ ، ۲۱:۲۶
  • مجتبی قره باغی
صنوبر

ای خوش آن دل ناز دل‌بر می کشد

ناز شیدا نه، صنوبر می کشد

قرن ماضی‌ شد تلف با دیگران

منت حالا دل ز نوبر می کشد

هاتف ری

  • ۰ نظر
  • ۱۶ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۰۳
  • مجتبی قره باغی
فیدیبو یا طاقچه

این کتابخونه ی ناقص من تو فیدیبوئه

و این هم کتابخونه که نه، یه عالمه کتاب تلنبار شده توی طاقچمه

حالا فهمیدید چرا کرم خرید کتابخوان سراسر وجودم رو گرفته؟
بماند که برای این کتابها باید کلی پول بدم با این اوضاع گرونی در صنعت چاپ
مگه میشه همه ی اینهارو یه جا توی کیفت همیشه و همه جا همراه داشته باشی؟!
نه دیگه نمیشه!

حالا برای اینکه این همه هزینه نکنی برای خرید کلی کتاب باید اون همه هزینه کنی برای خرید کتابخوان و بعد هم کلی هزینه کنی برای خرید کتاب های یکم ارزونتر دیجیتالی از ارائه دهنده های مختلف

بگذریم

این دو تا رو معرفی کردم ازین جهت که یه چند تایی نکته از هر دو بگم

روی ادامه مطلب (علامت پلی که فلش بهش اشاره کرده) بزن بخون بقیه اش رو اگر خواستی ادامه بدی....

↓↓↓↓

  • مجتبی قره باغی

عاشقانه آونگ شده ام

هایکویی از عباس معروفی با صدای من

و متنی از من:

آونگ شدن چیزی شبیه چرخه و دایره نیست

رفت و آمدیست بین خویش و خود
خود که خود من است و خویش معشوقه من

  • ۰ نظر
  • ۰۶ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۲۱
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات