نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

روزمرگی؟!

به نام خالق زیبایی ها

به نام خداوند بخشنده مهربان 


روز طبیعت و تعطیلیش هم به پایان رسید

فردا شنبه نیست اما مثل شنبه روز خاصی است

قراره از تنبلی بکنیم و به دل کار بزنیم

شاید خسته کننده به نظر برسه اما...  نه هیچی، خواستم بگم

خسته کننده نیست

اما دیدم خودم حالم به هم میخوره در این روزمرگی ها سر کار برگردم 

دوباره هر روز سر کار برو و با یه عده احمق سرو کله بزن 

مسیر همیشگی رو در بازگشت به منزل پیش بگیر و با عده احمق سر جا به جا شدن تو مترو و اتوبوس بحث و جدل کن

برس خونه و با زن و بچه... 

وااااای، 

بیخیال

حرفم رو پس میگیرم و بر میگردم به چند خط بالاتر برای تصحیح مطلبم


شاید خسته کننده به نظر برسه اما نه خسته کننده نیست، دوباره میری سر کار و با بهترین همکارای دنیا چاق سلامتی میکنی، عصری تو مسیر برگشت تو پیاده رو به همه آدمها لبخند میزنی و اونا هم در جواب روی تو میبوسن. تو مترو مردم به خاطرت پیاده میشن تا تو سوار قطار بشی.

خونه که میرسی همسرت که دیگه خونه مادرش نرفته و تو خونه منتظرت نشسته، از پای دیکته گفتن به پسرت بلند میشه میاد به استقبالت.

اینطوری طراوت زندگی بیشتر میشه و دیگه از ۲۰ روز تعطیلی در اومدن برات رنج آور نمیشه.


آرزوی این بهترین رو برای شما هم دارم 

  • ۰ نظر
  • ۱۳ فروردين ۹۶ ، ۱۹:۴۳
  • مجتبی قره باغی
نظرات خصوصی

این مطلب پین شده است، وبلاگ به روز است

سلام خدمت همه مخاطبین عزیزم

باید خدمت اون دسته از عزیزانی که برام نظر خصوصی ارسال میکنن و سوالاتی مطرح میکنند یه نکته مهم رو گوشزد کنم

عزیزان جان ازینکه جوابتون رو نمیدم ناراحت نشید،  نه اینکه وقت پاسخگویی نداشته باشم، خیر،  اتفاقا وقت دارم، اما متاسفانه شما هیچ راه ارتباطی رو ثبت نمیکنید، وقتی نظرتون رو ثبت میکنید قبلش در ادامه پیام یا در قسمتی که ایمیل از شما خواسته آدرس ایمیل بذارید، بنده در قسمت ارتباط با من یه شماره اعتباری هم گذاشتم که اگر لازم بود برای سوالاتتون پیام بدید. به هرحال سعی کنید حداقل برام ایمیل بذارید. چون در صورت نبود ایمیل جواب از من دریافت نمیکنید و من رو به بی تفاوتی نسبت به پیامهاتون متهم میکنید

با تشکر از دقت ببشترتون 🌷🌷🌷🌷

یا علی 

  • ۰ نظر
  • ۱۲ فروردين ۹۶ ، ۱۳:۱۴
  • مجتبی قره باغی
همبرگر لاکچری

در رستورانی که این تابلوی چگوارا در کنار گاو و گاوچران بخشی از تزئینات داخلی آن است، برای بچه پولدارهای تهران "همبرگر لاکچری " سرو می شود به قیمت " دویست و پنجاه هزار تومان" . باور کنید دویست و پنجاه هزار! صاحب رستوران یک پسر بیست و دو ساله‌ی متولد آمریکاست که به قول خودش فقط برای سفر به ایران آمده ولی متوجه شده قیمت مغازه در لواسان مناسب است و تصمیم گرفته آن را بخرد و همبرگر لاکچری بفروشد. همین گولاخ که در امریکا " فوتبال آمریکایی " بازی می‌کرده حالا به ایرانِ پسابرجام بازگشته تا بخوبی نشان دهد "جزیره ثبات " به چه کسانی تعلق دارد؛ به کسانی که برای صد و شصت گرم همبرگر یک سوم حقوق ماهانه‌ی یک کارگر را پرداخت می‌کنند و هنگام عارق بعد 

  • ۰ نظر
  • ۰۸ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۰۰
  • مجتبی قره باغی
یادداشتی بر فیلم سکوت " Silence "

"سکوت" خدا فیلمی است از مارتین اسکوسیزی کارگردان مطرح و به نام هالیوود. فیلمی که مصائب مسیح را اینبار با پدران مبلغ به ژاپن می برد و چالشی بزرگ میان مسیحیت و بودا خلق می کند.

رودریگرز و گاروپه دو کشیش پرتغالی قصد سفر به ژاپن را دارند تا به شایعاتی که درباره استادشان که سالهاست برای تبلیغ به ژاپن رفته و می گویند مرتد شده، پایان دهند.

فیلم در سیاهی با صدای جیرجیرک های جنگلی آغاز می شود و ناگهان با پدیدار شدن نام فیلم" سکوت"، مخاطب شوکه می شود و البته در ناخودآگاه ذهنش نیز کمی دلهره می افتد. بر خلاف فیلم های کلاسیک بدون "فید این" (عبور نرم از سیاهی به فیلم) با جامپ و پرش به داخل تصویر پرتاب می شویم. تصویری به شدت خشن از یک ژاپنی ایستاده در مه با چوب دستی و کلاه کشاورزان ژاپنی و دو سر بریده در کنارش.

اسکورسیزی به خوبی فضای وهم آلود و پرسش آمیز را با بخار و دود مانند فیلم های کوراساوا خلق کرده است.گویی ارواح فیلم رویاها در جنگل به تصاویر آغازین سکوت خواهند رسید.

 

راوی فیلم در آغاز، شخصی کشیش به نام فررا است که گمشده داستان می باشد و جستجو برای یافتن وی دستمایه اصلی فیلم گردیده.

در ادامه با صحنه ای مواجه می شویم که ظاهرا مارتین اسکورسیزی در آن قصد دارد معنایی را با نماد و نشانه بروز دهد. بعد از سماجت دو کشیش (رودریگرز و گاروپه) برای یافتن پدر فررا، نمایی به نمایش در می آید که با لنزی نزدیک به "فیش آی" تصویر برداری شده و جز حرکت غرب به شرق بازیگران درون نما که گویای  قصد سفرآنها  از اروپا به ژاپن است، معنایی دیگر برایش نمی توان یافت. نمایی خلاقانه  که با وجود تغییر شکل در ظاهر نما تغییر خاصی در بازیگران درون قاب ایجاد نمی کند. کشیشها روی پلکانی در حال پایین رفتن هستند اما هیچ حسی مبنی بر پایین رفتن آنها در مخاطب ایجاد نمی شود.

 

  • ۰ نظر
  • ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۳۰
  • مجتبی قره باغی
نوروز ۹۶

نوروز ۱۳۹۶ مبارک

  • ۰ نظر
  • ۲۹ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۱۰
  • مجتبی قره باغی
یادداشتی بر فیلم in your eyes  در چشمان تو

در چشمان تو شاید ابتدا فیلمی متفاوت به نظر بیاید اما با گذشت تقریبا یک سوم از فیلم بیننده ناخودآگاه احساس آشنایی با مفهوم آن می کند.

ابزاری ارتباطی که در دنیای امروز تکنولوژی برای نزدیک تر شدن انسانها با یکدیگر آن را تولید کرده است.

به نظر می‌آید نویسنده ایده فیلم را از تکنولوژی های ارتباطی همچون شبکه های اجتماعی مانند فیس‌بوک یا تلگرام وام گرفته است.

اما با کمی تغییر در آن ابزار ارتباطی را در دو انسان که جویای ارتباط با یکدیگر هستند نهادینه کرده است و البته لزوم این ارتباط را با شروع فیلم در کودکی بازیگران اصلی فیلم تقریباً فطری یا غریزی قلمداد کرده است.

فیلم به لحاظ کارگردانی و ساختار سینمایی مشکل چندانی که به چشم بیاید، ندارد و زیاد نمی شود حول محور تولید و فرم آن انتقاد کرد و خرده رفت.

کارگردانی خوب تصویر و موسیقی های استفاده شده به جا در فیلم شما را حتی با وجود زیرنویس، با فیلم همراه می کند.

اما آرام آرام دلهره ای عجیب درون بیننده به وجود می آید.چه خواهد شد؟ این سوالی است که مخاطب مدام از خود می‌پرسد حتا در رومانتیک ترین لحظات فیلم. آیا زن در حال خیانت به همسر خویش است؟ اگر اینطور است آیا مقصر است؟ ایا مقصر جایی فراتر از زمین است؟ کسی که در فطرت انسانها ارتباط را نهادینه کرده؟ آیا این طرز تفکر نطفه ی شک را در مغز بشر نمی کارد که شاید دیگر خود را به خاطر روابط غیر صحیح شماتت نکند، زیرا حق با اوست؟

ربکا و دیلن به قدری درگیر ارتباط شده اند که متوجه دیگران نیستند. کسانی که آنها را می بیند و ارتباطشان  در حقیقت، ارتباط مخفیانه شان دیگران را متعجب ساخته است.

جاس ویدون در نقش نویسنده، برین هیل در نقش کارگردان، زوئی کازان در نقش اول زن (ربکا) و مایکل استان دیوید در نقش اول مرد(دیلن)، خیانت را در فیلم در چشمان تو، شیرین جلوه داده و تلاش برای خیانت را راز موفقیت عشق می‌دانند.

این فیلم محصول سال ۲۰۱۴ کشور آمریکاست.

در آخر باید عرض کنم بنده تاکنون فیلمی بی شرمانه تر از این فیلم ندیده ام.

  • ۳ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۲۶
  • مجتبی قره باغی
از دست رفتگان 95
این مطلب بخشی از مطلب سایت باشگاه خبرنگاران می باشد که به خاطر آماده بودن اون رو کپی کردم
هنرمندانی که در سال 95 از دست دادیمشون
البته درمطلب زیر فقط بخش سینما رو یادآوری کردم

در عرصه سینما هنرمندان و سینماگرانی همچون جمشید ارجمند، کاظم افرندنیا، محمدعلی باختر، اصغر بیچاره، حسن جوهرچی، ثریا حکمت، داود رشیدی، بهمن زرین‌پور، محمد زرین‌دست،‌ علیرضا زهادی، مهدی سماکار، محسن سیف، پرویز شاهین‌خو، پرویز صبری، نیما طباطبایی، حسن علیزاده، محمدرضا غیاث‌آبادی، حسین فهیمی، علیرضا قومی، فرید کشن فلاح، عباس کیارستمی، احمد مسروری، ملیحه نیکجومند، کاظم فریبرزی و مهین کسمایی جامعه سینمایی را ترک کردند.

همچنین در بخش رادیو تلویزیون بخصوص هنر دوبله بزرگانی چون احمد قائمی مقدم،  ایران بزرگمهری راد، جمیله بی‌نیاز، فرامرز حاجی رسولی، دنیا فنی‌زاده و علی اکبر گودرزی طائمه را تا بهشت زهرا همراهی کرده ایم و داغ شهید محسن خزایی خبرنگار صدا و سیما پرچمی از دفاع قلم و دوربین را به رخ جهانیان کشید. 


  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۳۸
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات