نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منصوره اولیایی» ثبت شده است

ای مردم، در راه هدایت به جهت کمی اهل آن وحشت نکنید؛ زیرا مردم بر سر سفره ای جمع شده اند که سیر شدن از آن کوتاه و گرسنگی به آن دراز است.

ای مردم، مخلوقات را خشنودی و ناخشنودی دسته بندی می کند. جز این نیست که شتر ثمود را یک مرد پی زد و خداوند متعال عذاب را برهمه قوم ثمود تعمیم داد؛ زیرا عموم آنان بر کار ثمود رضایت داشتند. 

                                                                               نهج البلاغه خطبه 201

  

بالارفتن شدید سن ازدواج، افزایش فساد و بی عفتی و بی غیرتی در جامعه، تبدیل معروف به منکر و منکر به معروف ......لااقل نا خشنود باشیم از آنچه می گذرد.

مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکْنُ فِتْنَهٌ فِی الاْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرْ.

«تهذیب الأحکام، ج 7، ص 396، ح 9»

امام جواد - علیه السلام - فرمود: هر که به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن می باشید با او موافقت کنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد.

 

  • منصوره اولیایی

چند سال پیش یک گرفتاری خیلی سختی برام پیش اومد. نذر کردم که اگر امام زمان عج عنایت کنه و بلا رو دفع کنه دعای « اللهم اعرفنی...» را همیشه در قنوت نمازم بخونم. می دونستم که خوندن این دعا یکی از وظایف منتظران اوست و بشدت سفارش شده. بلطف امام زمان گرفتاریم حل شد و من از آن روز در قنوت نمازم این دعا رو می خونم  .

به شما عزیزان هم توصیه می کنم که  اگر درگیر مسئله ای هستید با این عهد خودتون رو در معرض خیرها و نیکی ها قرار بدید. 

اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک.

اللّهم عرفنی نبیک فانک ان لم تعرفنی نبیک لم اعرف حجتک.

اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرّفنی حجتک ضللت عن دینی؛

پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم.

پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم.

پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، دین خود را از دست میدهم، و گمراه خواهم شد".

  • منصوره اولیایی

 دبیرستان و دوران سرمستی، آنروز را خوب یادم هست. معلم مان از امام زمان می گفت. همیشه برایم سوال است که چرا آنروز اینهمه از خشونت، ظلم و تجاوز و مسائلی که مقدمه ظهور امام زمان است صحبت کردیم. خوب یادم هست همه ترسیده بودیم و آرزو می کردیم که او هیچ وقت نیاید. لااقل تاوقتی که ما زنده ایم. یک نفر از ما جرأت کرد و این آرزو را بلند گفت. «من نمی خواهم بیاید، ما جوونیم، آرزو داریم»

یادم هست تا مدتها وقتی دعای فرج را می خواندند اعصابم بهم ریخت. یکبار به این نفاق پایان دادم و گفتم من دیگر دعای فرج نمی خونم مگر اینکه واقعا دلم فرج بخواد.

گذشت و گذشت تا دانشجو شدم. همیشه در وجودم می دانستم که اگر من فرج  را نمی خواهم  مشکل از من است. امام رحمت مطلق است اما با این وجود از او می ترسیدم. 

در دوران دانشجویی به اعتکاف رفتم. با این حاجت که من هم بتوانم دعای فرج بخوانم البته راستکی نه به دروغ. اعتکاف عجیبی بود. گویا همه خواب و من بیدار. نمی دانم احوالاتم چکونه بود که می آمدند پیشانی ام را می بوسیدند. اوجش نجوای یکی از اطرافیان در روز آخر در گوشم بود که به من گفت امام زمان را دیدی سلام ما را هم برسان. ومن در دلم خندیدم . 

به کی می گفت سلام برسان به کسی که حتی قادر نبود برای فرج دعا کند. دعای عهد اعتکاف دیوانه ام می کرد گویا همواره آن سه روز در محضر او بودم. و خلاصه حاجت روا شدم و از آن به بعد هر وفت می گفتند خدایا فرج امام زمان را برسان از دل می گفتم آمین. و این نقطه عطفی در زندگیم بود. 

آی بچه های دبیرستانی، که ترسیده اید امام زمان رویای جوانی و عشق شما را ویران کند، از او به خودش پناه ببرید؛ مانند بچه ای که وقتی مادرش او را می زند دوباره به بغل مادر می رود. با این تفاوت که امام ما را نمی زند این تصور با طل ماست.              به نقل از  یادداشتهایی برای منجی 

  • منصوره اولیایی
سریال هفت سنگ

تماشای سریال بعد از افطار یکی از برنامه های روزانه و تقریبا غیر قابل حذف ما ایرانی هاست. معمولا سریالی که بلافاصله بعد از افطار پخش می شود بیشترین مخاطب را دارد. سریال هفت سنگ این بار پرمخاطب ترین سریال ها در این ماه مبارک است.  مهم نیست که این سریال یک کپی برداری از سریال خانواده مدرن است. بهرحال ما در چامعه ای فقیر بلحاظ فیلمنامه نویس بسر می بریم. با اینکه صداو سیمای ایران بدون هیچ گونه تبعیضی آغوش خود را بسوی فیمنامه نویسان از تمام نقاط کشور باز گشوده است. و فیلمنامه هایی از سوی مراکز دیگر را براحتی و آسانی مورد پذیرش و بررسی قرار می دهد!!!!(شما برنامه سازان پایتخت که اینطور مفلوس شده اید که دستتان خالیست چرا تمام فیلمنامه های ارسالی از سوی مراکز دیگر رد می کنید؟)

 اما بهرحال چه کنیم که محتا ج و بدبختیم و باید کپی برداری کنیم آنهم نه از روی استراتژی ها، قوانین زبان شناختی و روانشناسانه تاثیر بر مخاطب بلکه ار روی فرم، دیالوگها و قصه جزء به جزء. 

این مهم نیست باشد کپی برداری می کنیم. اما سوال اینجاست:

تضعیف پدر در خانواده، فریاد کشیدن مادر بر سر پدر، تحقیر و استهزاء پدر توسط مادر و فرزندان ما رو به سوی کدام سبک زندگی می کشاند؟ با کدام انگاره های موجود در عالم همخوانی دارد؟

سوال من از مدیر شبکه سه سیما و آقای ضرغامی این است:

توبیخ مرد خانواده، صدا زدن دائم شوهربا صدای طلبکارانه و آمرانه در این سریال ها که بخشی از زندگی روزانه ماست چه ارزش هایی را در ما نابود می کند؟

نه کاری به اسلام داریم و نه ارزش های دینی . بلحاظ روانشناسی فرزندان (بویژه فرزندان پسر) در خانواده هایی که پدر دائم مورد تخریب شخصیت از سوی مادر قرار می گیرد مورد آسیب های جدی قرار گرفته و در روابط دچار مشکل می شوند. 

 اگر فرهنگ سازی نمی کنید خواهش می کنیم به سلامت خانواده های ایرانی ضربه نزنید

  • منصوره اولیایی
معرفی  یک گروه زنانه

در این پست می خواهم یک گروه را به شما معرفی کنم. یک گروه 7-8 نفره از بانوان که مرام و مسلک آنها شاید جالب باشد. این خانمها در یک روز در هفته دور هم جمع می شوند و بر اساس موضوع تعین شده براساس کتاب میزان الحکمه احادیث مربوطه را خوانده و با اوضاع روز و مسائل در گیر تطبیق داده و بحث و بررسی می کنند. سه نفر از این خانمها فارغ التحصیلان دانشگاه شریف هستند . یک نفر از آنها دکترای ریاضی و دو نفر دیگر مهندس هستند. که البته به غیر از نفر اول که استاد دانشگاه (دانشجویان دختر) می باشد دو نفر بعدی خانه دار هستند. یک نفر از این خانمها دیپلمه است که با افتخار و اعتماد به نفس معتقد است که کار بسیار خوبی کرده است که بین تحصیل و خانه داری دومی را انتخاب نموده چون نمی توانسته بین این دو جمع کند و جالب اینجاست  که این خانم بین خانم های تحصیلکرده از اعتبار بسیار بالایی برخوردار است. جرا که آرامش و شعور او و شرکت فعالش در مباحث گاه باعث قبطه دیگران به او می شود.  جند نفر دیگر نیز فارغ التحصیلان رشته های مختلفی هستند. و اما عقاید و اندیشه های آنها:

1- افتخار به خانه داری و مادری
2-  میل شدید به فرزند بطوریکه بعضی از این خانمها آرزو و ایده آلشان داشتن 6 فرزند است.
3- سادگی و توجه به آسایش کودکان
در جلسات هفتگی توجه بسیاری به فرزندان می شود بطور مثال آنها آزادند بدوند شلوغ کنند و هر بازی که می خواهند انجام دهند و خانه میزبان را بهم بریزند. معمولا میزبان دارای زندگی ساده ای است و خانه طوری چیده شده است که بچه ها احساس راحتی کنند. چون همه بچه دار هستند کسی ناراحت نمی شود چون هفته دیگر نوبت کس دیگری است که خانه اش بهم ریخته شود. بجه ها گاه دعوا می کنند و همدیگر را کتک می زنند. نکته خیلی جالب این است که مادرها اصلا ناراحت نمی شوند و با این قضیه کنار آمدند و کتک خوردن بچه شان باعث نمی شود که دفعه دیگر از آمدن خود داری کنند. البته بچه ها را کنترل می کنند تا حداقل تنش بوجود بیاید.
4- این گروه معمولا مبل و مان بسیار ساده و معمولا قدیمی دارند و بیشترین هزینه ها را برای تحصیل و تفریح کودکانشان انجام می دهند.
5- تاکید زیاد بر اراستگی و اطاعت از شوهر دارند. 
6- معتقدند آمدن فرزند بعدی به تربیت فرزند قبلی کمک بسیاری می کند.
7- اکثریت سه فرزند دارند و بسیار مشتاق برای فرزند آوری در آینده. 
8-مباحث روانشناسی ، سیاسی و حتی ترفندهایی از خانه داری و بجه داری در لابه لای احادیث بیان می شود.
9- به هیچ عنوان فرزندان مانع کسب فضل و معرفت برای مادران نمی شوند. جلسه در میان سر و صدای فرزندان بر گزار می شود و گاه بخاطر گریه یا جیغ بجه ای قطع می شود . اما همچنان این جلسات ادامه دارد ....
  • منصوره اولیایی

از چند روز پیش خبر می رسید که در فلان مکان ، فلان ستاره سینما و فلان بازیگر حضور می یابند تا شب نیمه شعبانمان  را به سبک مدرن احیا بگیریم. شهر پر است از مجالس شادی با هنر نمایی خوانندگان و هنرپیشه گان.  عده معدودی نیز هستند که امشب به مساجد رفته و ناله سر می دهند که کجاست دادرس ما؟

امروز تماس هایی داشتم از دوستانم که در فلان جشن حضور یابم تا خوش بگذرانیم به بهانه تولد حجت عالم. شاید به بعضی ها حتی جرات نکنی که بگویی امشب قرار است بروم مسجد یا در خانه خویش خلوتی کنم با خالق عالم. 

شاید بگویند دعای توی حقیر چه تاثیری در آمدن او دارد؟ بله خداوند چه ما دعا کنیم و چه نکنیم یک روز مانده به قیامت هم باشد او را می رساند تا مستضعفین عالم را به صدر نشاند. اما دعای ما سبب می شود تا زودتر از این جهان بی عدالت و ناشایسته سالار رها شویم. خدا دنیا را بر قوانینی آفریده است و یکی از این قوانین خواست جمعی است. کجایند ندیه کنندگان؟ کجایند گریه کنندگان؟

اوج بندگی انسان در خواستن فرج منجی بشریت است. اوج رستگاری انسان در انتظار حقیقی است. کاش می شنیدیم  ناله چهارده معصوم خدا را یکی در پشت در، یکی دست بسته، یکی زهر خورده و خون بالا آورده، یکی تشنه و سربریده ، ...

کاش می دانستیم یک دعا که از عمق دل برآید با چاشنی اشک به ولله جهادی است در راه علی، به ولله دست یاری است با فاطمه الزهرا.

آن شب که بانوی عالم درب خانه ها را می زد که بیایید علی تنهاست یادتان می آید؟

گویی امشب نیز فاطمه درب خانه مان را می زند.

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۵۳
  • منصوره اولیایی
سیاستهای فرهنگی و زن

بیان آسیب های اشتغال زنان در جامعه ایران به معنای مخالفت کلی با این پدیده نیست. خانواده و جامعه باید اجازه شکوفایی و بهره وری از استعداد های نهان در وجود دختران و زنان را بدهد و در غیر اینصورت مطابق بیان رهبر در حق زنان و دختران  ظلم شده است. بنابراین جامعه باید همواره برای زنانی که مستعد فعالیت در زمینه دلخواهشان هستند فرصت کافی ایجاد کند. آنچه مورد انتقاد ماست تحریک و تشویق زنان به سمت اشتغال است بگونه ای که تبدیل به یک ارزش مثبت می شود تا جایی که با حقوق کم و در شرایط نا مناسب تنها به دلایلی چون مستقل بودن و داشتن امکان خرید بیشتر، روانه بازار کار شده و بیشترین لطمه به مردان و کودکان جامعه وارد می شود. 

سیل دختران و زنانی که به سمت دانشگاه می روند شاید سند افتخار یک رئیس چمهور باشد؛ ولی در واقع هر روند غیر عادی در جامعه و خارج شدن از حد اعتدال زنگ خطری برای مدیران فرهنگی جامعه است. افسردگی و سر خوردگی ناشی از بی علاقگی به درس، بالارفتن سطح انتظار و توقع همسری با سطح تحصیلات بالاتر، ظهور پدیده دردناک تجرد قطعی، ناامیدشدن مردان چامعه و از بین رفتن عزت نفس شان و از بین رفتن بیت المال بخاطر هزینه ای که بازخورد آن ناقص است آثار این روند غیر عادی است. 

اکنون که جامعه ایران با خظر کاهش جمعیت و پیر شدن چامعه روبروست. از هم اکنون باید رسانه ملی و همه نهادهای تاثیرگذار عوامل مستقیم و غیر مستقیم کاهش جمعیت را شناسایی نموده و برنامه ریزی بلند مدتی صورت دهند.  زنی که بخاطر مشکلات مالی خانواده وارد محیط کار می شود. زنی که برای بهره وری از استعدادهای وجودی اش و بخاطر عشق و علاقه ای که به خدمت در زمینه خاص در وجودش قرار داده شده وارد محیط کار می شود باید مورد اخترام و ارزش باشد اما زنانی که تنها برحسب بادی که وزیده است، بدلایل غیر واقعی ، احساس فقر کاذب و مصرف زدگی وارد بازار کار می شوند باید سرزنش شده  و سیستم ارزشی جامعه که در فیلمهای  تلویزیونی، برنامه های مختلف صدا و سیما از جمله تبلیغات تلویزیونی نمود پیدا می کند عمل آنان را منفی ارزیابی کند. همچنین امکان اشتغال پاره وفت زنان در جامعه ایچاد شود. 

مسئله مهم دیگر عزت زن در خانه است. همانگونه که خداوند سرپرستی خانواده را به مرد سپرده است او را موظف به خدمتگزاری به اهل خانه و برآوردن نیازهای مالی آنان بدون منت و آزار نموده است. مرد باید بداند  زنی که در خانه در کنار فرزندش می ماند، زنی بیکار و بی عار نیست و او حق ندارد وی را بخاطر اینکه در خانه است و او بیرون خانه درمحیط کار است تحقیر نماید.  زنی که در خانه به تربیت فرزندان می پردازد زنی از خود گذشته است . 

به یقین اگر مردان جامعه عزت زن را در خانه حفظ نموده و بجای امید  به رزق و روزی خداوند حفیرانه به دست زنانشان چشم ندوزند و اقتدار خود را بر باد ندهند. زنان کمتر به بازار کار هچوم آورده و بخاطر نان قداست خود را براحتی نمی فروشند.  

  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۰
  • منصوره اولیایی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات