نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

سینما را دوباره زنده می‌کنیم

پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۳۳ ب.ظ

سینما را دوباره زنده می‌کنیم

"میلاد جلیل زاده"

ضعیف شدن سینمای ایران در دوره اخیر مدیریتی چیزی واضح و مبرهن است و هنر هفتم ایران امروز مشرف به موت قرار گرفته و هر روز زمزمه هایی مأیوس تر از دیروز درباره آن شنیده می شود.


باشگاه خبرنگاران-  ضعیف شدن سینمای ایران در دوره اخیر مدیریتی چیزی واضح و مبرهن است و هنر هفتم ایران امروز در مشرف به موت قرار گرفته و هر روز زمزمه هایی مأیوس تر از دیروز درباره آن شنیده می شود اما ما می خواهیم این مسئله باهر و ظاهر را در بوته یک بررسی آماری هم بگذاریم تا از کسوت غر زدن و نق زدن دائم بیرون آمده باشیم و طی یک ریشه شناسی ساختاری نسبت به راه حل برون رفت از این وضع، موضع جستجوگرانه پیدا کنیم،‌ پس لطفا به این اعداد و ارقام توجه کنید؛

53 فیلم ایرانی که سال 91 روی پرده رفتند در مجموع فروشی در حدود 20 میلیارد تومان داشتند.

203.950.213.000 ریال

که می توان به طور میانگین فروش هر فیلم را 380 میلیون تومان دانست.

3.848.117.226.000 ریال

اما بدون در نظر گرفتن چهار فیلم "کلاه قرمزی"، "گشت ارشاد"، "قلاده های طلا"، و "من مادر هستم"،‌ یعنی آثاری که بیشتر از قابلیتهای کیفی به دلیل جنجال و حاشیه و یا دلایل غیرسینمایی دیگر به فروش گیشه ای دست یافتند، رقم فروش سینمای ایران در سال گذشته چیزی کمتر از 13 میلیارد تومان است.

128.725.750.000 ریال

که میانگین فروش هر فیلم را حدودا 260 میلیون تومان نشان می دهد.

2.627.056.122.000 ریال

حتی سال گذشته 22 فیلم ایرانی زیر 150 میلیون فروش داشتند که با توجه به هزینه 800 میلیون تومانی برای ساخت یک فیلم این نشانی از یک فاجعه است.

علاوه بر فروش پایین فیلمها ما در دوره اخیر با انحطاط مضمونی سینما هم مواجه بودیم که درمان بعضی از این امراض به نظر، زمانگیر و هزینه بردار می رسد.

تنها به عنوان نمونه هایی از این انحطاط پدید آمده می توان اشاره کرد به؛ مضامینی مشابه همان (فیلم فارسی های) سابق که این بار زیر پرچمهای ارزشی و انتقادی به سمت گیشه حرکت کردند یا (فیلم فارسی وان هایی) که عقب مانده ترین و عقده ای ترین علایق عده ای روشنفکر نما (از جمله خیانت زوجین یا زندگی لائیک) را به بهانه طرح معضلات اجتماعی، ترویج و اشاعه دادند و همین طور مسئله مهاجریت به خارج از کشورها به طرز بی سابقه ای در سینمای این دوره تبلیغ شد و ... .

البته سی امین جشنواره فیلم فجر وضعیت سال گذشته سینمای ایران را کاملا قابل پیش بینی کرده بود و با توجه به جشنواره سی و یکم در انتهای همان سال کابوسناک، می شد یک سال حتی ناامیدکننده تر از قبل را میراث مدیریت فعلی برای مسئولین و سیاستگذاران بعدی سینما دانست. با این همه جشنواره سی و دم می تواند امیدهای فراوانی را برانگیخته کند و تمام فیلمسازانی که در اعتراض به سوء مدیریتهای فعلی، خودشان قهر کرده اند یا با مانع تراشی مسئولین ذیربط آثارشان به نمایش در نیامده ممکن است در جشنواره بعدی حضور داشته باشند مثلا به احتمال خیلی قوی در فجر سی و دوم "حاتمی کیا" را با "چمران" و "درویش" و "مجیدی" را با "روز رستاخیز" و "محمد رسول الله" خواهیم دید و همین طور ممکن است "خانه پدری" اثر کیانوش عیاری و "قصه ها" آخرین ساخته "رخشان بنی اعتماد" در همان فستیوال رونمایی شوند و تکلیف فیلمهای "نون و گلدون" "بهرامیان" و "همه چی برای  فروش" "امیر ثقفی" و "زندگی مشترک آقا و خانم کمالی" اثر روح الله حجازی مشخص می شود.

ممکن است خیلی از فیلمنامه های آزار دیده و تأیید نشده هم تا آن روز ساخته و آماده نمایش شوند و در یک کلام باید گفت: می توان امید داشت که در دوره پیش رو روند کنونی ادامه نیابد و دیگر لازم نباشد منتظر خاموش شدن شعله هنر هفتم باشیم./ی2

 

  • مجتبی قره باغی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات