بانوی من سلام
دعا میکنه میگه پیر شی ایشالا؛
حالا بماند من از پیری متنفرم و از خدا خواستم اگر هم پیر شدم لااقل شعورم رو برام حفظ کنه و تنم سلامت باشه که بتونم از پس کارای خودم بر بیام اما میدونم منظور همه اینه که زنده باشی ان شالله.
اصل داستان؛
یکی از دغده های مهم آدما اینه که وقتی مشغول کاری هستن و یه سری کارها رو به کسی دیگه سپردن خیالشون راحت باشه که اون کار داره درست پیش میره. حالا فکر کن کار کوچیکه رو تو برداری و کار بزرگ رو به اون بسپری.
زن همیشه در طول تاریخ نقشش همین بوده. اون کار بزرگه چه به لحاظ کمی چه از نظر کیفی به عهده اون بوده.
هیچ وقتِ خدام نبوده که پای یک زن در میان نباشه.
اگر زن نداری، یه لحظه مادرت رو تصور کن که تو خونه چقدر تلاش میکنه. تلاش اون بیشتره یا پدرت؟
البته که پدر از جون مایه میذاره برای تامین خونه اما مادر یا زن چی؟
اون هم همینه اگر لازم باشه خونه رو تامین کنه چیزی از مرد خونه کم نداره. ولی همون دسته از بانوانی که تو خونه به اصطلاح خانه دار هستن، شغلشون به مراتب از کارگری معدن که یکی از سخت ترین مشاغل دنیاست سخت تره.
توضیح واضحات ضروری نیست برای شفاف سازی تلاش زن در خونه اما فکر کن اگر عشق نباشه اون زن تبدیل به کنیز و اون مرد مبدل به حمال و برده میشه.
عشق اون معجزه ایه که فلسفه ی این تلاش رو از غریزی بودن برای بقاء به زندگی با طعم خوشبختی مبدل میکنه.
در حقیقت فرمول بزرگ شدن انسان در عرض زندگی و نه در طول؛ همینه.
منا!!!! چگونه می شود قدردان خدا نبود برای داشتن چون تویی که تمام سرمایه ی زندگی ات، "من" و تمام دلخوشی و آینده ات "فرزندان"مان ؟!
چگونه می شود قدردان تو نبود و دست بوس؟! چگونه می شود عاشق نبود و لاف عشق را در جزء جزء زندگی داشت چه در کار و چه در عبادت و چه و چه و چه؟!
حتی برای نوشتن، برای سرودن، برای کات زدن و خروجی گرفتن، برای بلند شدن و از خانه رفتن به امید باز از نو برگشتن، باید عشق باشد.
برای داد زدن و ناراحت شدن، برای غر زدن و لج بازی کردن هم اگر عشق نباشد همه چیز به راهی جز تنفر ختم نمی شودُ، پس عشق داروی درد نیز هست.
این سبک رو چون تو دوست داری بهت تقدیم میکنم
اما این رو هم چون خودم دوست دارم تقدیم بهت مناجان!
- ۰۰/۰۸/۱۵
ممنون همسرعزیزم
تا دنیا دنیاست
عشقمون پابرجاست