افسار گسیخته
رانندگی همیشه سخته، علی الخصوص تو تهران
قبلا گفته بودم اینجا، چاه منه؛ یادتونه؟
امشب یکی بهم فحش داد
فحش ناموسی
سر چی؟
سر اینکه خودش مقصر بود و پیچید جلوم
حالا بماند که مالید به ماشین...
جلوتر تو ترافیک موند و رفتم سراغش که ای کاش نمیرفتم
رفتم کنار ماشینش. کوپ کرده بود! اومد پیاده شه، درشو کوبیدم خم شدم که تو ماشینش دو سه تا چپ و راست بزنم که دیدم یه پیرمرد ۶۰ ۷۰ ساله است
نتونستم چیزی نگم!
گفتم چرا فحش دادی؟ گفت ندادم. ای کاش همونجا میرفتم و انقدر پاپیچش نمیشدم. وقتی گفت نگفتم، یعنی اگرم گفته، داره میگه گو... خوردم.
اما امان از درون عصیانگر عصبانی!
سرش انقدر داد زدم تا بازم فحش داد و منم یه کشیده گذاشتم زیر صورتش که ای کاش بشکنه این دست که توی صورت یه پیرمرد خورد. حالا هر چقدر بی شعور!
اخه من اینطوری تربیت نشدم.
من اینطور بزرگ نشدم و اینطور زندگی نکردم.
اینهمه خشم از کجاست؟
حالا چند ساعته داره خون خونمو میخوره.
بماند که دوباره جلوتر، تو ترافیک جلوی همون مردمی که خوردش کردم، رفتم و بهش گفتم پیرمرد، فحش دادی ولی بازم من غلط کردم زدم ببخشید!
اما چه فایده؟
تنها کاری که تونستم بکنم، اینه بیام اینجا بنویسم بلکه چهارتا لیچار کامنت کنید که یه کاتارسیس ملایم عذاب وجدانم رو از بین ببره.
خدایا به شرافتت قسم ازم بگذر و ارومم کن. مقصر نبودم اما عذر تقصیر دارم.
- ۰۰/۰۸/۱۰