نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

انفجار خمپاره سه کودک سوسنگردی را به کام مرگ کشید

سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ب.ظ

انفجار خمپاره سه کودک سوسنگردی را به کام مرگ کشید

هویزه نما : مهدی و مرتضی دوبرادر خردسالی بودند که همراه پسرعمویشان جواد دیشب مثل همه کودکان هم سن و سال خود به زمین خاکی فوتبال روستا می روند با این تفاوت که دیگر برنگشتند! آنها در زمین بازی شی عجیبی را می بینند غافل از این که این مهمان ناخوانده زمین خاکی روستا یک خمپاره به جای مانده از جنگ تحمیلی است.

به گزارش خبرنگار سوسنگرد انفجار خمپاره در روستای مرعی از توابع این شهرستان باعث کشته شدن ۳کودک شد.

مهدی و مرتضی دوبرادر خردسالی بودند که همراه پسرعمویشان جواد دیشب مثل همه کودکان هم سن و سال خود به زمین خاکی فوتبال روستا می روند با این تفاوت که دیگر برنگشتند!

آنها در زمین بازی شی عجیبی را می بینند غافل از این که این مهمان ناخوانده زمین خاکی روستا یک خمپاره به جای مانده از جنگ تحمیلی است.

کودکان سرگرم بازی با شئ عجیب درون زمین فوتبال می شوند که ناگهان انفجاری در زمین فوتبال رخ می دهد به گزارش شاهدان عینی شدت انفجار به حدی بوده است که از فواصل دور صدای انفجار به گوش می رسد و ترکش های آن به برخی خانه های روستا اصابت می کند.

مهدی و مرتضی سیاحی کودکان ۷و۹ساله دو برادری بودند که در دم جان می دهند وجواد پسر عموی آنها پس از انتقال به بیمارستان بیش از ۲۰ ساعت دوام نمی آورد.

گفتنی است رژیم بعث عراق در ایام جنگ تحمیلی باعبور از سوسنگرد تا شهرستان حمیدیه پیشروی کرده است مین گذاری های وسیع بعثی ها در منطقه و بمباران مناطق مسکونی در آن ایام موجب شده است که پس از گذشت ۲۴سال از جنگ تحمیلی و مین زدایی های وسیع زمین های کماکان زمین های منطقه برای زندگی امن نباشد.

منبع خبر: http://hoveyzehnama.ir

  • مجتبی قره باغی

نظرات (۱)

akhe ta ky khouzestan bayad in basheeee

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات