نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱۷۹ مطلب با موضوع «هنر» ثبت شده است

یادداشتی بر فیلم Lion 2016 "شارو"

سارو کودک ۵ ساله شبانه در میان سکوت پر جمعیت ترین کشور دنیا گم می‌شود و سال‌ها دور از خانواده در نقطه ای دور کنار خانواده ای فداکار بزرگ می شود. او روزی به وطن بازگشته و خانواده حقیقی اش را پیدا می کند.

این شاید داستان چند خطی فیلم است که میتوان بدون هیچ هیجان برای کسی تعریف کرد.

اما شارو یا Lion نام فردیست که گارث دیویس اولین تجربه سینمایی اش را بر اساس زندگی واقعی او ساخته است.

فیلم با بازی کودکی سارو میان پروانه ها در کنار روستای محل سکونتش آغاز می‌شود. برادر بزرگترش "گودو" او را صدا می کند و کودک از میان بازی و تفریح خارج شده و برای کار مهیا می‌شود. شغل گودو و شارو دزدی زغال سنگ از روی قطار حمل زغال است. آنها با درآمدشان از این راه تقریبا نیمی از درآمد خانواده را تامین می‌کنند.

یک شب با اصرار سارو، او نیز همراه 

  • ۱ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۴۸
  • مجتبی قره باغی
یادداشتی بر فیلم سکوت " Silence "

"سکوت" خدا فیلمی است از مارتین اسکوسیزی کارگردان مطرح و به نام هالیوود. فیلمی که مصائب مسیح را اینبار با پدران مبلغ به ژاپن می برد و چالشی بزرگ میان مسیحیت و بودا خلق می کند.

رودریگرز و گاروپه دو کشیش پرتغالی قصد سفر به ژاپن را دارند تا به شایعاتی که درباره استادشان که سالهاست برای تبلیغ به ژاپن رفته و می گویند مرتد شده، پایان دهند.

فیلم در سیاهی با صدای جیرجیرک های جنگلی آغاز می شود و ناگهان با پدیدار شدن نام فیلم" سکوت"، مخاطب شوکه می شود و البته در ناخودآگاه ذهنش نیز کمی دلهره می افتد. بر خلاف فیلم های کلاسیک بدون "فید این" (عبور نرم از سیاهی به فیلم) با جامپ و پرش به داخل تصویر پرتاب می شویم. تصویری به شدت خشن از یک ژاپنی ایستاده در مه با چوب دستی و کلاه کشاورزان ژاپنی و دو سر بریده در کنارش.

اسکورسیزی به خوبی فضای وهم آلود و پرسش آمیز را با بخار و دود مانند فیلم های کوراساوا خلق کرده است.گویی ارواح فیلم رویاها در جنگل به تصاویر آغازین سکوت خواهند رسید.

 

راوی فیلم در آغاز، شخصی کشیش به نام فررا است که گمشده داستان می باشد و جستجو برای یافتن وی دستمایه اصلی فیلم گردیده.

در ادامه با صحنه ای مواجه می شویم که ظاهرا مارتین اسکورسیزی در آن قصد دارد معنایی را با نماد و نشانه بروز دهد. بعد از سماجت دو کشیش (رودریگرز و گاروپه) برای یافتن پدر فررا، نمایی به نمایش در می آید که با لنزی نزدیک به "فیش آی" تصویر برداری شده و جز حرکت غرب به شرق بازیگران درون نما که گویای  قصد سفرآنها  از اروپا به ژاپن است، معنایی دیگر برایش نمی توان یافت. نمایی خلاقانه  که با وجود تغییر شکل در ظاهر نما تغییر خاصی در بازیگران درون قاب ایجاد نمی کند. کشیشها روی پلکانی در حال پایین رفتن هستند اما هیچ حسی مبنی بر پایین رفتن آنها در مخاطب ایجاد نمی شود.

 

  • ۰ نظر
  • ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۳۰
  • مجتبی قره باغی
یادداشتی بر فیلم in your eyes  در چشمان تو

در چشمان تو شاید ابتدا فیلمی متفاوت به نظر بیاید اما با گذشت تقریبا یک سوم از فیلم بیننده ناخودآگاه احساس آشنایی با مفهوم آن می کند.

ابزاری ارتباطی که در دنیای امروز تکنولوژی برای نزدیک تر شدن انسانها با یکدیگر آن را تولید کرده است.

به نظر می‌آید نویسنده ایده فیلم را از تکنولوژی های ارتباطی همچون شبکه های اجتماعی مانند فیس‌بوک یا تلگرام وام گرفته است.

اما با کمی تغییر در آن ابزار ارتباطی را در دو انسان که جویای ارتباط با یکدیگر هستند نهادینه کرده است و البته لزوم این ارتباط را با شروع فیلم در کودکی بازیگران اصلی فیلم تقریباً فطری یا غریزی قلمداد کرده است.

فیلم به لحاظ کارگردانی و ساختار سینمایی مشکل چندانی که به چشم بیاید، ندارد و زیاد نمی شود حول محور تولید و فرم آن انتقاد کرد و خرده رفت.

کارگردانی خوب تصویر و موسیقی های استفاده شده به جا در فیلم شما را حتی با وجود زیرنویس، با فیلم همراه می کند.

اما آرام آرام دلهره ای عجیب درون بیننده به وجود می آید.چه خواهد شد؟ این سوالی است که مخاطب مدام از خود می‌پرسد حتا در رومانتیک ترین لحظات فیلم. آیا زن در حال خیانت به همسر خویش است؟ اگر اینطور است آیا مقصر است؟ ایا مقصر جایی فراتر از زمین است؟ کسی که در فطرت انسانها ارتباط را نهادینه کرده؟ آیا این طرز تفکر نطفه ی شک را در مغز بشر نمی کارد که شاید دیگر خود را به خاطر روابط غیر صحیح شماتت نکند، زیرا حق با اوست؟

ربکا و دیلن به قدری درگیر ارتباط شده اند که متوجه دیگران نیستند. کسانی که آنها را می بیند و ارتباطشان  در حقیقت، ارتباط مخفیانه شان دیگران را متعجب ساخته است.

جاس ویدون در نقش نویسنده، برین هیل در نقش کارگردان، زوئی کازان در نقش اول زن (ربکا) و مایکل استان دیوید در نقش اول مرد(دیلن)، خیانت را در فیلم در چشمان تو، شیرین جلوه داده و تلاش برای خیانت را راز موفقیت عشق می‌دانند.

این فیلم محصول سال ۲۰۱۴ کشور آمریکاست.

در آخر باید عرض کنم بنده تاکنون فیلمی بی شرمانه تر از این فیلم ندیده ام.

  • ۳ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۲۶
  • مجتبی قره باغی
از دست رفتگان 95
این مطلب بخشی از مطلب سایت باشگاه خبرنگاران می باشد که به خاطر آماده بودن اون رو کپی کردم
هنرمندانی که در سال 95 از دست دادیمشون
البته درمطلب زیر فقط بخش سینما رو یادآوری کردم

در عرصه سینما هنرمندان و سینماگرانی همچون جمشید ارجمند، کاظم افرندنیا، محمدعلی باختر، اصغر بیچاره، حسن جوهرچی، ثریا حکمت، داود رشیدی، بهمن زرین‌پور، محمد زرین‌دست،‌ علیرضا زهادی، مهدی سماکار، محسن سیف، پرویز شاهین‌خو، پرویز صبری، نیما طباطبایی، حسن علیزاده، محمدرضا غیاث‌آبادی، حسین فهیمی، علیرضا قومی، فرید کشن فلاح، عباس کیارستمی، احمد مسروری، ملیحه نیکجومند، کاظم فریبرزی و مهین کسمایی جامعه سینمایی را ترک کردند.

همچنین در بخش رادیو تلویزیون بخصوص هنر دوبله بزرگانی چون احمد قائمی مقدم،  ایران بزرگمهری راد، جمیله بی‌نیاز، فرامرز حاجی رسولی، دنیا فنی‌زاده و علی اکبر گودرزی طائمه را تا بهشت زهرا همراهی کرده ایم و داغ شهید محسن خزایی خبرنگار صدا و سیما پرچمی از دفاع قلم و دوربین را به رخ جهانیان کشید. 


  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۳۸
  • مجتبی قره باغی
نمایشنامه خوانی "زمستان ۶۶"

پیشنهاد میدم این کارو بیاین ببینید

کار یکی از دوستان بنده ست و عواید این کار تماما صرف امور خیریه میشه

 

📍  تئاتر باران

📅  شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵

⏰  ۱۸:۰۰

⏳  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه

💳 بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

نویسنده: محمد یعقوبی

کارگردان: جهانگیر داداش زاده

بازیگران: مهری آل آقا، دکتر محمد رضا وثوق، مهرنوش دارا، آزیتا ستوده، سجاد زنگنه، لیلا باغبان، آرمین اسحق محمدی

دستیاران: محمد مهدی معارفی و پریسا کاکاون

سرپرست گروه: مهدی مهران

آواز: علی پاسبان

آوا: رکسانا ربانی

آهنگساز، تار، تنبور، بزک: محمد جواد عبدالهادیان

گیتار: حسین توحیدی

عکاسان: درناز نیک نژاد، دلارام رازی، الهام خالقی

طراح پوستر و ساخت تیزر: احمد جاودان

مکان

نشانی: خیابان فلسطین، پایین تر از خیابان انقلاب، پلاک ۲۹۲ 

تلفن: ۶۶۱۷۶۸۲۵، ۶۶۱۷۶۸۱۲

  • ۰ نظر
  • ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۴۰
  • مجتبی قره باغی
آبغوره

پشت مبلمانمان

پشت پرده هایمان

پشت زندگی های به ظاهر مدرنمان

 

پشت این همه نور رامبراندی

پشت تابلوی ماهاتما گاندی

پشت لوسترهای پر نورمان

پشت ظاهری پر زرق و برق

پشت خانه ی فقیر بی آب و برق

در تراس سنتی یا مدرن خانه هایمان

 

سرکه هست

آبِ لیمو

آبِ غوره هست

پشت مبلمانمان

در تراس سنتی یا مدرن خانه هایمان

  • ۰ نظر
  • ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۳۸
  • مجتبی قره باغی
خبرنگار بی سواد و لاپوشانی آپارات

این مطلب کلا از زبان یکی از دوستان بنده است و بنده هیچ دخل و تصرفی در آن نداشته و ندارم.

همزمان با برگزاری جشنواره فجر در ایران سایت پوشش خبری این جشنواهر را بر عهده گرفت. سوالات چرند و اشتباه هم از بازیگران و عوامل فیلم ها زیاد پرسیده شد که خیلی از آنها مانند لیلا حاتمی با تعجب روبرو شد.
یکی از دوستان بنده چند روز پیش به من پیام داد که در این ویدئو صدای یکی از دوستان خبرنگارمان را شنیده که سوال عجیب از لیلا حاتمی پرسیده. بنابراین زیر این ویدئو کامنتی گذاشته و علت سوال را جویا شده است که هر بار کامنت وی توسط آپارات و برای حفظ آروی خبرنگار آپارات که از قضا از دوستان ماست پاک شده.
کامنت دوست بنده:
از خبرنگار عزیزی که از خانم حاتمی پرسیده" آیا مانیفست شما پس از دریافت جایره عوض خواهد شد؟" می پرسم که مانیفست یعنی چه؟
اصلا چرا باید یک بازیگر مانیفست داشته باشد؟ و حالا فرض بگیریم که خانم حاتمی مانیفستی هم دارد. چرا باید پس از دریافت سیمرغ مانیفستش عوض شود؟

آپارات محترم بنده اینجا سوالات دوستم را مطرح کردم. گرچه می دانم خبرنگار از سر بی اطلاعی و بی سوادی این سوال را کرده، اما چرا شما حاضر به کات زدن انتهای ویدئو نیستید و برای حفظ آبروی خبرنگارتان کامنت را پاک می کنید؟ لااقل صورت مساله را پاک کنید تا دیگران به شما نخندند.

مانیفست سندی است که یک حزب سیاسی منتشر می‌کند. در این سند برنامه‌ها و هدف‌هایی را که پس از در دست گرفتن قدرت باید دنبال کند مشخص می‌کند. مانیفست بیشتر توافقی میان گروه‌های درون حزبی را بیان می‌کند و به معنای یک برنامه توافق شده نیست. به عنوان نمونه می‌توان از مانیفست کمونیست نام برد.

البته در این میان میتوان مانیفست هنری هم داشت و ارائه داد. مانند مانفیست حاتمی کیا در آژانس شیشه ای که البته ارائه بیانیه از طرف اوست نه بازیگرش.

  • ۰ نظر
  • ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۰۳
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات