
- ۲ نظر
- ۲۰ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۳۱
برای کسی که (قصهها)ی بنی اعتماد را دیده و نیم میلیمتر انصاف در متر و معیارهایش وجود داشته باشد، جای هیچ شکی باقی نیست که جایزهی بهترین فیلم نامه به چنین کار ضعیفی هیچوقت بدون غرضهای خصمانهی سیاسی داده نمیشد.
جشنوارهی ونیز امسال با یک فیلم افتضاح از محسن مخملباف افتتاح شد و در اختتامیهی آن یکی از شلخته ترین فیلمهای دنیا جایزهی بهترین سناریو را گرفت.
برای کسی که (قصهها)ی بنی اعتماد را دیده و نیم میلیمتر انصاف در متر و معیارهایش وجود داشته باشد، جای هیچ شکی باقی نیست که جایزهی بهترین فیلم نامه به چنین کار ضعیفی هیچوقت بدون غرضهای خصمانهی سیاسی داده نمیشد.
قصههای بنی اعتماد را حتی یک بچه مدرسهای هم قصه نمیداند چه برسد به فستیوالی که سالهاست خود را مکتبی مستقل در سینمای دنیا معرفی کرده، اما امسال قدیمی ترین جشنواره سینمایی دنیا، بهترین جایزه فیلم نامه نویسی اش را به بدترین داستان ایرانی داده و دربارهی اینکه قضیه چطور به اینجا رسید، باید گفت قصه های واقعی پشت پرده اتفاق افتاده اند نه روی پرده و برای رسیدن به یک درک واقعی از موضوع، باید سراغ قصه های واقعی یا همان (واقعیت قصه ها) برویم.
پردهی اول: حضور در جشنوارهی فجر
سالهای سال میشد که بنی اعتماد فیلمی نساخته بود و همین مطلب حضورش را در جشنوارهی فجر خیلی موارد توجه رسانهها قرار داد. خیلیها توقع داشتند که خانم بنی اعتماد برای سی و دومین جشنوارهی فجر، یک فیلم جدید بسازد، یعنی کاری که خیلیهای دیگر انجام دادند و از زمان روی کار آمدن آقای جنتی به عنوان وزیر فرهنگ تا فصل بازبینی هیات نظارت جشنواره، برای چنین کاری فرصت کافی وجود داشت اما وقتی سلسله اقدامات چالشبرانگیز متصدیان جشنواره فجر شروع شد، یکی از بدترین آنها تصمیمی بود که مسئولین در مورد رخشان بنی اعتماد گرفتند.
بنی اعتماد در دورهی مدیریت قبلی توانسته بود برای هفت فیلم کوتاه به طور جداگانه مجوز فیلم برداری بگیرد، اما بعد، با متصل کردن این فیلمهای کوتاه به هم یک اثر بلند سینمایی پدید آورد؛ به این ترتیب او که از ابتدا برای ساخت یک اثر بلند سینمایی پروانه نمایش نگرفته بود، از نظر قانونی نمیتوانست در بخش مسابقهی جشنوارهی فجر حضور داشته باشد اما اقدام فرا قانونی برگزار کنندگان این فستیوال، راه را برای حضور بنی اعتماد در جمع فیلم سازان بخش مسابقهی فجر هموار کرد.
تماشای سریال بعد از افطار یکی از برنامه های روزانه و تقریبا غیر قابل حذف ما ایرانی هاست. معمولا سریالی که بلافاصله بعد از افطار پخش می شود بیشترین مخاطب را دارد. سریال هفت سنگ این بار پرمخاطب ترین سریال ها در این ماه مبارک است. مهم نیست که این سریال یک کپی برداری از سریال خانواده مدرن است. بهرحال ما در چامعه ای فقیر بلحاظ فیلمنامه نویس بسر می بریم. با اینکه صداو سیمای ایران بدون هیچ گونه تبعیضی آغوش خود را بسوی فیمنامه نویسان از تمام نقاط کشور باز گشوده است. و فیلمنامه هایی از سوی مراکز دیگر را براحتی و آسانی مورد پذیرش و بررسی قرار می دهد!!!!(شما برنامه سازان پایتخت که اینطور مفلوس شده اید که دستتان خالیست چرا تمام فیلمنامه های ارسالی از سوی مراکز دیگر رد می کنید؟)
اما بهرحال چه کنیم که محتا ج و بدبختیم و باید کپی برداری کنیم آنهم نه از روی استراتژی ها، قوانین زبان شناختی و روانشناسانه تاثیر بر مخاطب بلکه ار روی فرم، دیالوگها و قصه جزء به جزء.
این مهم نیست باشد کپی برداری می کنیم. اما سوال اینجاست:
تضعیف پدر در خانواده، فریاد کشیدن مادر بر سر پدر، تحقیر و استهزاء پدر توسط مادر و فرزندان ما رو به سوی کدام سبک زندگی می کشاند؟ با کدام انگاره های موجود در عالم همخوانی دارد؟
سوال من از مدیر شبکه سه سیما و آقای ضرغامی این است:
توبیخ مرد خانواده، صدا زدن دائم شوهربا صدای طلبکارانه و آمرانه در این سریال ها که بخشی از زندگی روزانه ماست چه ارزش هایی را در ما نابود می کند؟
نه کاری به اسلام داریم و نه ارزش های دینی . بلحاظ روانشناسی فرزندان (بویژه فرزندان پسر) در خانواده هایی که پدر دائم مورد تخریب شخصیت از سوی مادر قرار می گیرد مورد آسیب های جدی قرار گرفته و در روابط دچار مشکل می شوند.
اگر فرهنگ سازی نمی کنید خواهش می کنیم به سلامت خانواده های ایرانی ضربه نزنید
ماه مبارک رمضان 1392
من و عده ای از همکارای گلم
این کلیپ رو تقدیم می کنم به همه بر و بچه های روزه دار
و کسایی که به هر دلیل نمی تونن روزه بگیرن
ماه رمضان ماه میهمانی خدا
خداوندا می خواهم دوباره متولد شوم
این شب ها بهترین زمان برای تولدی دوباره است
نوید قانع -علی خانی-مجتبی قره باغی
پروردگارا ، این شب ها می خواهم با دلی پاک به درگاه تو آیم و در مورد چیز هایی که می دانی با تو صحبت کنم
خدایا ، میخواهم با پای خود به درگاه تو آیم تا شاید از جرم من بکاهی و شک ندارم که اینقدر خوبی که وقتی حلقه زدن اشک را در چشمانم احساس می کنی می فرمایی : ای فرشتگان من ، گناهان او را مانند بچه ای که از نو متولد شده است بریزید که من طاقت گریه بنده ام را ندارم.
ای خدا بخشنده و مهربان ، نعمت دعا و بکاء را از من قطع مکن که جز این دو سلاحی برای توبه به درگاهت ندارم
بسته سینمایی نقد فیلم"نگاتیو" - این کار به تهیه کنندگی اینجانب برای باشگاه خبرنگاران در زمان حضور بنده در باشگاه، تهیه شد اما به خاطر شعور و سطح سواد پایین دوستانی که اونجا به عنوان مدیران میانی حضور دارند جلوی پخشش گرفته شد - یاسر ملقب به ساچوره از مدیرانی است که به خاطر نداشتن سواد و داشتن جایگاه تونست جلوی این برنامه رو بگیره - مثال: چرا از کلمه موجز استفاده کردی؟! آخه خودش نمیدونست یعنی چی!!!!