نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۳۷ مطلب با موضوع «مستند،فیلم ومطلب» ثبت شده است

مستند " اون یارو که فیلم ساخته"

این مستند بر اساس طرح و تدوین مجتبی قره باغی و به تصویر عباس شاهچراغی ساخته شد.

در ابتدا کارگردان - عباس شاه چراغی - تصمیم به ساخت مستندی با نام جوان، سینما و آینده را داشته،
اما پس از بازبینی راشها،بنده مصمم شدم تا  محتوای فیلم را از طریق تغییر در فرم، البته با رضایت کارگردان استحاله کنم و فیلم را به نام "اون یارو که فیلم ساخته" تغییر دهم.

موضوع فیلم درباره دانشجویانی است که قرار است وارد عرصه فیلمسازی شوند ، اما هنوز در ابتدای راه مشکلات زیادی را مسیر رسیدن به آرمان خود در سینما مشاهده می کنند.

از طریق لینک زیر توانایی تماشای مستقیم و یا دانلود را خواهید داشت.

لینک دانلود

حجم فایل  48Mb

  • ۰ نظر
  • ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۳۷
  • مجتبی قره باغی

دو تکه استخوان

تقدیم به روح بزرگ مردان کوچک - شهدای هشت سال جنگ تحمیلی

شعر و صدا: مجتبی قره باغی

" src="

">

" download >دانلود ویدیو

  • ۰ نظر
  • ۱۹ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۳۹
  • مجتبی قره باغی

چند شبی از پیروزی روحانی تو انتخابات نگذشته بود که تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی راه پیدا کرد،
خیلی درباره این فیلم نمیخوام موشکافی کنم اما،

همین قسمتش هم خیلی جذابه

وقتی گزارشگر خودش شکار میشه،

حسینی بای از گرما داره بخارپز میشه
کت و شلوار و نور و شلوغی و هیجان

برنامه هم که مستقیم باید بره رو آنتن

حالا ملت هم دارن بیش از حد شیطنت می کنن
واکنش بای هم اینه که می بینید ;)

  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۳۸
  • مجتبی قره باغی

سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!


تا یادم نرفته است بنویسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست!
راستی خبرت بدهم
خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار ... هی بخند!
بی‌پرده بگویمت
چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
یادت می‌آید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟
نه ری‌را جان
نامه‌ام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه،
از نو برایت می‌نویسم
حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن!

اینجا نه معتاد داریم، نه دزد، نه محتاج

حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن!

  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۴۷
  • مجتبی قره باغی

پشت صحنه لشگر توفیق

گروه واصف

دانلود ویدئو

جوانه

نویسنده: مصطفی قره باغی

کاری از گروه واصف

دانلود ویدئو

نور آینده - لشکر توفیق

کاری از گروه واصف

دانلود این ویدئو

خشوع

کاری از گروه واصف

دانلود این ویدئو

  • ۰ نظر
  • ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۰۰
  • مجتبی قره باغی

جنگ جهانی دوم پایانی بر عزت کاذب یک دیکتاتور خودخواه و خودپرست بود

که با قربانی کردن همه می خواست مدرنیزاسیون دیکته شده امپراتور

پیر استعمار و دوستان انگلوفیلد خود را پیاده کند.

مدرنیزاسیونی که از یک قزاق بی سواد و فقیر بزرگترین

سرمایه دار و ملاک ایرانی را بوجود آورد. (رضا شاه پهلوی)

فیلم

دانلود

  • ۱ نظر
  • ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۵۶
  • مجتبی قره باغی

صبح امروز فردی معتاد پس از مصرف مواد مخدر صنعتی دچار توهم شده و دست به قتل دختر 5 ساله ی خود و دختر 7 ساله همسایه می زند.

او پس از قتل دخترش به وسیله کارد آشپرخانه، همسر خود را نیز با کارد مجروح، سپس همسر و دخترش را از پنجره منزل به حیاط خانه پرت می کند.

وی بعد از این جنایت دست به جنایتی دیگری می زند و دختر صاحب خانه را نیز به قتل می رساند.

خانواده صاحباخانه در این ماجرا از دست وی در امان نمی مانند و توسط این جانی مورد ضرب و شتم با چاقو قرار می گیرند.

همسایه ها، پس از شنیدن درخواست کمک، با پلیس 110 تماس گرفته و نیروهای پلیس نیز با کسب اجازه از مقامات قضایی وارد عمل شده و پس از درگیری با وی با شلیک دو گلوله به پای این جنایکار، موفق دستگیری او می شوند.

 

فیلم یک

فیلم دو
دانلود

  • ۲ نظر
  • ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۲۲
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات