نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۲۹۷ مطلب با موضوع «روزنامه دیواری» ثبت شده است

سیزده جان

سیزده جان فیلمی است که سایتهای مختلف دانلود فیلم هر کدام، ژانر آن را نسبت به حس و هیجانات خود در طبقه بندی های مختلفی قرار داده اند. یکی آن را اکشن و دیگری حتی آن را ترسناک قلمداد کرده است.

اما بهترین ژانر انتخابی برای آن زندگی نامه ای است که البته نمی توان هیجان انگیز بودن آن را کتمان کرد.

فیلم کاری است از ران هاوارد که فیلمش را فیلم ژانر بقا نیز ذکر می کنند. در سینما مبارزه ی میان خیر و شر هستند که داستان فیلم، پیرو آن، قهرمان خود را معرفی میکند. گاه انسان با انسان در تقابل است، گاه انسان با طبیعت و ... .

در این فیلم به تقابل انسان با طبیعت پرداخته شده است. عده ای نوجوان که پس از تمرین فوتبال، قبل از رفتن به جشن تولد یکی از دوستان خود مربی خود را راضی می کنند تا به غاری معروف در نزدیکی محل زندگیشان در تایلند بروند.

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۰۲ ، ۱۹:۱۵
  • مجتبی قره باغی

چه مستیست ندانم که رو به ما آورد

که بود ساقی و این باده از کجا آورد

تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر

که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد

دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن

که باد صبح نسیم گره گشا آورد

رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد

بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد

صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است

که مژده طرب از گلشن سبا آورد

علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست

برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ

چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد

به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم

که حمله بر من درویش یک قبا آورد

فلک غلامی حافظ کنون به طوع کند

که التجا به در دولت شما آورد

بنابر رسوم و ایین که ورود به بهار و سال نو رو تبریک میگن، من هم سال ۱۴۰۲ به همه تبریک میگم.

قدیم مردم جشن میگرفتن بخاطر اینکه زمستون و سرما رو پشت سر میذاشتن و فصل بهار براشون قرار بود فصل سود اور باشه، حالا از به بار نشستن باغ ها گرفته تا گله دارهایی که قراره گاو گوسفند زیاد کنن.

اما سالیان ساله که هر سال بهار از برکت حکومتی که نه اقتصاد درستی داره نه سیاست مردمی، جز تبریک و‌ خوشحالی برای اینکه زنده ایم و سال جدید رو‌ دیدیم و‌ تبریک گفتیم بهانه ای برای شادی نداریم.

خدایا شکرت بابت تن سالمی بزرگترین نعمت و برکته برای من و ما که لااقل قصه دار ( این نتیجه پست گذاشتن با گوشیه‌ها! غصه رو گوشی میگنه قصه، منم که شکر خدا اصلا بعد از پست درست و حسابی به متن دقت نمیکنم تا اصلاحیه بزنم. ۲۴ شهرویر ۱۴۰۲ ) مرض و درد نیستیم.

خرگوش نباشید و باهوش باشید ان شالله.

  • ۰ نظر
  • ۰۱ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۵۴
  • مجتبی قره باغی
مدنیت غیر انسانی، ترقی یا تنزل؟!

داشتم فکر میکردم چرا ادمها فکر میکنن برترن نسبت به همه مخلوقات. صرف اینکه تو قران اومده؟ خب قران رو که فقط مسلمونها قبول دارن! شاید تو ادیان دیگه هم ذکر شده!

بگذریم

درود به همه

چرا اصلا این به ذهنم رسید؟ داشتم فکر میکردم از کجا میدونیم که حیوانات هم یه دوره مدنیت نداشتن و پس از جنگها و خونریزی های زیاد امروز به این سبک از زندگی رسیدن؟

یا شاید در اوج‌ مدنیت و ترقی به این سبک از زندگی رسیدن.

زندگی اشتراکی که تجربه اون رو انسانها نیز تا قبل از کشاورزی داشتن. این حرکت به زعم ما رو به زوال دنیا، شاید رفتن و رسیدن به همون مقصد از مدنیت حیوانی باشه که حیوانها در کنار هم در حال زیستن.

هر وقت لازم باشه همو میخورن. هر وقت لازم باشه عمل لقاح رو انجام میدن و فرقی نداره که ماده جفتشونه یا نه!

این مدنیت حیوانی یا اوج ترقی است یا اوج تنزل. به هر حال انسان نیز از این سبک زندگی دور نیست و به سرعت خود را به سوی سبک زندگی آن سان، میکشاند.

  • ۰ نظر
  • ۱۵ اسفند ۰۱ ، ۱۶:۳۱
  • مجتبی قره باغی
گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش

مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم

طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی

از سر خواجگی کون و مکان برخیزم

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم

بر سر تربت من با می و مطرب بنشین

تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم

خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات

کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم

گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش

تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم

روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده

تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم

  • ۰ نظر
  • ۱۱ اسفند ۰۱ ، ۲۳:۳۹
  • مجتبی قره باغی
فیدیبوک اری یا خیر؟

این پست رو امروز ۱۹ اردیبهشت ۴۰۲ اپدیت کردم.

پست رو کامل بخونید اما انتهای پست رو‌ همین بالا مینویسم. بالاخره بعد از شکایت جدی من در اسفند ماه ۱۴۰۱ به وزارت صمت واقع در میدان ولی عصر واحد شکایات مردمی، کارم بطور جدی دنبال شد.

همون روز مسئول شکایت گفت احتمالش کمه بشه کاری کرد چون نمیتونی ثابت کنی چیزی رو، مگه اینکه بری شورای حل اختلاف شکایت کنی. من نا امید برگشتم خونه. چند روز بعد از دی جی کالا تماس گرفتن که ایا کتابخوان رو‌ هنوز داری و نبردی تعمیر؟ گفتم خیر، پیشمه البته خراب.

بیش از دو ماه گذشت. اوایل اردیبهشت ماه از واحد رسیدگی به شکایات، یکی از قضات مربوطه تماس گرفت و گفت احتمالا باید بری دادگاه شکایت کنی چون نمیشه ثابت کرد مشکل از اونها بوده. باید هزینه کنی شکایت کنی، دوربینها چک‌ بشن و ممکنه ثابت بشه واقعا شکستگی داره. من هم گفتم بله احتمال اینکه شکسته باشه هست اما نه از جانب من بلکه از جانب خود دی جی کالا. ممکنه کالا خراب به دست من رسیده و به مرور تخریب شده. به هر حال من ادامه نمیدم چون میترسم یک درصد من دخیل باشم در خرابیش و مدیون بشم. ازم پرسید یعنی کنسل کنیم شکایت رو و‌ رضایت شما رو اعلام کنیم؟ گفتم بله زحمت میکشید. بعد ایشون گفتن البته من با دی جی صحبت کردم و گفتن با تخفیف براتون درستش میکنیم. من نپذیرفتم و گفتم ترجیح میدم خراب یه گوشه بمونه تا اینکه براش هزینه کنم و جلوی چشمام باشه و اعصابم خورد بشه که یه کالای X تومنی برای من Y تومن هزینه برداشته. اون بنده خدا هم خداحافظی کرد و تمام.

تا اینکه دو روز پیش از واحد شکایات دی جی کالا تماس گرفتن و گفتن هنوز تعمیرش نکردی؟ گفتم خیر.

گفتن زحمت بکش و دوباره ببر به دفتر گارانتی. گفتم از سازمان صمت با من تماس گرفتن و گفتن که گفتید با تخفیف درستش میکنید اما من نمیخوام هزینه کنم و‌ بهتره همینطوری بمونه. کارشناس تماس گفت: قبلا اینطور بوده اما الان دی جی کالا تمایل داره در صورت اقدام شما بصورت رایگان و ‌‌‌‌‌‌‌تحت گارانتی براتون تعمیرش کنه.

بنابراین طی همین چند روز‌ اقدام به تحویلش به گارانتی بکنید.

من هم همونروز کتابخوان رو‌ بردم، کاربر تحویل گیرنده دوباره زیر بار نرفت اما بعد از دقایقی متوجه شد کالای من ثبت شده و دستور دادن تعمیر بشه. براش عجیب بود و پرسید گفت از واحد شکایت پیگیری کردید؟ گفتم واحد شکایات یکی از مراحل پیگیری من بوده.

تحویل انجام شد و فرداش هم تماس گرفتن و‌ گفتن اماده است.

اما یه عکس بهم نشون دادن گفتن شکستگی پشت ال سی دی واضحه. من هم گفتم بله قبول دارم که هست اما از روز اول حرفم همین بوده که این مشکل از ابتدا وجود داشته و کار من نیست و من جز بیان صادقانه هیچ ادله ای ندارم. ایشون هم متقاعد شد که احتمالا یه ترک کوچک‌ وجود داشته و به مرور طی یک ماه به یک شکستکی بزرگ تبدیل شده.

الان هم دارم کتاب جنایات و‌ مکافات رو‌ میخونم و لذت میبرم.

حالا در ادامه به اصل ماجرا و شروع داستان ناراحتی ‌‌‌‌‌من از فیدیبوک برید.

 

بعد از حدود کمتر از دو ماه استفاده از فیدیبوک این یادداشت رو مینویسم تا بدونید با چه تکنولوژی و امکاناتی روبرو خواهید شد!

تجربه استفاده از کتابخوان تجربه ای ناب و لذت بخش برای مطالعه کتاب است اما قطعا داشتن یک دیوایس مطلوب با امکانات و ویژگی های مناسب است که مطالعه را برای علاقمندان به کتابخوان لذت بخش تر خواهد کرد.

متن زیر کامنتیست که پس از عصبانیت از ضعف و ایراد فیدیبوک و برخورد شیادانه‌ی گارانتی دی جی کالا برای پیج فیدیبو ثبت کردم.

«نخرید، نه بخاطر اینکه کتابخوان خوب نیست، اتفاقا خوبه اما فیدیبوک اشغاله و گارانتی دیجی کالا دزد و کلاهبردار‌. کتابخوان من صفحه‌اش از اول ایراد داشت اما با خاموش روشن کردن درست میشد. اما دوباره خراب شد صفحه، مثل صفحه های سوخته بالا میومد و نمیشد چیزی خوند. بردم گارانتی دی جی کالا. متصدی تا کتابخوان رو دیده میگه فشار اومده. قسم و ایه که من اینو لای پر قو میذاشتم. بعد از مطالعه میذاشتم بالای کمد. اصلا جزو محالاته فشار بهش بیاد، فقط هم دست خودم بوده. کتابخوان رو گرفت برد تو اتاق پشتی درو بست، اورد گفت ببین کجه. یعنی پست تر و بی شرافت تر از گارانتی دیجی خودشونن. شیاد بی شرافت برای اینکه بگه تو ضمانت نیست، برد کتابخوان رو له کرد دیگه روشنم نمیشه و میگه خودت خراب کردی. هزینه ی تعمیرشم دو میلیون و پانصد هزاره. تو این مملکت همه دزد و حروم خور شدن. ماجرارو امروز برای کسی تعریف کردم، گفت تمام گارانتی ها وقتی برای مشکل ال سی دی مراجعه میکنن، میبرن گوشی رو خم میکنن و به همه همینو میگن. توصیه میکنم ابدا، ابدا، ابدا از دی جی فیدیبوک نخرید، با گوشی یا تبلت تو مقاطع کوتاه کتاب بخونید اما از این کلاه‌بردارهای بی‌شرافت خرید نکنید. کتابخوان شش میلیونی ظرف کمتر از دو ماه خراب شده و گردن نمیگیرن.»

بله متنی که خوندید کامنتی بود که من بعد از عصبانیت از برخورد شیادانه و رفتار کلاهبردارانه گارانتی دیجی کالا برای پیج فیدیبو ارسال کردم.

البته ماجرا به اینجا ختم نشد و پس از تماس با گارانتی دیجی کالا اتفاقات رخ داده رو برای آنها نیز توضیح دادم و آنها نیز قول رسیدگی به این موضوع را به من دادند اما مطمئنم قرار نیست برای من کاری کنند. اوپراتور حتی از من اطلاعات کاربری و شماره خرید و سریال و‌گارانتی رو هم نخواست.

لذا من هم در مرحله بعد اقدام به شکایت از طریق سازمان تعزیرات وزارت صمت کردم تا شاید اتفاقی به نفع من رخ بده.

نتیجتا میخوام با تمام عشق و علاقه ای که به کتابخوان دارم بهتون بگم اگر دارید و میتونید، کتابخوانهای خارجی تهیه کنید! ابدا احساسی برخورد نکنید که باید حتما جنس ایرانی بخرید. بیش از چهل ساله در این کشور قراره با استفاده از ظرفیت هایی که میگن وجود داره تولید ایرانی خوب داشته باشیم، اما اینها با اینکه جنس چینی رو اینجا مونتاژ میکنن باز هم نمیتونن مثل خود چینی ها محصول خوب و با کیفیت تولید کنن.

بنابراین با اینکه تجربه استفاده از کتابخوانهای بوکس رو ندارم توصیه میکنم سمت اونها برید اما فیدیبوک نه. ابدا فیدیبوک نخرید. ابدا فیدیبوک نخرید. ابدا فیدیبوک نخرید چون مهمترین ویژگی ای که بهش تاکید  داشتن گارانتی بود که اثبات کردن، دروغی بیش نیست.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۰۱ ، ۲۲:۰۲
  • مجتبی قره باغی
تو نمیتونی روزمو خراب کنی - کتاب و فیلم

کتاب جدیدی رو شروع کردم

معرفی کتاب

تو نمیتوانی روزم را خراب کنی!

در همین یک پنجم ابتدایی کتاب، برای اینکه پست و محتوای جدید هم تولید کرده باشم، ترجیح دادم اقدام به معرفی این کتاب مفید کنم.

نویسنده از مثالهای زیادی برای هر بخش استفاده کرده. مثالهایی که گاهن حوصله سر بر و غیر ضروری بنظر میرسن. اما مثل بعضی از مثالهای کتاب باجگیری عاطفی، لازمه برخی از مثالهای عینی که برای ادمها اتفاق افتاده بیان بشه تا به درک و فهم مطلب و دیدگاه نویسنده برسیم.

نویسنده پیشنهاد کرده که در هر بخشی از کتاب اگر احساس خستگی کردید و ازون بخش خوشتون نیومد میتونید برید سراغ بخش بعدی و یا حتی لازم نیست به صورت متوالی از ابتدا به انتها برسید. از هر بخش که دوست دارید کتاب رو شروع کنید. بنظر میتونه ضعف این کتاب باشه که پیوستگی نداره و هیچ بخشی پیش نیاز بخش بعدی نیست. این رو باید در ادامه کتاب بهش برسم که یه ویژگیه یا ضعف.

در قسمتهایی که نویسنده توضیح میده چطور میشه در مقابل ناملایمات تحمل و صبر داشت به شما پیشنهادهایی میده که فقط با تغییر شما صورت میگیره. این تغییرات به شرطی برای ما قابل هضمه که خودمون رو در جایگاه طرف مقابل بذاریم و به قول قدیمی ها با کفش اونا چند قدم راه بریم.

پیشنهاد میدم این کتاب رو شروع کنید.

نسخه الکترونیک این کتاب رو میتونید در فیدیبو، طاقچه و کتابراه مطالعه کنید. 

معرفی فیلم

Alice Daring

«آلیس  دارلینگ یا آلیس عزیزم» فیلمی در سبک درامه که برخی اون رو تریلر نیز طبقه بندی کردن. اما هیجان خاصی در فیلم وجود نداره. مخاطب با یک درام خانوادگی اجتماعی و با رویکرد روانشناسانه با قربانی عشقی باجگیرانه مواجه میشه. در طول فیلم روایت‌هایی به تصویر کشیده میشن که با وجوه مختلف باجگیری و قربانی بودن در زندگی به ظاهر عاشقانه آشنا خواهید شد.

این فیلم به کارگردانی یک فیلم اولی به نام مری نای و به نویسندگی آلانا فرانسیس در سال ۲۰۲۲ ساخته شده است.

  • مجتبی قره باغی
یک فیلم یک کتاب + معرفی کتاب

معرفی فیلم و کتاب

معرفی کتاب

چند روزیه دارم دست دست میکنم که کتابی پر محتوا و به شدت کاربردی رو بهتون معرفی کنم. این کتاب بر خلاف نامش که میتونه سریع تصور یک رابطه عاشقانه رو‌ براتون مجسم کنه، صرفا در خصوص روابط عاشقانه نیست. 

کتاب باجگیری عاطفی که به قلم دکتر سوزان فوروارد و ترجمه منیژه شیخ جوادی از انتشارات پیکان نگاشته و منتشر شده در خصوص روابطی است که به نوعی میتوان در اون از عواطف استفاده یا سواستفاده کرد‌ و حتی در روابط کاملا غیر عاطفی از عواطف دیگران به عنوان ابزاری برای رسیدن به مقاصدی همچون بیگاری در شغل یا استثمار در زندگی استفاده کرد.

من زمانی این کتاب رو شروع کردم که در شغلم و روابط شغلیم با همکاران و مدیران به نوعی قربانی باجگیری هایی بودم که البته خودم هیچ اطلاعی از دسته بندی اون و بررسی های دقیقش توسط کارشناسان موضوع نبودم.

این مشکلاتی که در کتاب بهشون اشاره شده و صد البته راهکارهایی براش پیشنهاد شده میتونه به نوعی برای همه ما در حوزه های مختلف در زندگی و جامعه پیش اومده باشه یا پیش بیاد. بنابراین بنظر شخص من این کتاب کاربردی رو ابدا از دست ندید. حتی اگر با نظر نویسنده مخالفید سعی کنید به مطالعه ادامه بدید تا احتمالا در بخشهایی از کتاب احساس کنید مخاطب قرار گرفتید.

بخشی از کتاب

 

اگر افراد این کتاب رو در سنین پایین یعنی زیر ۱۸ سال مطالعه کنند در تصمیمات جدی اینده موفق عمل خواهند کرد اما هیچ وقت دیر نیست.

لینک نسخه دیجیتال کتاب رو در فیدیبو روی اسم و جلد کتاب لینک کردم که قیمت بسیار پایین تری نسبت به نسخه چاپی داره.  اگر هم علاقمند به کتاب فیزیکی هستید میتونید این کتاب رو به صورت چاپی با قیمت حدودی ۱۲۰هزار تومن خرید کنید.

معرفی فیلم

دیشب فیلمی بنام plane محصول سال ۲۰۲۳ رو دیدم. این فیلم اکشن و هیجان انگیزه و توقع نداشته باشید بعد از معرفی کتاب، یه فیلم ملوی نرم و حتی روشنفکری بهتون معرفی کنم 😉

هواپیما به کارگردانی ژان فرانسوا ریشه، نویسندگی چارلز کامینگ و با بازی بازیگرانی چون جرارد باتلر، مارک بوتان، لورنزو دی بوناونتورا، مارک وهرادیان، جیسون کنستانتین و با بودجه ۲۵ نیلیون دلاری ساخته شده .

یک‌ پرواز از مبدا اندونزی، در راه دچار مشکلاتی میشه که برای ساعاتی شما رو با هیجان روبه رو میکنه. تماشای این فیلم رو از دست ندید.

این فیلم بخاطر اینکه از صحنه های غیر اخلاقی استفاده نکرده قابل تماشا در کنار خانواده است اما رده سنی داره به خاطر خشونت نهفته در اون.

صفحاتی از کتاب

پیشگفتار

به شوهرم گفتم که میخواهم هفته ای یک شب در کلاسی شرکت کنم و او با همان روش آرام همیشگی اش حمله را آغاز کرد هر کاری میخواهی بکن تو همیشه هر کاری که بخواهی انجام میدهی. اما انتظار نداشته باش وقتی به خانه میرسی من منتظرت .باشم تو هر وقت به خانه می آیی مرا در اینجا مییابی چرا من نباید وقتی به خانه میرسم تو را در اینجا بیابم؟ میدانستم که گفته‌هایش اصلاً درست نیست اما به من احساس خودخواهی شدیدی میبخشید رفتم و پول ثبت نامم را پس گرفتم لیز برنامه ریزی کرده بودم که تعطیلات کریسمس را با همسرم به مسافرت بروم سفری که از ماهها پیش انتظارش را میکشیدیم به مادرم زنگ زدم تا خبر بدهم که سرانجام بلیتهایمان را خریدهایم و او با گریه گفت پس شام کریسمس چه میشود؟ میدانی که در این شب همه دورهم جمع میشوند چطور میتوانی با من چنین کاری بکنی؟ فکر میکنی چند کریسمس دیگر زنده هستم؟ خب البته که من تسلیم شدم زنم وقتی بشنود مرا میکشد اما چطور میتوانم تعطیلاتم را زیربار چنین گناه سنگینی بگذرانم؟ تام به اتاق رئیسم رفتم تا بگویم که یا باید کمک بگیرم یا به من وقت بیشتری بدهد تا بتوانم کار سنگینی را که به من محول شده تمام کنم به محض آن که دهانم را باز کردم و گفتم به اندکی استراحت نیاز دارم او شروع کرد «میدانم چقدر نیاز داری به خانه ات بروی و با خانواده ات باشی، اما اگرچه خانواده ات برای تو دلتنگی میکنند حتی آنها هم از ترفیعی که برای تو در نظر گرفته ایم خوشحال خواهند شد. ما به بازیکنی نیاز داریم که خودش را وقف این کار کرده باشد و من فکر میکردم تو چنین بازیکنی هستی اما اشکالی ندارد میتوانی وقت بیشتری را با بچه هایت بگذرانی فقط یادت باشد اگر خانواده ات مقدم بر کارت هستند. شاید ما مجبور شویم برنامه‌های مان را برای تو عوض کنیم کاملا گیج شده بودم. حالا نمی دانم چه باید بکنم کیم کنند و به ما احساس بازنده بودن ببخشند؟ افرادی که همواره ما را وادار به تسلیم میکنند استثمارگران ماهری هستند این جا چه خبر است؟ چرا بعضیها به ما این احساس را میبخشند که من دوباره بازنده شدم همیشه تسلیم می.شوم احساس واقعی ام را ابراز نکردم چرا هرگز نمیتوانم منظورم را بیان کنم؟ چرا هرگز نمیتوانم از حق خودم دفاع کنم؟ ما میدانیم که همیشه به تله میافتیم میدانیم که احساس درماندگی و نارضایتی به سراغمان میآید و میدانیم آنچه را میخواهیم به خاطر جلب رضایت دیگران از دست میدهیم. اما نمیدانیم چه باید بکنیم چرا برخی از افراد میتوانند ما را از لحاظ عاطفی استثمار

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات