نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱۱۰ مطلب با موضوع «بی رودربایستی» ثبت شده است

امروز تنش را به خدا سپردیم در دل خاک

تن آدمی شریف است به جان آدمیت
عزت الله در نقش هایش نیز مانند شخصیت واقعی خود در زندگی عزت و قدرت داشت
عزتی که خداوند به او عطا کرده بود مانند نامش که جاوید خواهد ماند

مردی که به معلمی بیشتر افتخار میکرد تا به بازی هایش در تاتر و سینما، تلویزیون
به معلمی اش بیشتر افتخار میکرد تا به کارگردانی و تهیه کنندگی اش

چهره کاریزماتیک استاد با محاسن سفیدش و با آن صدای مخملی و بم گیرا
هیچ وقت از یاد ما شاگردانش و از ذهن تماشاگران نقشهایش پاک نمی شود.
امروز او را به دست خاک دادیم تا به خدایش برساند.
امروز استاد و هنرمند سرشناسی را، غریبانه تدفین کردیم و به قول علی، پسر بزرگش، بابا چقدر غریبی.
روحش شاد و یادش گرامی

  • مجتبی قره باغی

فاصله 5 تیر 98 تا 5تیر 99
برای من 10 پست است
این دهمین پست من از تبریک تولدم به خودم از سال گذشته تا کنون است

از سال گذشته تا امروز
جهان برای من بازیهای زیادی داشت
شامل دور، هم بود
اما فقط شکر کردن جواب منطقی و دلیست

شکر که با من چه ها نکرد و شکر که برایم چه ها کرد

درود بر پرورگار عالمیان

درود بر همسر دلسوز و عاشق و نیز از خود گذشته ام

درود بر پسر عزیز دلم، که میدانم چقدر عاشقانه مرا، سپس کنسول های گران قیمت را دوست دارد و می پرستد

درود بر دختر نازنینم با موهای فر و لپهای آویزانش که جانم برایش میرود و می دانم جانش هستم

درود بر دختر دیگرم که با چشمان و موژه های دلربایش دلم ربوده و حتی لحظه ای و آنی را بی من نمی خواهد

و تو که برایت امید و ارزویم خوشبختی است و نمیدانم کجایی
خدا کند که از این همه بلای آسمانی و زمینی
کرونای جان گیر و پرزیدنت روحانی

جان سالم به در برده باشی
تویی که دوستم داشتی
عاشقم بودی
و شاید هنوز در نهان دلت دوستم داشته و باشی عاشق هنوز
برایت از نهایت دل آرزو میکنم خوشبختی را
بدرود

  • مجتبی قره باغی

یکی پیکان یکی شاسی سواره
زمستونه ولی بعدش بهاره
یکی میدونیه فیلمم میسازه
یکی فیلمسازه و میدون نداره
جوون مملکت بی کاره بی زن
یه عمره پیش بابا جیره خواره
یه چند تاشون خدایی شغل دارن
تلگرام باشه ادمینم میاره
یکی پیکان یکی شاسی سواره
زمستونه ولی بعدش بهاره
فلان مرد قدیمی پاش لب گور
چهل ساله چهل تا شغل داره
یکی پنجاه و هفت تا زخم داره
یکی می دزده میره چون قراره
یکی با چارو اون با چارصد تن
طلا و پول در حال فراره
عموم سفرش همش بو نفت میده
بابام رفته که نفتش رو بیاره
الان چند ساله مامان توی پستام
کنار عکس بابا لایک میذاره
یکی پیکان یکی شاسی سواره
زمستونه ولی بعدش بهاره

هاتف ری(مجتبی قره باغی)

  • مجتبی قره باغی

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدایی آغاز میکنم که عادل است و برپا کننده آن در عالم امکان
به نام خدایی که به نام او عدالت را زیر پا میگذارند و غارت میکنند
هر چه هست و نیست در عالم امکان
به نام خدایی که نمایندگانش بر روی زمین با عمامه های سفید و مشکی
بیشتر از بنی اسرائیل ربا داده اند و نزول پس گرفته اند
به نام خدایی که در حوزه های علمیه مبلغین دینش پله ها همه برقیست
به نام خدایی که علمای دینش پست تر از جاهلین کافرند
و به نام خدایی رو به پایان می گذارم که در سکوتی عجیب مشغول تماشای این فساد است

  • مجتبی قره باغی

صحبت های عبدالکریم سروش درباره شیعه غالی
دوستان بنده با برخی از صحبتهای ایشون درباره غالی بودن شیعه موافقم
از دیرباز مردم برای ائمه جایگاه ویژه ای قائل بودن اما آرام آرام این شکل از ارادت به غلو درباره ایشان مبدل شد.
اما درباره برخی از صحبتهای ایشون به ویژه درباره دعای جامعه نظری ندارم زیرا اطلاع چندانی ندارم



  • مجتبی قره باغی
پیشنهاد فیلم - Peppermint 2018 - پیپرمینت 2018

دوستان سلام
این فیلم رو معرفی می کنم
حتما حتما ببینید
بعد از اینکه فیلم رو دیدید
مطلب زیر رو بخونید
حال ندارم نقد بنویسم، سرم شلوغه، سر تدوین یه فیلم مستندم، لابه لاش واسه استراحت اینو دیدم
حتما بعد ازینکه دیدید بیاید مطلبم رو بخونید


خلاصه داستان :

پپرمینت ، فیلمی اکشن و مهیج محصول سال ۲۰۱۸ به کارگردانی پیر مورل می‎باشد. این فیلم روایتگر داستان زندگی مادری فداکار به نام رایلی است که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و اکنون می‎خواهد از افرادی که به او ضربه زده‎اند انتقام سختی بگیرد تا روح خانواده‎اش در آرامش باشد. اما…

لینک فیلم با کیفیت 720
لینک زیرنویس فیلم



دوستای عزیز فیلم بهتون لذت داد؟
کار سینما همینه
سرگرم کنه و لذت بخش باشه
باهاش همذات پنداری کردید؟معلومه کردید اما چرا؟
به اینخاطر که همدردش هستید نه به خاطر قتل خانوادتون
بلکه به خاطر قتل آرزوهاتون
چون تو این مملکت یه عده گارسیا آرزوهاتون رو کشتن
اینجا گارسیاها با فروش خون شما دارن بهترین زندگی رو برای خودشون و بچه هاشون رقم میزنن
شما حتی به فکر دزدی از گارسیاهای ایران نیفتادید
ولی اینا خودشون خود جوش شما رو می کشن
منظورم این نیست که با اسلحه می کشنتون نه
عده ای خیانتکار که رنگ و بوی انقلاب رو به نفع خودشون مصادره کردن
دارن آرزوهای شمارو، زندگی خوب شمارو برای خودشون میبرن و مال شما رو می کشن
واسه همین وقتی میشینی پای فیلم تو هم دلت میخواد به جای رایلی نورث باشی
و شروع کنی از بالا تا پایین
از حسن کلیدساز تا نماینده های مجلس و دزدای شورای شهرو شهرداری، همه رو بببندی به گلوله
واسه همین در اخر فیلم یه حس ارضای روحی بهت دست میده
واسه همین از فیلم راضی هستی
من فیلمسازم و نقد هم زیاد نوشتم
دوست منتقد هم زیاد دارم
اما اون دسته از دوستانی که معتقدند این فیلم رو منتقدها نگاه هم نمی کنن (کامنت مردم تو سایت اصلی)
دلم میخواد بهشون بگم:
رفقا؛ من ریدم تو مغز منتقدا
در پناه حق

  • مجتبی قره باغی
روبیکا نرم افزار شنیع بیغیرتی

حاشا به بی غیرتی مسئولین که در این بلبشوی اقتصادی فرهنگی تحریمی مملکت که به حمدالله به سبب وجود خائنین بزرگ در این مملکت رخ داده است.باید شاهد و ناظر خیانت های مختلف در عرصه های مختلف این کشور باشیم. غم کم است دردسر کم است. خیالمان راحت است که کودکانمان زیر چتر فرهنگی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران بزرگ می شوند والله خطرناک تر از این وجود ندارد و لله خطر زیرنظر اینها بودن بزرگتر است این عکسی که در بالا مشاهده می کنید، مربوط به یکی از صحنه‌های یکی از کارتون های نرم افزار مزخرف و شنیع روبیکا میباشد بنده شخصا بارها و بارها صحنه های زننده و شنیع و زیرنویس های کثیف در فیلم های این نرم افزار دیده‌ام که به حمدالله پلیس فتای گرامی بی غیرت و خائن تر از وزارت ارشاد در این زمینه عمل می‌کند مراقب کودکان خود در این بلبشوی خیانت در حکومت اسلامی باشید و الله و الله و الله انگلیسی ها در میانه میدان در حال فعالیت هستند.

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات