نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱۱۱ مطلب با موضوع «بی رودربایستی» ثبت شده است

آنچه انسان را ازحیوان جدا می کند تعقل است، درک است. انسان می تواند از آنچه خداوند در اختیارش گذاشته و آن را عقل می نامد استفاده کند و الا باقی اعضاء و جوارح انسان ها از نگاه آناتومیک چه تفاوتی با حیوانات و پستانداران دارند؟!! به عنوان مثال، الاغ ، گاو، شیر یا اسب، همان اعضاء ظاهری و باطنی را دارند که انسان دارد.

البته انسان با توجه به وجود عقل و نوع استفاده اش از آن، برخی اعضای خود را عورت نامگذاری کرده و آن را به خاطر وجود شرم و حیا از نگاه دیگران می پوشاند.برخی از اندامها را که عورت نیستند به خاطر زیبایی و فرم خاصی که دارندو باعث جذب نرها می شوند می پوشاند.

اما حیوانات اینطور نیستند. اسب با وجود اعضای عریان و نداشتن قوه تعقل، این بدن اندامی را به جنس نر ارائه می کندو به خاطر وجود غریزه به عمل جفت گیری مشغول می شود؛ در هر جا و در هر زمان.

اما انسان !!...

آیا انسان هم اینگونه است؟

اگر انسانها و موکدا بانوان این اندام را نپوشانند بلکه آن را تزیئن کرده و به نمایش بگذارند چه اتفاقی می افتد؟ اگر جنس نر این اندام را ببیند و نتواند از قوه تصمیم گیری و تعقل خود به طور صحیح استفاده کند چه می شود؟

قوه حیوانی انسان در صدر قرار گرفته و عقل زایل می شود، نتیجتا رفتاری حیوانی صورت می گیرد.

سوال و نکته ای که به هیچ عنوان قابل اغماض نیست اینست:

آیا خانم ها از روی عمد لباسهای اندام نما تن می کنند؟ یا از روی نادانی، چشم و هم چشمی و رقابت با دیگر خانمها از لباسهای این چنینی مانند ساپورت یا جوراب شلواری های ضخیم آن هم در خیابان استفاده می کنند.

  

خانم هایی که از نگاه های مریض مردها خود را فراری می دهند و گاها به خاطر این نگاه ها، مردها را به صفت هیزی ملقب می کنند، چگونه با این قضیه کنار می آیند که اندامشان را در معرض دید جنس مخالف قرار دهند!

اگر رویکرد و تفکرات دینی و مذهبی را از جنس نر بگیریم و به آنها نیز اجازه بدهیم با همان آزادی ای که زنها در جامعه دارند وارد میدان شوند چه خواهد شد؟

امروز زنهای ساپورت پوش جز اینکه آزادای های معمولی مردان را در خیابان ها مورد تعرض قرار داده اند علتی شده اند برای توجیه نگاه های مردان،نزد خود. علتی شده اند برای توجیه کردن تجاوزات خیابانی و زورگیریهای جنسی در تاریکی های شهر.

ساپورت معضلی است که می توان آن را در نگاه های ساده انگارانه زنان جامعه یافت. معضلی که گاه مانند یک ویروس به خانم های باحجاب نیز منتقل می شود. ویروسی خطرناک و کشنده.

ویروسی که عوارضی چون مرگ حیاء در زنان و مردان و هیزی در مردان را دارد و در آخر منجر به وقوع جنایاتی چون تجاوزهای خانمان سوز  و بنیان کن خانواده می شود. ویروسی که نرم عمل می کند و آرام آرام جان جامعه را می ستاند.

  

چشم ها نیز با این معضل هیچگاه کنار نخواهند آمد و تاب تحمل این عرضه ها را نخواهند داشت.

تحقیقات و تفحصات درباره علت برخی جنایات و تعرضات، مبین این دقیق اند که فرد متعرض، در لحظه مواجهه با برخی پوشش های نامناسب نتوانسته است تصمیم صحیح را اتخاذ کرده و از کنار این بدن نمایی بگذرد و متاسفانه تجاوز صورت گرفته است.

خانم ها ی گرامی جامعه ی من؛

لطفا، لطفا، لطفا...

ساپورتهایتان را به خانه ببرید، خانه ی امن جایی است که می توانید خود را برای امینتان عرضه کنید. در خانه خطری شما را تهدید نمی کند. به آزادی مردها تجاوز نکنید، تجاوز شما به آزادی مردها در جامعه باعث تجاوز مردها به جسم شماست. عقلانیت را از مردها نگیرید و آنها را به جنس نر مبدل نکنید.

ساپورت را به خانه ببرید.

مجتبی قره باغی/

  • مجتبی قره باغی

برای کسی که (قصه‌ها)ی بنی اعتماد را دیده و نیم میلیمتر انصاف در متر و معیار‌هایش وجود داشته باشد، جای هیچ شکی باقی نیست که جایزه‌ی بهترین فیلم نامه به چنین کار ضعیفی هیچوقت بدون غرض‌های خصمانه‌ی سیاسی داده نمی‌شد.

جشنواره‌ی ونیز امسال با یک فیلم افتضاح از محسن مخملباف افتتاح شد و در اختتامیه‌ی آن یکی از شلخته ترین فیلم‌های دنیا جایزه‌ی بهترین سناریو را گرفت.

برای کسی که (قصه‌ها)ی بنی اعتماد را دیده و نیم میلیمتر انصاف در متر و معیار‌هایش وجود داشته باشد، جای هیچ شکی باقی نیست که جایزه‌ی بهترین فیلم نامه به چنین کار ضعیفی هیچوقت بدون غرض‌های خصمانه‌ی سیاسی داده نمی‌شد.

قصه‌های بنی اعتماد را حتی یک بچه مدرسه‌ای هم قصه نمی‌داند چه برسد به فستیوالی که سال‌هاست خود را مکتبی مستقل در سینمای دنیا معرفی کرده، اما امسال قدیمی ترین جشنواره سینمایی دنیا، بهترین جایزه فیلم نامه نویسی اش را به بدترین داستان ایرانی داده و درباره‌ی اینکه قضیه چطور به اینجا رسید، باید گفت قصه های واقعی پشت پرده اتفاق افتاده اند نه روی پرده و برای رسیدن به یک درک واقعی از موضوع، باید سراغ قصه های واقعی یا همان (واقعیت قصه ها) برویم.

پرده‌ی اول: حضور در جشنواره‌ی فجر

سال‌های سال می‌شد که بنی اعتماد فیلمی نساخته بود و همین مطلب حضورش را در جشنواره‌ی فجر خیلی موارد توجه رسانه‌ها قرار داد. خیلی‌ها توقع داشتند که خانم بنی اعتماد برای سی و دومین جشنواره‌ی فجر، یک فیلم جدید بسازد، یعنی کاری که خیلی‌های دیگر انجام دادند و از زمان روی کار آمدن آقای جنتی به عنوان وزیر فرهنگ تا فصل بازبینی هیات نظارت جشنواره، برای چنین کاری فرصت کافی وجود داشت اما وقتی سلسله اقدامات چالش‌برانگیز متصدیان جشنواره فجر شروع شد، یکی از بدترین آن‌ها تصمیمی بود که مسئولین در مورد رخشان بنی اعتماد گرفتند.

بنی اعتماد در دوره‌ی مدیریت قبلی توانسته بود برای هفت فیلم کوتاه به طور جداگانه مجوز فیلم برداری بگیرد، اما بعد، با متصل کردن این فیلم‌های کوتاه به هم یک اثر بلند سینمایی پدید آورد؛ به این ترتیب او که از ابتدا برای ساخت یک اثر بلند سینمایی پروانه نمایش نگرفته بود، از نظر قانونی نمی‌توانست در بخش مسابقه‌ی جشنواره‌ی فجر حضور داشته باشد اما اقدام فرا قانونی برگزار کنندگان این فستیوال، راه را برای حضور بنی اعتماد در جمع فیلم سازان بخش مسابقه‌ی فجر هموار کرد.

  • ۱ نظر
  • ۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۹
  • مجتبی قره باغی

تا امروز آمار شهدای غزه به بیش از 2020 نفر رسیده است
نمی دانم باید چه کنم؟!!
باید خودم رو از بالای بام پرت کنم؟!
باید دعا کنم برای اتمام این کشتار دهشتناک؟!
باید دست به اسلحه ببرم و قاچاقی از مرزهای آبی و خاکی خودم رو به غزه برسونم و بجنگم؟!
باید بمیرم در این عشق بمیرم تا که روح پذیرم؟!
باید نارنجک به کمرم ببندم و زیر تانکهای مرکاوا برم تا حسینی شوم فهمیده اما در سن جوانی؟!
باید چه کنم؟؟؟؟
خدایا باید از داغ زن های مسلمان دق کنم و بمیرم؟
خدایااااا اگر امام زمان حالا حالاها نیامدنیست
یک آمدنی ای بفرست تا این کشتار را تمام کند
خدایا بیا روی زمین و پایان بده با دستهای توانای خودت، چون خانی، قتل عام رایتت را

اللهم عجل لولیک الفرج (عج)
آمین

  • ۳ نظر
  • ۰۱ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۰۹
  • مجتبی قره باغی

روزگار پر دردی است.  دلت چون نمک در آب حل می شود.  مردی بخاطر اینکه در کار از مدیرش جلو زده و قابلیت خود را نشان داده از کاربرکنار می شود. مدیران دروغگو و متظاهرند و دیگران از ترس آنکه آن روی سگ آنها را نبیند تملق می بافند. استرس بیداد می کند در قلب زنی که اخبار می بیند. در وجود دختری که به انتظار خواستگار نشسته است . به او حق اشتغال داده اند، حق تحصیل در رشته هایی که زمانی مختص مردان بود ولی مادر شدنش را سالهای سال به تعویق انداختند. کسی چه می داند شاید هیج وفت لذت مادری را نجشد و در فاجعه تجرد قطعی بمیرد.

امروز دوباره سر مرد خانواده کلاه می رود ... زن خانواده  آه می کشد و به روی کودکی که دامنش را می کشد فریاد یرمی آورد .

آنطرف تلویزیون روشن است. اینجا هواپیما سقوط می کند آنطرفتر بمب. کانال ها را عوض می کنیم اما دنیا عوض نمی شود. غروب جمعه می شود شعر تکراری تو باز نیامدی را می شنوی. دلت برای یک شعر حماسی تنگ شده که اولش بگوید می آید آن....

  • ۲ نظر
  • ۲۰ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۳۰
  • منصوره اولیایی
سریال هفت سنگ

تماشای سریال بعد از افطار یکی از برنامه های روزانه و تقریبا غیر قابل حذف ما ایرانی هاست. معمولا سریالی که بلافاصله بعد از افطار پخش می شود بیشترین مخاطب را دارد. سریال هفت سنگ این بار پرمخاطب ترین سریال ها در این ماه مبارک است.  مهم نیست که این سریال یک کپی برداری از سریال خانواده مدرن است. بهرحال ما در چامعه ای فقیر بلحاظ فیلمنامه نویس بسر می بریم. با اینکه صداو سیمای ایران بدون هیچ گونه تبعیضی آغوش خود را بسوی فیمنامه نویسان از تمام نقاط کشور باز گشوده است. و فیلمنامه هایی از سوی مراکز دیگر را براحتی و آسانی مورد پذیرش و بررسی قرار می دهد!!!!(شما برنامه سازان پایتخت که اینطور مفلوس شده اید که دستتان خالیست چرا تمام فیلمنامه های ارسالی از سوی مراکز دیگر رد می کنید؟)

 اما بهرحال چه کنیم که محتا ج و بدبختیم و باید کپی برداری کنیم آنهم نه از روی استراتژی ها، قوانین زبان شناختی و روانشناسانه تاثیر بر مخاطب بلکه ار روی فرم، دیالوگها و قصه جزء به جزء. 

این مهم نیست باشد کپی برداری می کنیم. اما سوال اینجاست:

تضعیف پدر در خانواده، فریاد کشیدن مادر بر سر پدر، تحقیر و استهزاء پدر توسط مادر و فرزندان ما رو به سوی کدام سبک زندگی می کشاند؟ با کدام انگاره های موجود در عالم همخوانی دارد؟

سوال من از مدیر شبکه سه سیما و آقای ضرغامی این است:

توبیخ مرد خانواده، صدا زدن دائم شوهربا صدای طلبکارانه و آمرانه در این سریال ها که بخشی از زندگی روزانه ماست چه ارزش هایی را در ما نابود می کند؟

نه کاری به اسلام داریم و نه ارزش های دینی . بلحاظ روانشناسی فرزندان (بویژه فرزندان پسر) در خانواده هایی که پدر دائم مورد تخریب شخصیت از سوی مادر قرار می گیرد مورد آسیب های جدی قرار گرفته و در روابط دچار مشکل می شوند. 

 اگر فرهنگ سازی نمی کنید خواهش می کنیم به سلامت خانواده های ایرانی ضربه نزنید

  • منصوره اولیایی

سوسن حسنی دخت

گوینده ی خبر تلویزیون ایران در صفحه اجتماعی خود (فیس بوک)، درباره ی جریانات و حواشی جنایات عراق و سوریه، با انتشار یک کلیپ مِلوی حیات وحش این چنین اظهار نظر می کند؛

بیایید به جای انتشار صحنه جنایت های تروریست های مختلف، به انتشار زیبایی ها و اقدامات درست بپردازیم تا لذت و احساس خوب بودن را با هم تجربه کنیم.
خانم حسنی دخت علاقه مندم تا منظور شما رو درباره اقدامات درست متوجه بشم.

این اقدام درست، آیا بستن چشم به روی جنایات تروریستهاست؟

شاید البته به خاطر پرداختن فراوان شما به این قضایا کمی، افسردگی گرفته باشید

اما این نوع تفکر، شایسته شیعیان نیست. برادران و خواهران ما در عراق مورد تجاوز داعش قرار گرفته و هر روز جمعیت کثیری کشته می شوند. نمیشود چشم بر روی این قضایا بست.

خدا کند که نبینیم آن روزی را که دشمن بلایی به سر ما می آورد و همسایگان ما مثل شما فکر می کنند.

وقتی خبر به علی ع رسید که خلخال از پای زن یهودی در آوردند حضرت ناراحت شد و فرمود اگر کسی به خاطر این خبر دق کند و بمیرد ملامتی بر او نیست.

Soosan Hosnidokht

بیایید به جای انتشار صحنه جنایت های تروریست های مختلف، به انتشار زیبایی ها و اقدامات درست بپردازیم تا لذت و احساس خوب بودن را با هم تجربه کنیم.

  • مجتبی قره باغی

بی شرمانه ترین حرکت دولتهای ایران امروز و دیروز
جلوگیری از بچه دار شدن و بی شرمانه تر پیشنهاد بچه های بیشتر به خانواده ها،
.
.
پیشنهادات؛
ازدواج رو برای جوونها آسان کنید تا کسی مجبور نشه جنین های حرام رو سقط کنه
ازدواج رو آسان کنید تا هر جوون عزبی بتونه متاهل شه
ازدواج رو آسان کنید و تسهیلات در اختیار جوونها و خانواده هاشون بذارید تا به سمت ازدواج برن
جوونهای متاهل به خاطر ترس از مخارج زندگی نمی خوان بچه دار بشن، حتی برای به دنیا آوردن یه بچه هم تنو بدنشون میلرزه
شما زندگی رو برای اینها ساده کنید، مخارج رو پایین بیارید با تامین بستر اقتصادی خانواده بهشون کمک کنید تا همین یه کودک هم پا به عرصه وجود بذاره
اینجوری جمعیت رو به ازدیاد می ذاره
واقعا موندم این گاگولایی که تو مجلس دارن پول بیت المال رو حناق میکنن، نمی تونن یه همچین تحلیل بسیار ساده ای رو انجام بدن
همونطور که قبلا صدامون در اومد وقتی صدای نکره تون رو از رسانه به گوش خلق می رسوندید و میگفتید بچه دار نشید، و مخالفت می کردیم با این سیاست ابلهانه تون و هشدار می دادیم که جمعیت شیعه رو به کم شدن و وهابیت رو به ازدیداده، ریشخند میزدید و متوهم خطابمون می کردید
.
حالا هم می گم؛
خر اگر تعدادش زیاد باشه، نیروی حمال قوت پیدا می کنه
حرص نخورید که اونها دارن زیاد میشن
شما بدون استرس به فکر تولد و تربیت چمران ها، آوینی ها، شریعتی ها، بهشتی ها، سمیعی ها و متخصص ها باشید
ما نمی خوایم بوکوحرام تولید کنیم
نمی خوایم داعش تولید کنیم
نمی خوایم بن لادن تولید کنیم
ما دنبال تولید مغز باید باشیم
نه تولید باغ وحش

مجلس نیمه محترم، لطفا از خواب بیدار شو



  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات