یعنی یک چشم "ماه" بین در این کشور وجود نداره!
من که سر از کار افق در نمیارم در شرق و غرب کشورمون هلال ماه رویت شده و اینجا نه!
جل الخالق...
عید فطر مهمترین عید مسلمانان مبارک باد،
- ۰ نظر
- ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۲۶
امشب به مناسبت عید سعید فطر به برنامه ای دعوت شدم که تا آخرین لحظه ورودم به اونجا فکر میکردم که به کنسرت دعوت شدم اما بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی متوجه شدم که پا در مجلس "پِلِی بَک کنون" گذاشتم، با حضور هنرمندان زیر زمینی و غیر زیرزمینی، حتی برخی هنرمندان روی زمینی تلویزیونی هم حضور داشتند.
از حسن جوهرچی گرفته تا اون بازیگر دسته چندم سریالهای 90 قسمتی تلویزیون.
برنامه با اجرای پارودی هنرمندی شروع شد که صدای دیگر خواننده ها رو تقلید می کرد و بعد از اون صدای فرزاد فرزین باعث شد تا جیغ و هورای حضار سالن رو منفجر کنه.
سمیر زند هم با سه اجرا و خالی کردن جای "حبیب" سن رو به سایر هنرمندان سپرد و در آخر کسی که باعث شد تا حضار این شب رو به خاطره هاشون بسپرن روی صحنه اومد و از دوست خوبش کاوه آفاق که در سالن حضور داشت تشکر کرد.
عماد طالب زاده که، علت ماندنش در ایران رو مادرش می دونست از اون تشکر کرد و بعد از چند اجرای پلی بک به اجرای زنده و بداهه سرود "ای ایران" پرداخت،مردم هم با اون همراهی کردن و برنامه به پایان رسید.
بگذریم از این که در این برنامه خانومها بالاجبار سعی در حفظ شئونات داشتند و تمام سعی خودشون رو برای تکون نخوردن کردن، برخی هم بودن که روی صندلی هاشون به انجام حرکات موزون پرداختن و این ماه پر برکت رو مزین به رقص و آواز نمودن.
البته مجری برنامه و یکی از خوانندگان هم از خداوند متعال درخواست کردند که ان شاءالله طاعات و عبادات حضار در این ماه پر برکت مورد قبولش قرار بگیره، ان شاءالله.
ما که بخیل نیستیم و ادعایی هم نداریم ولی ان شاءالله خدا با ندیده گرفتن امشب شاید بپذیره، بالاخره خداست دیگه،رحمانه و رحیم.
اینم یه تیکه ویدئو که با خشم و برخورد مسئولین برگزاری مراسم مواجه شد.
برای تماشای ویدئوی با کیفیت اون رو از لینک زیر دانلود کنید.
تهیه کننده برنامه: صادق سلیمی و...
"در پناه حق"
به گزارش پارس،به نقل ازجام نیوز:
هستی مهدوی فر متولد ۱۳۷۰ می باشد
وی در سریالهای جراحت، سوت پایان، نقش لیلی، پرستوهای عاشق، دسته بازنده ها ودر حال حاضر در سریال مادرانه به ایفای نقش پرداخته است.
تصاویر هستی مهدوی فر
در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهبانو "وشتی" را میطلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز میزند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط میکند و او را به دست جلاد می سپارد.
یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارتشان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف میکردند و این استنکاف موجب شده بود که «هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر کند، البته یهودیان در برخی کتابهای خود میگویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل هامان نمیشود، او و اتباعش مورد غضبهامان قرار گرفته و تهدید به مرگ میشوند.
یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره میاندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام «اِستِر» را به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی میکنند و به او نیز توصیه می کنند که یهودی بودن خود را پنهان کند.
استر، دخترک یهودی که با پنهان کردن هویت یهودی اش، به دربار خشایارشاه راه یافت و مقدمات کشتار ایرانیان را فراهم کرد
کافه ای برای بچه حزب اللهی ها
اما مکانی که بچه حزب اللهیهای مدرن و تحصیل کرده دور هم جمع شوند و در کنار خلوت کردن و اوقات فراغت از کتاب و محیط فرهنگی بهره برند، وجود نداشت تا اینکه در نیمه دوم سال گذشته «کافه کراسه» در نزدیکی دانشگاه تهران پا به عرصه فرهنگی گذاشت. |
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از فارس، ساختن پاتوق و مکانی برای جمع شدن و گپ و گفت زدن در مورد مسائل سیاسی و فرهنگی و… از مواردی بود که پس از انقلاب مشروطه در ایران راه افتاد. این مکانها که به سرعت به کافه شهرت پیدا کردند از همان بدو ورود رنگ و بوی روشنفکری و غربی به خود گرفتند و مکانی برای سرو نوشیدنیها و غذاهای غربی شدند. مهمترین آنها هم «کافه نادری» بود که چند سال پیش بساط آن برچیده شد.
این روند همچنان ادامه داشت و بعد از انقلاب نیز با توجه به مقتضیات انقلاب، توجه چندانی به ساخت مکانهایی برای حضور جوانان فرهیخته و تحصیل کرده مذهبی نشد. ایجاد فضایی برای گعدهگیری قشر تحصیل کرده جوانان حزباللهی، از نیازهایی بود که خلاء آن در سالهای اخیر بسیار احساس میشد.
کافه حزب اللهیها از گذشته تا امروز/ موقعیت سوقالجیشی «کافهکراسه»
سابق بر این روال بر این بود که بچه حزب اللهیها از هر قشر و طبقهای در مساجد و یا اماکن مذهبی دور هم جمع میشدند و در مورد مسائل مختلف به بحث و گفتگو میپرداختند و در این میان دغدغههای خود را مطرح میکردند. اما مکانی که بچه حزب اللهیهای مدرن و تحصیل کرده دور هم جمع شوند و در کنار خلوت کردن و اوقات فراغت از کتاب و محیط فرهنگی بهره برند، وجود نداشت تا اینکه در نیمه دوم سال گذشته «کافه کراسه» در نزدیکی دانشگاه تهران پا به عرصه فرهنگی گذاشت.
«کافه کراسه» به لحاظ موقعیت در جایگاه سوقالجیشی خاصی قرار گرفته. در اطراف دانشگاه تهران و شاید دقیقتر از میدان فردوسی گرفته تا حوالی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، کافی نتها و کافی شاپهای فراوان و مدرنی با نامهای گوناگون دیده میشوند. در این کافی شاپها در کنار خدماتی چون فروش قهوه و دیگر نوشیدنیهای گرم و سرد، افرادی هم حضور دارند که به فالگیری، پیشگویی و کفخوانی مشغول هستند. پخش موسیقی غربی، دود غلیظ ناشی از استعمال دخانیات و عدم رعایت شئونات اسلامی مانع از حضور جوانان مذهبی در این اماکن میشد. از این رو ایجاد مکانی برای جمع شدن جوانان مذهبی در کنار این کافی شاپها اما فارغ از هیاهوی آنها شدیدا احساس میشد.
غزل علیپور دختر سه ساله ی خوزستانی که مبتلا به بیماری ژنتیکی "نورو فیبرو ماتوز" شده و الان به خاطر بیرون زدگی چشمش که از روز تولدش به اون دچار شده، حتی نمی تونه با همسن و سالهای خودش تو کوچه بازی کنه.
امروز این دختر کوچولو به دستان پر مهر خیرین احتیاج داره تا اون رو حمایت مالی کنند و از این وضعیت نجات بدهند. امید خانواده غزل و همه ما، اول به خدا و بعد به خیرین پر مهریست که زندگی غزل رو با حرکتی انسان دوستانه به زندگی عادی نزدیک خواهند کرد.