نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

رنگ زرد تو از بیماری و رنگ مطبوعات از بی عاری است

رنگ زرد تو از بیماری و رنگ مطبوعات از بی عاری است

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۴۱ ب.ظ

رنگ زرد تو از بیماری و رنگ مطبوعات از بی عاری است

وقتی یک نفر مثل "استاد محمد" به این شکل می‌میرد چند نفر مقصرند؟ چند گروه گناهکارند؟
میلاد جلیل‌زاده.

به نقل از باشگاه خبرنگاران- تمام همکاران مطبوعاتی من در روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها، مجلات، سایت‌ها و ...
در حال تنظیم جملاتی به این ترتیب هستند که "محمود استاد محمد" دار فانی را وداع گفت، دعوت حق را لبیک گفت، خالق "آسید کاظم" به ابدیت پیوست، از ملک ادب حکم‌گذاران همه رفتند و ... 
و همین تیترها که سراسر ادعای قدرشناسی‌اند شاید نام آن مرد را برای بعضی‌ها آشنا کنند، اما مثل همیشه چقدر دیر. 
چقدر مرگ "استاد محمد" دراماتیک و قصه‌گونه بود، البته از آن قصه‌های تلخ؛ سرطان داشت ونمی‌توانست داروهایش را تهیه کند چون تحریم بودیم به دلیل نوسان نرخ ارز تهیه‌اش از بازار آزاد هم در ماه 20 میلیون تومان آب می‌خورد حالا به نظر شما این تیتر‌های قدرشناسانه نوشداوریی پس از مرگ سهراب نیست؟ 
وقتی یک نفر مثل "استاد محمد" به این شکل می‌میرد چند نفر مقصرند؟ چند گروه گناهکارند؟ و چه تعداد افرادی از این به بعد حق ندارند خباثت خودشان را لابه‌بلای شعارهای شیک و پیک و توجیح‌گرانه کادو پیچ کنند؟
اول آن ها که ادعای هواخواهی از مردم ایران دارند اما حتی دارو را تحریم می‌کنند دوم آنها که در داخل فرمول سیاسی، سودجویان چنان کردند که مملکت در چنین دامی افتاد، سوم دلالان ارز، آی که خدا ریشه این جماعت را بسوراند! اجازه می‌دهید یک گروه دیگر را هم که مقصران این ماجرا اضافه کنم؟ چهارم؛ زردنگاران! تعجب نکیند، بله! زردنگاران روزنامه‌ها، مجلات، سایت‌ها و ... 
با همت اهالی هنر برای درمان "استاد محمد" 15 میلیون تومن پول جمع شد که کفاف یک ماه درمان ایشان را هم نمی‌داد حالا فرض کنید یکی از خوش‌تیپ‌های سینما دچار مشکلی یک‌سی صدم این می‌شود البته دور از جان خیلی‌ها اگر می‌شد چه غوغایی به پا می‌شد چه کسی وظیفه داشت حداقل نام استاد "محمد" را به مردم معرفی کند یعنی او از .... کمتر بود؟ زرد شدیم دوستان، زرد، خیلی زرد! 
اخیرا هم که مقدار قابل توجهی از نشریات، اینترنتی شده‌اند و این وضع موجود را وخیم‌تر کرده چون ملاک اصلی چیزی قرار گرفته  به اسم کلیک و کلیک چیزی است که امکان پیشنهاد دادن را تا حدود خیلی زیادی از یک نشریه می‌گیرد و مجبورش می‌کند تا با اسامی و عناوین شناخته شده متمسک شود با حدوث چنین وضعی اگر هنر سینما و حتی هنر نمایش دچار مانکنیسم و ... شود که تعداد قابل توجهی از مطبوعات به جای نقد و وضعیت پیش آمده برای جذب مخاطب به استقبال آن خواهند رفت البته سودای کلیک مخصوص نشریات اینترنتی است و صفحه اول روزنامه بر روی جلد مجله‌‌ها هم حکایت  از جنبیدن چنین وسوسه‌ای در نگارندگان آنها دارد حالا چه کسی در این آشفته بازار به سراغ "محمود استاد محمد" خواهد رفت؟! 
به ما چه که مریض شده مگر ما مریضش کردیم؟!... 
پس گروه چهارم هم مقصرند چون اگر از این پیشکسوت حمایت رسانه‌ای می‌شد حتما با کمک‌های مردمی هزینه درمانش فراهم می‌آمد و اما این گروه چهارم غیر از این تفسیر به خاطر صدمه زدن به فرهنگ مقصرند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات