نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۶۱۵ مطلب توسط «مجتبی قره باغی» ثبت شده است

یک فیلم، یک کتاب + معرفی کتاب

سلام به روی ماهتون

امروز قصد دارم هم یه فیلم خوب معرفی کنم بهتون هم یه کتاب خوب

این فیلم رو اگر زبان اصلیش رو هم دانلود کنید مشکل سانسوری نداره تا جایی که خاطرمه

فیلم البته مال سال 1392 2014ه و اولین فیلم بلند کارگردان دیمین شزله

ویپلش  Whiplash

موضوع فیلم درباره موسیقیه و تم اصلی فیلم درباره تلاش (البته نظر من اینه و میشه تم های دیگه های تصور کرد)

پسر نوجوانی که عاشق درام نوازیه و کمی تو این کار ضعیفه و احتیاج به تمرین با استادی حرفه ای داره که تو این مسیر با مشکلاتی روبرو میشه

حتما این فیلم که یکی از شاهکارهای دیمن هست رو ببینید

لینک دانلود دوبله ی فیلم رو همراه نسخه زبان اصلی براتون میذارم

دوبله

زبان اصلی با زیررنویس فارسی

و حالا بریم سراغ یه کتاب

زن زیادی اثری از زنده یاد جلال آل احمد

نثری تقریبا روان با آن ادبیات خاص جلال که شیرینی خاصی در بیان ایجاد میکند و تصوری زیبا از دوران قدیم در ذهن می سازد.

آن دوران مردسالارانه را به راحتی میتوان از لابه لای داستانی که حتی مردها در آن حضور ندارند نیز حس کرد.

این کتاب رو در اپلیکیشن طاقچه میتونید به صورت رایگان دانلود کنید و بخونید. یکی از مزایاش اینه که کتاب پی دی اف نیست و میتونید اندازه فونت، سطرها و غیره و ذلک رو درش تغییر بدید

قسمتی از متن داستان رو از طاقچه اسکرین گرفتن براتون

  • مجتبی قره باغی
حسبی الله

باید باور کنم و ایمان بیارم به آیه ی زیر
حسبی الله لااله الا هو....

برای همین میگه ای کسانی که ایمان آورده اید ایمان بیاورید...

من شخصا ایمان آوردم، یعنی همون ایمان آوردن به خدا و پیامبر و پذیرفتن و تسلیم

اما آیا واقعا ایمان دارم تو همه چی؟

یعنی اگر فلان اتفاق بیفته برام میتونم بگم خدایا خیالم تخته و پشتم گرمه بهت؟

شخصا دارم تلاشم رو میکنم

دارم سعی میکنم تا اون ایمان رو هم بهش دست پیدا کنم

اما میدونم سخته و خیلی جاها کم میارم

پس خدایا ادعا نمیکنم که نخوای تست بگیری ازم

اگرم خواستی محک‌ام بزنی، تو رو جان عزیزت رو عزیزام اینکارو نکنیا

نوکرم به مولا...

و اما؛ فرمودن هر وقت مشکل داشتی این آیه رو بخون تا مشکلت رفع بشه

کی به کی فرموده؟

خدا به رسول...

یعنی وعده ی کسیست که خلف وعده نمیکنه به کسی که مردم رو به ایمان به اون کس دعوت کرده

پس خیالمون ازین بابت راحته که انگار کلید قفل و رمز گاوصندوقی رو بهمون دادن که داخلش معجزه است

  • مجتبی قره باغی
مکانیزم های دفاعی روانی - معرفی کتاب

سلام

صبحتون بخیر

یه روز دیگه رو به حول خدا بیدار شدیم و در حال سپری کردنش هستیم

شکر خدای را...

این کتاب رو همین امروز صبح شروع کردم

مجموعه ای از مقالات زیگموند فروید در خصوص مکانیزم های دفاعی انسانه که در ناخودآگاهش تصمیم به اجرای اونها میگیره.

من و من برتر از درونیاتیست که فروید در این کتاب به اون اشاره میکنه و تصمیم گیرنده نهایی بر نهادهای اجرایی ذهن من برتر میدونه.

اینکه فرد از بدو تولد با اموری که از اونها نهی میشه، مکانزیم دفاعی روانیش شروع به فعالیت میکنه. فروید اولین مثال و مواجهه رو در دوران کودکی که تقریبا فهم و شعور انسانی قابل مشاهده شده، نهی کودک از بازی با مدفوعش بیان میکنه و ناخوداگاهی که این سرکوب رو به عمق تاریک آرشیو ذهنش میبره و حتی ممکنه برخی از این سرکوب ها برای همیشه فراموش بشن اما در ضمیر ناخودآگاه حضور دارن.


متن معرفی کتاب به نقل از سایت فیدیبو:

نقد و بررسی کتاب مکانیزم‌های دفاع روانی

‌درباره‌ی کتاب مکانیزم‌های دفاع روانی  اثر زیگموند فروید

کتاب مکانیزم دفاعی نوشته‌ی زیگموند فروید است. این کتاب مبانی و نظریات فروید را درباره‌ی دفاع توضیح می‌دهد. مترجمان کتاب برای فهم بیشتر و بهتر این موضوع در ابتدا نکات کلی‌ای را درباره‌ی ادبیات فروید شرح داده‌اند: «او معتقد است که بسیاری از رفتارهای انسان، به ویژه رفتارهای پرخاشگرانه که ریشه ی اختلالات روانی هستند، تحت تاثیر انگیزه های ضمیر ناخودآگاه می باشند، اما می توانند با انتقال به بخش خودآگاه و از طریق معالجات روانکاوانه درمان شوند.

کتابی که پیش روی شماست، مجموعه مقالات پراکنده و نظریه های فروید درباره ی مکانیزم های دفاعی ضمیر ناخودآگاه می باشد که از سایت های اینترنتی و مقالات و کتب تالیف شده ی مختلف گردآوری و ترجمه شده است. او بیان می دارد که شخصیت از سه سطح تشکیل شده است: 

« نهاد » یا « اید »  که با نیازهای جسمی سر و کار دارد و مطابق اصل لذت طلبی عمل می کند؛ 

« فرامن » یا « سوپرایگو » که همان وجدان است و با اخلاقیات در ارتباط، 

و « من » یا « ایگو » که وظیفه اش برقراری تعادل بین خواسته های « نهاد » و « فرامن » است.

بنابراین « من » ، مهم ترین هسته ی شخصیت فرد است که می تواند در برابر هیجانات، اضطراب ها، شکست ها، تحقیرها و... مورد تهدیدات جدی قرار بگیرد. در این میان مکانیزم های دفاعی دست به کار شده، با محافظت از « من » در برابر این مشکلات عاطفی، سعی می کند تا با ایجاد سازگاری و تسکین اضطراب، آرامش را به فرد بازگرداند.»



  • مجتبی قره باغی
چه کسی از دیوانه ها نمی ترسد؟

خیلی عصبانی ام از دست نویسنده
نوع نوشتاری البته با سیر داستانی کلاسیک فرق داشت
ما دارای یک آغاز و میانه و پایان نبودیم
یک داستان گزارشی پر از داستان درونش
جالب بود و خوشم اومد
اما خیلی عصبانی ام از دست نویسنده
کلی سوال به وجود آورد و جواب ندادقاتل شاهی و زنده موندن شاهی
پسری که مستانه رو حامله کرد
علت شهادت زن شاهی و و

این کتاب رو پیشنهاد میدم بهتون که بخونید

در ادامه مطلب هم نقد و بررسی این رمان به قلم محمد داداش زاده رو براتون نشر دادم

  • مجتبی قره باغی
توکل و یقین

یه بابا بزرگی داشتم، سر و حال بود همیشه؛ این بنده خدا اخرم یه کوچولو شیمیایی که تو بدنش بود از پا درش اورد.

تو زندگی به جز یه خونه که خودش ساخته بود و کلی بچه و نوه و نتیجه دیگه هیچی نداشت. اما بزرگترین ثروتش توکل بود.

یه بار به برادرم اینو گفت. گفت توکل رو باید با پوست و استخونت درک کنی. داداش من همینو گرفت رفت جلو.

به منم گفت اما من اون یقین رو نداشتم. برای هر کسی یه مدت طول میکشه به یقین برسه. نمیگم الان رسیدم نه! ولی حس غریبیه، یا نه باید بگم حس قریبیه. اره ناشناخته است اما نزدیکه.

برای همین این جمله همیشه رو لبمه و دارم تمرینش میکنم:

لاحول و لا قوت الا بالله العلی العظیم

و افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد

قدیمیا میگن با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه، ولی وقتی یاد گوجه سبز و نمک میفتی دهنت پر از اب میشه. پس میشه، با حلوا حلوا کردن هم شیرین میشه

بستگی داره به کی و به چی اعتقاد داشته باشی و برای حلوا از جات هم بلند شی.

  • مجتبی قره باغی
در دست بازسازی...

نمیدونم چطور ولی گند زدم به ظاهر و قالب وبلاگ رفته

دیگه مثل قدیم هم حال و حوصله خوندن کدها و برطرف کردن مشکلاتش رو ندارم

باید سر فرصت یه روز وقت بذارم یه قالب جدید رو شخصیش کنم
یا اینکه یه قالب ساده و زیبای دیگه گیر بیارم نصبش کنم رو وبلاگ و دامنم

در دست بازسازی...


  • مجتبی قره باغی
سرمای زمستون و عشق و حال یا



آبان 1400 هم به سرعت عجیبی گذشت و داریم وارد آخرین ماه شمردن جوجه هامون میشیم

خیلی وقت نداریم

دی ایستگاه بعدیه که با عبور پر سرعت تر از آبان؛ از آذر هم میگذریم و  به اون می رسیم

سرمای باحال زمستون و احتمالا کوه و چای آتیشی و املت زغالی که خودمون تو جمشیدیه (کلکچال) و دربند و درکه درست میکنیم هم به زودی میشن خاطرات سال دیگه مون که با رفقا ازش تعریف خواهیم کرد و خواهیم گفت: یادش بخیر چه حالی داد، ولی ای کاش من با کفش کوه میومدم نه با دو تا کتونی پیاده روی که تو کل مسیر از سرما دهنم سرویس شد.

یاد آش افتادم

یه بار رفته بودم جمشییده چه بارونی هم میومد

یه آش داغ بهم دادن یه عده بسیجی که اومده بودن برن کلکچال احتمالا؛ و چه حالی داد خدایی. بدیش این بود که دهنم بوی سیر گرفت.

چه بارونی اومد بعدش، سقف ماشین رو میخواست سوراخ کنه لامصب انگار تگرگ بود ولی لذت بخش بود.

داشتم فکر میکردم که این سرمای پاییز و زمستونی که دارم با عشق ازش می نویسم تن چند صد نفر و بلکه چند هزار نفر آدم رو میلرزونه وقتی یادشون میفته داره زمستون میاد و باید تو خیابونا از سرما سگ لرزه بزنن و اگر شانس بیارن شهرداری ببردشون به گرمخونه های شهر!

همیشه همینه

یه عده که نشاید حتی خودشون بی غمن اما از نظر طبقه اقتصادی دستشون به دهنشون می رسه از لذتی حرف میزنن که برای بعضی ها درده!!

چشمامون رو باز کنیم و تو این اوضاع اقتصادی داغون بیشتر دور و برمون رو ببینیم بلکه با یه کاپشن ورزشی ساده و بادگیری که از نظر ما قدیمی و دمُده شده (البته من اهل مد و دمده نیستم) بتونیم تن یه آدم دیگه رو گرم نگه داریم.

معرفی کتاب  

کتاب تانگ‌فو

روش برخورد با افراد دشوار

- روش برخورد با افراد دشوار با عنوان فرعی – به جای کناره گیری از مردم، چگونه با آن ها ارتباط برقرار کنیم – یک کتاب در زمینه برقراری ارتباطات مفید اجتماعی محسوب می شود.

تانگ فو اسمی است که نویسنده برای مطالب کتاب خود استفاده می کند. تانگ در زبان انگلیسی به معنای “زبان” است و فو به ورزش های رزمی اشاره دارد. بنابراین تانگ فو از دیدگاه نویسنده یعنی اینکه چطور از زبان خود به نحو مناسبی، مثل یک هنر رزمی استفاده کنیم. - (این قسمت از سایت کافه بوک بود)

خودم این کتاب رو هنوز تموم نکردم

ازین کتابهایی هم نیست که لازم باشه تا انتها بخونیش

بیشتر به این درد میخوره که ببینی کجاش به کارت میاد

انگار یکی نشسته خاطره یه عده رو نوشته که چطور، فلان مشکلشون با دیگران رو حل کردن

تقریبا اواسط کتاب به این نتیجه میرسید که دارید یه مشت خاطره که رفقاتون دارن براتون میگن رو می شنوید

اما ویژگیش اینه که دارید تجربه می خونید

تجاربی که اگر بتونید به ورطه ی عمل بکشونیدش احتمال بسیار زیاد برای شما هم جواب میده

روی عکس بزنید و جدا باز کنید با کیفیت بالا نمایش داده میشه

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات