نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لاپوشونی» ثبت شده است

خبرنگار بی سواد و لاپوشانی آپارات

این مطلب کلا از زبان یکی از دوستان بنده است و بنده هیچ دخل و تصرفی در آن نداشته و ندارم.

همزمان با برگزاری جشنواره فجر در ایران سایت پوشش خبری این جشنواهر را بر عهده گرفت. سوالات چرند و اشتباه هم از بازیگران و عوامل فیلم ها زیاد پرسیده شد که خیلی از آنها مانند لیلا حاتمی با تعجب روبرو شد.
یکی از دوستان بنده چند روز پیش به من پیام داد که در این ویدئو صدای یکی از دوستان خبرنگارمان را شنیده که سوال عجیب از لیلا حاتمی پرسیده. بنابراین زیر این ویدئو کامنتی گذاشته و علت سوال را جویا شده است که هر بار کامنت وی توسط آپارات و برای حفظ آروی خبرنگار آپارات که از قضا از دوستان ماست پاک شده.
کامنت دوست بنده:
از خبرنگار عزیزی که از خانم حاتمی پرسیده" آیا مانیفست شما پس از دریافت جایره عوض خواهد شد؟" می پرسم که مانیفست یعنی چه؟
اصلا چرا باید یک بازیگر مانیفست داشته باشد؟ و حالا فرض بگیریم که خانم حاتمی مانیفستی هم دارد. چرا باید پس از دریافت سیمرغ مانیفستش عوض شود؟

آپارات محترم بنده اینجا سوالات دوستم را مطرح کردم. گرچه می دانم خبرنگار از سر بی اطلاعی و بی سوادی این سوال را کرده، اما چرا شما حاضر به کات زدن انتهای ویدئو نیستید و برای حفظ آبروی خبرنگارتان کامنت را پاک می کنید؟ لااقل صورت مساله را پاک کنید تا دیگران به شما نخندند.

مانیفست سندی است که یک حزب سیاسی منتشر می‌کند. در این سند برنامه‌ها و هدف‌هایی را که پس از در دست گرفتن قدرت باید دنبال کند مشخص می‌کند. مانیفست بیشتر توافقی میان گروه‌های درون حزبی را بیان می‌کند و به معنای یک برنامه توافق شده نیست. به عنوان نمونه می‌توان از مانیفست کمونیست نام برد.

البته در این میان میتوان مانیفست هنری هم داشت و ارائه داد. مانند مانفیست حاتمی کیا در آژانس شیشه ای که البته ارائه بیانیه از طرف اوست نه بازیگرش.

  • ۰ نظر
  • ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۰۳
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات