نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیلم» ثبت شده است

  • ۰ نظر
  • ۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۴
  • مجتبی قره باغی

جوان یهودی حامی فلسطین که در فلسطین اشغالی ومیان اسرائیلی ها به حمایت از مردم فلسطین پرداخته که توسط پلیس رژیم به شدت ضرب و شتم می شود به پایگاه منتقل می گردد.

  • ۰ نظر
  • ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۹
  • مجتبی قره باغی

حضور پر شور مردم در روز قدس

تدوین و کپشن گرافیک: مجتبی قره باغی

تصویر و گزارش: مجتبی قره باغی - علی خانی

1)


2)

  • ۲ نظر
  • ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۵
  • مجتبی قره باغی

مراسم تشییع شهدای گمنام نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران

تدوین: مجتبی قره باغی

تصور: مجتبی قره باغی- نوید قانع

  • مجتبی قره باغی

کشتار کودکان مظلوم و معصوم در غزه

50مگابایت اف ال وی 50mb flv

  • مجتبی قره باغی

ویدئویی که با عنوان پدرها نبینند منتشر شد
من توصیه می کنم به همه پدرها و مادرها که این فیلم رو ببینید
و برای آزادی مردم فلسطین از دست جنایتکاران اسرائیلی در همین شبهای ماه مبارک رمضان دست به دامن خدا بشید و دعا کنید.

https://bayanbox.ir/view/274348838222902240/%D9%BE%D8%AF%D8%B1.flv

  • مجتبی قره باغی

صبح امروز فردی معتاد پس از مصرف مواد مخدر صنعتی دچار توهم شده و دست به قتل دختر 5 ساله ی خود و دختر 7 ساله همسایه می زند.

او پس از قتل دخترش به وسیله کارد آشپرخانه، همسر خود را نیز با کارد مجروح، سپس همسر و دخترش را از پنجره منزل به حیاط خانه پرت می کند.

وی بعد از این جنایت دست به جنایتی دیگری می زند و دختر صاحب خانه را نیز به قتل می رساند.

خانواده صاحباخانه در این ماجرا از دست وی در امان نمی مانند و توسط این جانی مورد ضرب و شتم با چاقو قرار می گیرند.

همسایه ها، پس از شنیدن درخواست کمک، با پلیس 110 تماس گرفته و نیروهای پلیس نیز با کسب اجازه از مقامات قضایی وارد عمل شده و پس از درگیری با وی با شلیک دو گلوله به پای این جنایکار، موفق دستگیری او می شوند.

 

فیلم یک

فیلم دو
دانلود

  • ۲ نظر
  • ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۲۲
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات