نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

برای عاشق یا بهار است یا پاییز!

برای عاشق یا بهار است یا پاییز!

شنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۳۲ ق.ظ

اجازه می‌فرمایید،‌ گاهی خواب شما را ببینم؟

همسرم پرسید که مجتبی یادمه کتابهای دیگه ای رو هم از صالح اعلا بعضی شبها میخوندی که خیلی عاشقانه بود؟!
خب؟
اون رو دوباره بخون
باشه می‌خونم برات
نه اون رو هم ضبط کن میخوام هر وقت خواستم گوش بدم
بخشی از این کتاب رو هم خوندم که البته دوست دارم تمام کتابهای صالح اعلا رو بخونم اما نگران کپی رایتش هستم برای همین در حد ناخنک زدن به کتاب، اون رو ضبط کردم و روی صفحه ام گذاشتم.
با خوندن این کتاب حظ خاصی خواهید برد. قبلا هم ازش نوشتم. بخونیدش.


 
bayan tools مجتبی قره‌باغینوشته محمد صالح اعلا

دانلود موزیک

نظرات (۶)

جالب بود

پاسخ:
ممنون .

آقا
این آقای صالح اعلا فوق العاده است

پاسخ:
.دقیقا آقا

سلام

عاشق کتابهای صالح اعلام

ممنون از خوانشتون. ممنون از صدای گرم و جذابتون. ای کاش کل کتاب رو بخونید برامون

پاسخ:
سلام 🌹🌹
جذاب؟؟ نه دیگه اغراق میکنید
به صدای معمولی، همین.

عالی بود

پاسخ:
متشکر 🌹

تو را دوست دارم و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می کند.

با صدای گرمت آرامش میگیرم.

ممنون که برام میخونی.

پاسخ:
عزیزِ جانم، کمترین و کوچکترین کارم در زندگی برای تو این است
🌹🌹🌹🌹

نوشته های صالح اعلا بینظیرن، صدای گرم و دلشین شما هم به این نوشته ها رنگ و بوی خاصی میده.

موفق باشید

پاسخ:
انقدر که شما تعریف کردید صدام تعریفی نیست ولی بسیار بسیار ممنون از نظر لطفتون 🌹🌹🌹

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات