حقایقی پیرامون برقراری ارتباط زناشویی
مقدمه
هر کجا که می روم مثلا در سفر در رستوران، صف سینما، در داخل خیابان، داخل هواپیما، در کوههای اطراف تهران همیشه مردم به خصوص جوانان عزیزمان درباره عشق و زندگی پرسشی که از یافتن پاسخش مایوس می شوند و نمی دانند که چگونه این را به دست بیاورند برای من هم همین ها به مرور زمان سوالهای در ذهن من جای گرفت. و وقتیکه بیشتر دقت کردم دیدم تفاوتی بین زن و مرد نیست و هیچ کام به دیگری برتری ندارد و فقط جایگاههای آنها با هم متفاوت است نقطه ی مشترک آنان این است که به یک گونه تعلق دارند و فقط جایگاههای آنها با هم متفاوت با ارزش های متفاوت زندگی می کنند این را همه می دانند ولی نمی خواهند زیر بار بروند وقتی که به شواهد نگاه می کنیم حداقل در تهران می بینیم 40% ازدواجها به طلاق می انجامد و بسیاری از روابط پیش از رسیدن به مرحله ازدواج از هم می گسلد در تمام جوامع بخصوص در کشور خودمان از دیدگاهها، رفتارها، باورها و حرکات شریک زندگی خود گلمندند. به همین منظور به روابط زناشویی علاقمند شدم تا کنکاشی در این خصوص انجام دهم تا بفهمم که چطوری می توانم رابطه بسیار خوب همراه با عشق با همسر خود داشته باشم.
بعضی چیزها روشن و آشکار است:
وقتی مردی به آرایشگاه می رود فقط به منظور رفع اصلاح موی سر می رود ولی در زنان این چنین نیست خیلی اوقات پیش می آید که خانمی برای رنگ کردن موی سر می رود و سپس یک دوست پیدا می کند و چنان گرم می گیرند که آدم فکر می کند که چندین سال است که همدیگر را می شناسند مردان وقتی عصبانی میشوند شروع به نوشیدنی می کنند رفتار پرخاشگرانه دارند پی در پی کانال تلویزیون را عوض می کنند ولی زنان وقتی که عصبانی می شوند شکلات می خورند و یا به خرید می روند آقایان خیلی کم صحبت می کنند بیشتر در تفکر هستند جهت یابی خوبی دارند نقش خوانی خوبی دارند و برعکس در خانمها بسیار صحبت می کنند جهت یابی خوبی ندارند.
طبیعت در برابر تربیت:
وقتی که مریم دختر و پسر دو قلو به دنیا می آورد سیاوش را در پتوی آبی رنگ میپیچند ولی سوگند را در پتوی صورتی، دوستان و آشنایان برای سوگند عروسک و برای سیاوش توپ فوتبال کوچک و لباس ورزشی می آورند سوگند را با ناز و نوازش آغوش میگیرند و می گویند چه بچه ناز و خوشگلی اما مردها سیاوش را بیشتر توجه دارند و گاهی یک تلنگر می زنند و می گویند انشاء الله ورزشکار شوی این داستانها برای همه ما آشنا است. و این سئوال ذهن ما را می انگیزد آیا رفتار والدین ما مسئول نوع رفتار ماست پس از تحقیقات فراوان جامعه شناسان و روان شناسان معتقدند طبیعت و ساختار شیمیایی هورمونی ما به میزان زیاد عامل بروز رفتارهای ما می شوند واقعیت این است که مردان شکارچی خوب و زنان تربیت کننده خوب بودند در واقع دادن عروسک به دختر بچه ها و دادن سربازهای عروسکی و آدم آهنی به پسرها رفتار خاصی نیست فقط رفتارهای ذاتی آنان را تشدید می کند مثلاً وقتی جوجه اردکی را در برکه رها می کنیم حیوان بلافاصله شروع به شنا می کند اگر مغز او را بررسی کنیم الگوی شنا قبلاً در آن حاضر و آماده بوده و فقط بستر فراهم شده پس از تحقیقات بسیار در دانشگاههای معتبر نشان داده که ما بیشتر محصول ساختار طبیعی خود هستیم تا قربانی الگوی محیط اطراف خودمان ما متفاوت هستیم چون مغزمان برنامه ریزی متفاوتی دارد این تفاوت مغز نگاهی متفاوت به زندگی را در پی دارد متفاوت بودن به معنای بهتر بودن یا بدتر بودن نیست.
زنان همانند رادار هستند:
هر زنی به راحتی می تواند درک کند که دیگران کی افسرده یا رنجیده اند در حالی که مردان تنها هنگامی که اشک کسی جاری می شود به اندوه و رنجش طرف مقابل پی می برند زنان مانند اکثر پستانداران ماده در مقایسه با مردان به گیرنده های حسی تواناتری مجهزند زن از دیرباز به عنوان پرورش دهنده کودکان و موانع و آشیانه توانایی حسی دقیقی دست یافته است و تغییرات روحی دیگران به سرعت درک می کنند.
چرا مردان نمی توانند به زنان دروغ بگویند:
پژوهش ما در خصوص ایماء و اشاره روشن ساخته است که 70 الی 80 درصد از کل پیام بصورت غیر کلامی منتقل می شود و 20 الی 30 درصد بصورت کلامی تجهیزات حسی برتر زنان اینها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل می کنند و به راحتی می فهمند که طرف مقابل دروغ می گویند ولی بر عکس وقتی زن دروغ میگوید مرد اصلاً نمی فهمد چون که آن حس برتر را ندارد زیرا مرد حساسیت لازم برای تشخیص عدم هماهنگی میان علایم کلامی و غیر کلامی را ندارد.
زنان دوستدار نوازش هستند:
پوست وسیع ترین عضو بدن است که تقریباً 2 متر مربع وسعت دارد دختران از همان بدو تولد حساسیت بیشتری نسبت به لمس دارند که تقریباً 10 برابر مردان است اکسی توسین هورمونی است که میل به نوازش را بر میانگیزد و گیرندههای بساوایی را فعال می کند جای تعجب نیست که زنان با وجود گیرنده های 10 برابر قوی تر از گیرنده های مردان تا این حدّ به در آغوش گرفتن همسر اهمیّت میدهند تحقیقات نشان داده است که زنان غربی 4 تا 6 برابر مردان به لمس یکدیگر هنگام گفت گو تمایل دارند یک سری تحقیقاتی در دانشگاه مک جیل سبک انجام دادن و نتیجه این بود که بچه موش هایی که به طور مداوم مورد نوازش و تحت مراقبت والدین قرار دارند با هوش تر و دارای مغزی حجیم تر هستند برای اینکه فرزندان سالم و تندرست داشته باشید آنان را زیاد نوازش کنید.
آزمایش ها نشان می دهد هوش عمومی زنان 3% بیشتر از مردان است:
تا سال 1960 تا اطلاعات به دست آمده از مغز سربازان کشته شده در میدان جنگ بود و همه فکر می کردند مغز زن و مرد یکی است اما امروزه آخرین تحقیقات نشان داده که مغز زن با مرد بسیار متفاوت است و این تفاوت هیچ تأثیری در توانایی و قابلیت مغز زن ندارد دانشگاهی در دانمارک پس از تحقیقات دریافتند مغز مرد 4 میلیارد یافته ی مغزی بیشتر از زن دارد امّا نتیجه آزمون نشان داد زنان 3% باهوش تر از مردان هستند و سپس دریافتند حجم ماده خاکستری زنان بیشتر از مغز مردان است با توجه به این واقعیت می توان دریافت که چرا زنان معاشرتی تر از مردان هستند و کاملاً بدیهی است بهترین دوست یک دختر جواهرات اوست ولی بهترین دوست یک مرد کیست؟ سگ اش
(فصل دوم)
آقای همه چیز دان و هیأت اصلاح مسائل خانواده:
بیشترین شکایتی که زنان در مورد مردان بیان می کنند این است که مردها به حرفها ی آنها گوش نمی دهند و اگر گوش می دهند بسیار کوتاه است و به علت آزردگی همسرشان می پرسند و سپس قاضی القُضات می شوند و شروع به ارائه راه حل می کنند و می بینند که همسرشان ناراحت است این را نمی دانند که زن به همدردی نیازمند است اما مرد گمان می کند که خواهان چاره است اما شکایتی که مردان از زنان دارند تلاش می کنند مرد زندگی خود را دلخواه خودش تغییر دهد و زن کمیته اصلاح خانواده راه می اندازد و نوک پیکان آن مرد خانه است که در اینصورت مرد خانه فکر می کند زنش می خواهد بر او مسلط شود مشکل اینجاست که مردها راه حل ارائه می دهند و زنان درصدد بهبود رفتار شوهرند.
دفاع و حمایت از آقای همه فن حریف و انجمن بهبود خانواده:
وقتی که به آن دو اشتباه بزرگ اشاره می کنیم منظور ما این نیست که عامل همه مشکلات است در واقع اینها از خصوصیات ویژگی آقایان و خانم ها است باید در زمان آن توجه بیشتری داشت به این ترتیب که زنان از آقای همه فن حریف قدردانی می کنند به غیر از مواردی که ناراحت و بر آشفته است مردها باید بدانند که وقتی همسرشان ناراحت است و درباره مشکلات خود صحبت می کنند زمان مناسبی برای ارائه توصیه و پیشنهاد نیست.
زنان برای چه حرف می زنند:
زنان به دلایل مختلف صحبت می کنند گاهی وقتها به همان دلایلی که مردها صحبت نمی کنند زنها صحبت می کنند که به طور کلی به چهار دسته تقسیم می شود:
-
برای انتقال اطلاعات یا کسب اطلاعات
-
مردها دست از صحبت می کشند تا بفهمند چه می خواهند بگویند، اما زنها با صدای بلند فکر می کنند.
-
برای ایجاد مهر و محبت یعنی زنها با صحبت کردن احساسات درونی شان را کشف می کنند.
-
برای اوقاتی که ناراحتی دارند حرف می زنند و آرامش پیدا می کنند و برکس مردها در اوقات ناراحتی صحبت نمی کنند.
وقتی زن به مرد عشق می ورزد:
ذاتاً مردها نیازی به مراقبت ندارند بکه قصد دارند از زنها به ذاتی مراقبت نمایند آقایان بسیار فداکار و صادق و تحت تأثیر زیبایی و فرهنگ قرار دارند و آقایان میدانند زمانی قدرت و شایستگی آنها معنی و مفهوم دارد که در جهت خدمت به یک نفر آن را صرف کنند و ذاتاً دوست دارند به جنس مخالفت خدمت باعث خشنودی خود و طرف مقابل باشد چه جالب!
اکثر مردها نمی دانند که تا چه اندازه برای یک زن مهم است که احساس نماید از سوی کس دیگری مورد حمایت قرار می گیرد و زمانی احساس می کند و نیازش برطرف شد احساس شادمانی می کند احساس همدلی کردن درک و دلسوزی صفاتی هستند که به زن کمک می کند بیشتر پذیرا و قدردان حمایت شوهرش شود اما مردها این را نمی دانند در ضمن وقتی یک زن احساساتش را با مرد در میان می گذارد این نکته را یاد آور می شود که او شایسته محبت است. و نیازهایش پاسخ داده می شود.
راههای عملی دستیابی به تفاهم
در هنگام گفتگو با همسرتان، با نهایت دقت به مطالب وی گوش فرا داده و آن گونه عمل نمائیم که گویی جز به وی و سخنانش به موضوع دیگری توجه نداریم و از انجام هر عملی که مغایر با حالت توجه باشد خودداری می کنیم. این کیفیت در تکنیکهای مشاوره به هنر خوب شنیدن موسوم است. حالتی که بیانگر پذیرش طرف مقابل و مطالب وی است و کاربرد فراوانی در مشاوره است. از مقایسه او با دیگران به شدت بپرهیزیم این رفتار به رابطه حسنه آسیب می رساند. در مواقع ضروری او را می توان با گذشتة خودش مقایسه نمود و میزان پیشرفت اخلاقی و معنوی و فکری اش را مورد تقدیر قرار داد. نحوه برقراری ارتباط کلامی از عواملی است که در ایجاد تفاهم ، نقشی تعیین کننده دارد. همسرانی که می دانند از چه عبارت و کلماتی برای بیان مقصود استفاده کنند به خوبی مسیر حرکت خویش را در زندگی هموار می نمایند. هر واژه یا کلمه دارای نوعی بار روانی و عاطفی است و تأثیرات مسلمی را بر شنونده بر جای می گذارد. زبان ملایم و نرم و برخوردار از احترام حق مطلب را به خوبی ادا می کند و اعتماد و اطمینان در طرف مقابل می آفریند و برعکس زبان تند و زننده و تحریک آمیز برای هیچ ارتباطی مفید نیست.
در مناسبات با همسر ، صداقت همچون پل ارتباطی مؤثر ، موجب می شود که زن و شوهر میل و رغبت وافری برای صحبت با یکدیگر پیدا کنند و از این طریق بر رشد شخصیت خود و همسرشان بیفزایند. برای ایجاد تغییر سعی کنید روزهای آغازین ازدواجتان را به یاد بیاورید و کمی از احساس عاشقانه آن زمان را به روابطتان تزریق کنید . یکی از بهترین روش ها از طریق هنر غافلگیر کردن ( سورپرایز ) کردن است، به او یاد آوری کنید که او ‹‹ یار غار›› شماست . چند عدد شمع روشن کنید ، چند شاخه گل در گلدان بگذارید و با هم یک گفتگوی طولانی داشته باشید .
متخصصان می گویند یک ارتباط مطلوب می بایستی دارای دو ویژگی زیر باشد :
توانائی نشان دادن صادقانه و بی پرده احساسات خود .. توانائی تشویق دیگران به برقراری همین نوع ارتباط.برای اینکه بتوانیم به طرز مؤثری ارتباط برقرار کنیم ، نباید سرزنش کنیم ، تقصیر را به گردن دیگری بیندازیم ، منکر شویم و یا در گفتگو به فرد مقابل حمله ور شویم ، بلکه یک همسر باید بتواند بدون آنکه کنترل خود را از دست بدهد احساسات خود را ابراز نماید و تشخیص دهد که کی باید کمی شوخی کرد .
چند راهنمایی برای بهبود ارتباط بین شما و همسرتان ( شما می توانید این نکات را برای روابط فردی خود و سایر افراد نیز بکار ببرید ):
1. انتظارات خود را بطور واضح و روشن بیان کنید: همسـرتان معمولاً نمیتواند ذهـن شما را بـخواند بلـکه می بایست خواست شما را از زبان شما بشنود .
2. سعی نکنید همیشه بحث را به نفع خودتان پیش بیرید . این باعث می شود تا هر دو نفر شما حالت تدافعی به خود بگیرید .
3. وقتی مشکلی پیش می آید در اولین فرصت آن را مطرح کنید و نگذارید مسئله تشدید شود .
4. در موقع حل مشکلات سعی کنید بر زمان حال تأکید نمائید و به موضوعات قبلی ویا پی آمدهای آتی مشکل نپردازید .
5. احساسات خود را بــطور مناسب بیان کنید و مثلاً بجای آنکه بگوئید این کارت مرا عصبانی می کند ، بگوئید ‹‹ من وقتی تحت فشار قرار بگیرم ››
6. تمرین کنید که بـا دقت و علاقه به صحبت های همسرتان گوش دهید تا آنکه در حین صحبت وی در حال آماده کردن پاسخ باشید.
یک یادآوری : از قدرت تماس بدنی در موقع ابراز علاقه ، همدردی و اطمینان دادن غافل نمانید ، دست همسرتان را به گرمی بفشارید یا او را در آغوش بگیرید. تحقیقات نشان می دهد که محرومیت از تماس بدنی ممکن است موجب افسردگی ، اضطراب و ناراحتی ها دیگر شود .
یک خانواده سالم چگونه خانواده ای است؟
در نظام باز خانوادگی
الف) سطح ارزش اعضاء خانواده بالاست و هریک از اعضاء ارزش دیگری را درک می کنند و به او احترام می گزارد.
ب) ارتباط اعضاء خانواده با یکدیگر صادقانه ، روشن و مستقیم است از بیان مطالب ترسی ندارند و مقاصد خود را به وضوح بیان می کنند.
ج) قواعدی که حاکم بر خانواده است انسانی، قابل انعطاف وتغییر ناپذیر است هریک از اعضاء خانواده می تواند آزادانه نیازها و خواست خود را بیان کند و پذیرای انتقاد سایرین باشد.
چگونه می توان در برابر اختلافات برخورد منصفانه داشت؟
1 ـ جرئت داشتن بجای پرخاشگری
2 ـ توجه به زمان اکنون و اجتناب از مراجعه به سوابق امر
3 ـ اجتناب از پرگویی و نپرداختن به جزئیات
4 ـ اجتناب از داوری
5 ـ صداقت داشتن و توجیه واقعیت ها بجای کمال طلبی
6 ـ اجتناب از سرزنش
7 ـ گوش کردن پویا
8 ـ پرداختن به یک موضوع بخصوص در هر زمان
9 ـ توجه به راه حل بجای تلاش برای اثبات نظریه خود.
چگونه رابطه میان خود و همسرمان را استحکام بخشیم؟
1 ـ رفتارهای مثبت همسرتان را تحسین کنید و او را به انجام هرچه بیشتر آن رفتارها ترغیب نمایید به او بگویید که چقدر به وجودش افتخار می کنید و دوست دارید همواره در کنارش باشید.
2 ـ وقتی همسرتان در حال صحبت کردن با شماست به هیچ وجه حرفش را قطع نکنید، صبر کنید تا کاملاً حرفش تمام شود و بعد نظر خود را بیان کنید.
3 ـ در مورد روزهای اول آشنایی تان و ویژگی هایی که سبب شد نسبت به هم علاقمند شوید گفتگو نمایید.
به همسرتان بگوئید دوستش دارید
او را به شهر زادگاهتان ببرید، و در آنجا، خاطرات خوب و بد دوران کودکی تان را با او در میانبگذارید.تشویقش کنید تا علت علاقمند شدنش به شما را به زبان بیاورد. سپس به اتفاق به بررسی آنبپردازید.در قیافهتان تغییری ظریف انجام دهید و از او بخواهید که آن را پیدا کند.تاریخهای جلسات مهم و بزرگ کاریاش را به خاطر بسپارید و بعدا در مورد نحوه پیشروی و نتایجآنها، از او سؤال کنید.در مورد موضوعات مورد علاقهاش با او به بحث و تبادل نظر بپردازید. به زبانهای مختلف «دوستت دارم» را یاد بگیرید و علاقهتان را به او ابراز کنید. در موقعیتی مناسب، از او بخواهید که بیشتر در مورد نحوه آشنایی تان صحبت کند و نظر بدهد. از شکوه و شکایت در مورد خصوصیات رفتاری منفیاش، اجتناب ورزید. اگر موهایش در حال ریزش هستند، یا شکمش بزرگ شده یا حتی اگر از اسم او خوشتان نمیآید،هرگز سر به سرش نگذارید و دستش نیندازید!
هفت نکته در جهت کاهش اختلافات خانوادگی
در ذیل نکات آموزشى در جهت کاهش اختلافات خانوادگى ارایه میشود :
نکته اول:
لازمه ایجاد و حفظ روابط زناشویى سالم این است که طرفین براى خصوصیات، علاقهمندیها و نیازمندیهاى یکدیگر ارزش قائل شوند. از این رو سعى کنید در روابط کلامی، غیرکلامی، عاطفى و اقدامها و تصمیمگیریها به رفتار و افکار و نیازها و خواستههاى همسرتان توجه کنید، حساسیت نشان دهید و پاسخ مناسب بدهید و بىتفاوت نباشید. بنابراین اگر زن یا شوهرى گفت: «همسر من به فکر من نیست، من براى او ارزشى ندارم، او سرش به کار خودش مشغول است و...» این امر زنگ خطر محسوب میشد.
نکته دوم:
زن و شوهر باید مشخص کنند که از یکدیگر چه انتظاراتى دارند؟ آنها باید گاهگاهى در یک فضاى محرمانه، محبت آمیز و صمیمانه به ارزیابى رفتار و روابط یکدیگر بپردازند و از یکدیگر سؤال کنند: «آیا از من راضى هستی؟» «آیا من توانستهام پاسخگوى انتظارات تو باشم؟» «نسبت به من چه احساسى داری؟» و نظایر آن.
زن و شوهر نباید تصور کنند که این انتظارات و احساسات به قدرى روشن و گویا هستند که نیازى به طرح و بیان آنها نیست و همه مىدانند که…بنابراین شوهر نسبت به زن و زن نسبت به شوهر باید احساسات و عواطف و انتظارات خود را در میان گذارند و به طور آشکار ابراز کنند و براى بهبود روابط خود تلاش نمایند.
نکته سوم:
خطاهاى یکدیگر را در حضور دیگران بازگو نکنید و گذشت داشته باشید. گذشت و عفو عنصر اصلى استمرار و استحکام پیوند زناشویى از سوى هریک از زوجها است. لذا از خطاهاى یکدیگر بگذرید و خطاهاى همدیگر را تحمل کنید. در سوره مبارکه نساء آیه 19 به شوهران توصیه شده است که:
«با زنان خود با نیکى و مهربانى معاشرت کنید و از بىعدالتى و خشونت بپرهیزید».
نکته چهارم:
لازمه ایجاد، حفظ و استمرار روابط زناشویى سالم و با نشاط این است که فضاى خانواده سالم و آرامبخش باشد و زن و شوهر از مسخره کردن یکدیگر و گفتن سخنان طعنهآمیز و دوپهلو پرهیز کنند.
نکته پنجم:
در هر فرصتى که پیش میآید سعى کنید با همسر و اعضاى خانوادهتان ارتباط کلامى و عاطفى برقرار کنید و به گفتگوهاى خانوادگى بپردازید. شایان ذکر است که زنها از صحبت کردن با همسرشان بیشتر لذت میبرند و از این روش براى نشان دادن مهر و علاقه خود نسبت به همسرشان استفاده مىکنند. بنابراین توصیه میشود شوهران فعالانه به صحبتهاى همسران خود گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند.
نکته ششم:
داشتن نگرشهاى آرمانگرایانه و شاعرانه نسبت به ازدواج و روابط زناشویى از یک سو و ازدواجهایى که براساس هوى و هوس، جاذبههاى مالى یا زیبایى صورت میگیرد از سوى دیگر، زوجها را بیشتر با سوء تفاهمها، تضادها و... روبهرو میسازد و این گونه پیوندها به زودى به سستى میگراید. علت اصلى چنین مشکلاتى این است که طرفین از یکدیگر انتظاراتى غیرواقعبینانه دارند و این امر نیز به برداشتهاى نادرست از یکدیگر و سرانجام به ارتباطات نامطلوب ختم میشود.
نکته هفتم:
وقتى در زندگى زناشویی، اختلافنظر یا سوءتفاهمى بروز میکند، به جاى سرزنش کردن یکدیگر و تفسیر نادرست مسائل، به شناسایى صحیح مسئله، علتیابى و سرانجام برطرف کردن آن بپردازند. اگرچه گاهى پیدا کردن علت، کار سادهاى نیست و زن و شوهر هر دو موظفاند که از به وجود آمدن سوء تفاهمات و سوء ارتباطات پیشگیرى کنند و در اولین فرصت ممکن به حل و فصل آنها بپردازند. زیرا سوء تفاهمات به صورت یک فرآیند مخرب عمل میکنند و حالت پیشرونده دارند. گاهى یک سوء تفاهم کوچک مانند یک گلوله برفى به یک بهمن بزرگ تبدیل میشود.
دوازده توصیه کاربردی جهت حل اختلاف و آرامش بخشیدن زوجین به همدیگر
تازه ازدواج کرده ها, سوار بر مرکب عشق و دلبستگی رویایی جز ازدواج موفق در سر ندارند و اغلب آنها در آغاز معتقدندکه روابط آنها " متفاوت از دیگران است " و عشق عمیق و خوشبختی آنها پشتوانه زندگی مشترک آنان خواهد بود . اما دیر یا زود , اغلب این زوجها می بینند که برای برخورد با مسائل و اختلاف که بتدریج در زندگی مشترکشان ریشه می دواند , از آمادگی لازم بی بهره اند . به تدریج با حقیقت افزایش بی قراری و نومیدی و دلتنگی آشنا می شوند و این در شرایطی است که اغلب نمی دانند مشکل آنها در کجاست و از چه سرچشمه می گیرد. یکی از مسائل عمده عصر ما , افزایش سر سام آور طلاق است آرون بک معتقد است که مهم ترین علت مشکلات زناشوئی و روابط انسانی , سوء تفاهم است . به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلاف و پی آمدهای ناشی از آن می شود . نباید تصور کرد که پایه اختلافات , همواره ناشی از سوء نیت یا بد ذاتی طرفین یا یکی از آنهاست . بلکه در اکثر موارد ناشی از این واقعیت است که هر یک از آنها صادقانه مسأله را به نحو متفاوتی می بینند.ناکامی زوج ها در حل اختلاف زناشویی معلول عوامل بیشماری است ولی تجارب کلنیکی نگارنده در مشاوره با زوجها بیانگر این واقعیت است که این ناکامی ها در موارد بسیاری از ناگسیختگی ها و یا ضعف مهارت زوج ها در حفظ و پرورش عشق و علاقه اوایل آشنایی ناشی می شود . بسیاری از زوجها صرفا با عشق به یگدیگر ازدواج نموده ولی پس از آن معمولا به طور غریزی و براساس یادگیری ها و همانند سازی مساله دار گذشته به ایفای نقش همسری در زندگی مشترک می پردازند . نه بر اساس وظیفه و شناخت نیازهای روانی یگدیگر , عشق با آن که محرک قدرتمندی برای زوجهاست که یار و یاور هم باشند خوشبخت شوند و تشکیل خانواده بدهند ولی برای ادامه زندگی و حفظ زناشویی کافی نیست و نقشی در ایجاد خصوصیات شخصی و مهارت های که لازمه زندگی مشترک موفق است ندارد.اغلب زوجها در برخورد با اشخاص ثالث مشکلی ندارند . اما به ندرت کسانی را پیدا می کنیم که با درک لازم و احاطه به مهارت های فنی بتوانند روابط صمیمانه خود را شکوفایی بخشند اغلب آنها از دانش لازم برای اتخاذ تصمیماتی که خواسته همسرانشان را بر آورد سازد بی بهره اند.لازمه داشتن مناسبات حسنه , کیفیات و خصوصیات فردی متعهد است که از جمله آنها می توان به تعهد, حساسیت , سخاوت و ملاحظه , صمیمیت , وفا داری , مسئولیت , اعتماد و اطمینان اشاره کرد . زن و شوهر به همکاری , مودت , حسن و تفاهم و بارورهای همگون نیاز دارند. باید انعطاف پذیر , پذیرنده و بخشنده باشند, باید خطاهای یگدیگر را تحمل کنند و به خصوصیات هم بها بدهند , تنها در صورت وجود این خصوصیات و تقویت به مرور ایام آنهاست که از ازدواج به بلوغ و شکوفایی می رسد.
ازدواج با سایر مناسبات زندگی تفاوت دارد. وقتی زوجی باهم زندگی می کنند و متعهد به حفظ زندگی مشترک هستند توقعاتی از هم پیدا می کنند . هر کدام انتظار دارند که از عشق بی قید و شرط , صمیمیت وفا داری و حمایت دیگری برخوردار باشند . زن وشوهر به طور صریح یا غیر مستقیم و کلامی یا غیر کلامی خود را به رعایت این نیازها ی عمیق متعهد کرده اند . و اقوام زن یا شوهر مفاهیمی مشتق از این امیال و انتظارات دارند.به خاطر شدت احساسات و توقعات و تحت تاثیر وابستگی عمیق و معانی سمبلیک و اغلب دلبخواهی که زن و شوهر برای اعمال یگدیگر در نظر می گیرند , احتمال سوء برداشت و تفسیر نادرست رفتار های آنها از هم زیاد است.وقتی در اثر سوء تفاهم , اختلافی بروز می کند , زن وشوهر به جای توجه به مساله، در مقام سرزنش یگدیگر حرف می زنند. وقتی مشکلات نمایان می شوند و خصومت و سوء تفاهم بالا می گیرد , زن وشوهر جنبه های مثبت و قوت یگدیگر را از یاد می برند و بتدریج کار به جایی می رسد که اصول زندگی مشترک زیر سوال می رود و گرفتاریهای اصلی و عامل سوء تفاهم فراموش می شود.آغاز زندگی زناشوئی علیرغم وجود جاذبه های عاطفی و جنبی اش با آغاز تدریجی اختلافات در زمینه های همچون طرز تلقی و اندیشه ها , اختلاف سلائق و انتظارات , فرهنگ های رفتاری متفاوت و…هر چند که شناخت های سطحی و شتاب زده قبل از ازدواج , دامنه موارد اختلافی را به طور چشمگیری افزایش می دهد ولی بطور کلی وجود این اختلافات با توجه به اصل تفاو ت های فردی و همچنین با توجه یکسان نبودن محیط تربیتی زوجها در گذشته امری طبیعی و اجتناب ناپذیر محسوب می شود.
توجه و عمل به توصیه های زیر می تواند نیرو های بالقوه و یا احتکار شده زوج ها را در رسیدن به مهارت های عشق و حل اختلاف تقویت نماید. و جود چنین مهارت هایی در زوجها , به مبزان قابل توجهی حجم نابسامانی های خانوادگی و اجتماعی را کاهش خواهد داد؛ زیرا مهارت های حل اختلاف در زوجین متغیری اساسی در تأمین بهداشت روانی خانواده و جامعه است . زوجین می توانند از اختلافات به عنوان عاملی برای ایجاد همبستگی استفاده کنند.دوستی صمیمانه آن چیزی است که همه در روابطشان آن را جستجو می کنند. همه در پی آنند, مگر افرادی که امید دستیابی به آن را از دست داده اند یا آن دسته هرگز نمی داننداحتمال رسیدن به آن در اولین قدم وجود دارد. بسیاری می پندارند رابطه دوستانه زاییده ساعات زیادی را باهم گذارندن, از چیزی همسان لذت بردن و علایق مشترک داشتن است. اما صمیمت پدیده ای کاملا متفاوتی است. انس و الفت در اثر ابراز ذهنیات خود و شنیدن مسائل فکری شریک زندگی تان ایجاد می شود. صمیمیت با گفتگوی زوج ها راجع به آرمان ها, نگرانی ها , مسائل شان و بخصوص درباره برخوردشان با مسائل بوجود می آید.همه می دانند که اختلافات رابطه نزدیک را خدشه دار میسازد . هر چند می توان با حل و فصل مسائل , دوباره به صمیمت دست یافت .گفتگو درباره عدم صمیمت به خودی خود می تواند اقدامی در راستای تحکیم دوستی باشد. بدین دلیل که صحبت در باره احساس قطع ارتباط می تواند سبب باز آفرینی ارتباط شود. همدلی درباره دلواپسی ها, مثل احساس از هم جدا بودن , شاید کامل ترین شیوه ای باشد که افراد از طریق آن به هم می پیوندند . رابطه دوستی با گفتگوی آنان درباره اتفاقاتی که در زندگی شان و بویژه آن چه که بینشان رخ می دهد بوجود میآید. این امر مستلزم توانمندی آنان در محرم اسرار یگدیگر بودن است .
کثرت برنامه های کاری , در کنار هم بودن را برای زوج ها احتمالا به 5 دقیقه بودن در روز محدود کند. مسافرت تجاری ممکن است رابطه آنها را به یک بار صحبت تلفنی در روز برساند . اما مکالمه تلفنی یا صحبت 5 دقیقه ای نیز برای زوجهایی که قادر به درک شرایط هستند زمانی کافی است . این گونه زوج ها از افرادی که اوقات زیادی را باهم می گذرانند اما از برقراری ارتباط ناتوانند , باهم صمیمت بیشتری خواهند داشت .
در میان مسائل عمده ای که زن و شوهر باید دریابند , درک احساسات , نگرانی ها و ناخشنودیهای این ارتباط به شیوه ای است که اصلا منجر به بحث و جدل نشود. بدون چنین ارتباط ها و گفتگو هایی , برای مدتی طولانی باهم بودن می تواند مشکل باشد.
فرض کنید مسائلی را که از ابتدای پیوند زناشویی دست به گریبان بوده اید تا سی سال دیگر هم درگیر باشید , همین کافی است که فرد به جدایی و طلاق بیندیشد و مسلما افراد بسیاری این گونه عمل می کنند , عده ای نسبت به هم بی تفاوت می شوند, گروه کثیری هم سعی می کنند به مشکلات فکر نکنند , اما راه چهارم هم وجود دارد که می توان به آن عمل کرد . در واقع می توانید مسائل خود را با ایجاد رابطه دوستانه حل کنید تا دیگر زندگی مشترک شما را به مخاطره نیندازید . شاید هم موجبات تحکیم آن را فراهم سازید و نیز حل مشکلات از طریق ایجاد روابط صمیمانه مستلزم این است که شیوه ای دایمی و موثر برای گفتگو در باره مسائل اتخاذ کنید.به زن وشوهر توصیه می کنیم با مشکلات زناشویی به همان روشی که مردم با آنفولانزا برخورد می کنند مواجه شوند.
مردم مواظب اند تا از شرایطی که احتمال دچار شدن به این بیماریها را افزایش می دهد دوری کنند . همچنین همیشه آسپرینی را در دسترس دارند و اولین علایم سرما خوردگی را می شناسند . وقتی کودکی در خانواده دچار تب می شود همه اطلاعات خود را به مرحله عمل می گذارنند . آمیختن مشکلات با متناسبات دوستانه و حل آنها از این طریق , صرما به معنای یادگیری کنار امدن با آنها نیست بلکه تبدیل آنها به جنبه ای مثبت است امکان دارد در برخی موارد اختلافاتی که شما را درمانده می سازد به گونه ای تغییر یابند که تا حد زیادی یاریتان کند. زوجهایی که قادرند این گونه عمل کنند از مشکلات زندگی برای استحکام روابط خویش بهره می برند.در گفتگو با همسرتان , کنایه نزنید یا صریح باشید و خواسته های واقعی تان را به طور واضح در قالب جملات متین ابراز بدارید . مثلا می توانید با گفتن : دوست دارم فلان کار را برایم انجام دهی .
شما با در خواست های مفید یک نقشه مسیریابی در اختیار همسرتان می گذارید و او می داند که در آینده دوست دارید که با او چطور رفتار کنید در حالی که وجود کنایه و ابهامات در سخنان بلکه در موارد بسیاری موجب می شود که ایشان ناخواسته به برداشتهای اشتباه و فرضیه سازی های غیر واقعه بینانه بپردازند .در این گونه موارد معمولا زوج ها یگدیگر را به بدفهمی , کم هوشی و یا بی توجهی متهم می نمایند.در گفتگو های خود به جای استفاده از جمله هایی که درباره تو است , جملاتی را به کار برید که درباره من است . ( مثلا بهتر است بگویی " وقتی شب دیر اومدی ناراحت و عصبی شدم " تااین که بگویید " تو اصلا بی مسئولیت هستی جز به خودت فکر نمی کنی " زیرا جمله هایی که درباره تو است به سادگی به جر و بحث تبدیل می شود. شخصی که در مورد اعمال و احساس دیگری اظهار نظر می کند( تو به حرفهای من اصلا گوش نمی دهی ) در واقع به او اعتراض می کند ( طرف مقابل می گوید, اشتباه می کنی, گوش می کنم). با بیان جملاتی که درباره من است براحتی میتوان به گفتگو پرداخت .در گفتگو با همسرتان از کلمات کلی "هرگز", همیشه , هیچکس, استفاده نکنید (مثلا هرگز به خودت زحمت نمی دهی اینجا را مرتب کنی) سرچشمه کلیه سوء تفاهمات و اختلافات بین زوجین ناشی از به گارگیری عمومیت های جامع جهت تشریح گلایه هاست. و معمولا زوجها در گلایه های خودشان از کلمات کلی , هرگز , همیشه , هیچکس, همه وقت استفاده می کنند . این کلمات کلی بسیار مبالغه آمیز هستند و مخاطب را بی جهت خشمگین می کنند و باعث می شوند مسائل براحتی رد شوند و تغییر زوجها را در روابط مثل سنگ خارا غیر ممکن سازد.سعی کنید فکری را به همسرتان نسبت دهید . یعنی درباره آن چه که شریک زندگی تان احساس می کند یا می اندیشد یا سعی بر آن دارد به حدس و گمان متوسل نشوید (مثلا تو سعی می کنی من را مقصر قلمداد کنی) بدیهی است نسبت دادن فکر , شیوه های تحریک آمیز است و جلوی گفتگوی منطقی را می گیرد و مردم دوست ندارند دیگران درباره تنش و احساساتشان به حدس و گمان متوسل شوند مخصوصا اگر این حدس و گمانها اشتباه و نابجا باشد که اغلب این طور هم هست . همچنین اکثر زوجها فکر می کنند که آنچه در درون همسرشان می گذرد بدون آنکه ابراز شود می داند , به همین جهت از همسر خود توقع دارند که قادر به خواندن ذهن او باشد و بداند که او چه می خواهد و چه فکر می کند و چه چیزی را در دست دارد که این نوع تفکر باعث ایجاد کدورت ها و کینه ها در دل زوجین می گردد.
نتایج تحقیقات نشان می دهد که خانمها , بیشتر رشته کلام را قطع می کنند و خانمها زودتر از آقایان از قطع صحبت خود ناراحت می شوند. در گفتگو با همسرتان به جای اینکه به گذشته برگردید روی حال و آینده تمرکز کنید . زیرا:
الف) ممکن است مطرح کردن کدورت ها گذشته شریک زندگی تان را برنجاند و شاید سبب شود به حرفهایتان گوش ندهد.
ب) احتمال دارد به مسائل گذشته برگردید زیرا شریک زندگی تان از شما انتقاد می کند و شما برای دفاع از خودتان نیاز زیاد به مدرک پیدا می کنید حتی اگر این مدرک چیزی از گذشته دور باشد.
ج) ممکن است آنچه شما در گذشته به دنبال آن می گردید شکل اغراق آمیز یا بارزتر موضوع ناراحت کننده ای باشد که اکنون با آن روبرو هستید . بنابراین کند و کاو در ناراحتی ها ی گذشته مفید و چاره ساز نیست . حواستان را روی و قایع اخیر متمرکز کنید .
از سرکوب کردن و یا سازشگری های محض و برنامه ها با عادات و صفات نامطلوب شخصیتی یگدیگر , همکاری صمیمانه و احساس مسئولیت مشترک داشته باشید. برخی از صفات و عادات نامطلوب عبارتند از : زود رنجی , پرخاشگری ها آنی , دهان بینی , سوء ظن , اعتیاد, ناتوانیهای جنسی , وسواس , ناسازگاریها …است بدیهی است که دریافت خدمات مشاوره ای مفید امکان دست یابی به هدف فوق را به طور قابل ملاحظه ای تسهیل می نماید. با عذر خواهی سریع و مسئولانه و هم چنین با عذرپذیری بزرگوارانه, از پیچیده ترین اختلافات در زندگی زناشویی پیشگیری نمایید.حرکات و رفتاری از همسرتان را که مورد تمجیدتان می باشد هر روز زیر نظر گرفته و تا جایی که امکان دارد در اسرع وقت از او به خاطر آن عمل قدر دانی کنید .تعریف به جای شما باعث می شود که همسرتان کارها را بدرستی انجام دهد . تعریف و تمجیدهای شما باید حاوی شرح جزئیات مبهم و به روشنی و وضوح بیان گردد.در موقع کدورت حتی الا مکان سعی نمائید که مسائل را از دریچه نگاه همسرتان مورد نقد و بررسی قرار دهید این کار موجب درک واقع بینانه طرف مقابل شده و زمان رسیدن به تفاهم را کوتاهتر می نماید.
تکنیکها و راههای ورود به قلب همسر از نظر روحی و روانی
با وجود این که بین زن و مرد وجوه مشترکی وجود دارد، اما تفاوتهایی از نظرساختاری و روانی نیز دارند که اگر این تفاوتها را بشناسیم و درک کنیم به یک نوع تفاهمو زندگی شاداب و پرنشاط خواهیم رسید، و از زندگی خود لذت خواهیم برد و از سلامتی روانی برخوردار خواهیم شد.
الف: تفاوتهای ساختاری و روانی و روحی زنان و مردان
1 ـ آقایان سکوت را دوست دارند، به خصوص هنگام خستگی و گرفتاری، و زنان گفتگو و مذاکره را دوست دارند. لذا مرد باید هنر مذاکره و گفتگو را یاد بگیرد و زن نیز به سکوتو سکون مرد بها بدهد. به خصوص هنگام ورود مرد به خانه، منظور آقایان از گفتگو جنبه اخذ اطلاعات است، اما خانمها منظورشان از مذاکره این است که آنرا لذت بخش و آرامشبخش و موجب تخلیه روانی خود میدانند، لذا توصیه میشود که حداقل روزانه مردها 20دقیقه با همسران خود صحبت کنند، آنهم دوستانه و در مکان و زمان مناسب.
2ـ آقایان معمولاً کلینگر و زنان جزئی نگر هستند:
زنان به جزئیات زندگی و رفتاری با دقت نگاه میکنند و در حافظه خود جای میدهندکه باید مردها متوجه این نگرش باشند و شخصیت زنان را دریابند، و زنان هم نبایدحساسیت به مسائل جزئی و رفتار کوچک داشته باشند.
3ـ اظهار نظر دیگران برای خانمها بسیار مهمتر است تا برای مردان.
4ـ مردان با گفتن "دوستت دارم" در قلب زن نفوذ پیدا میکنند، و زنان با گفتن کلماتمردانه "چون در سایه تو آرامش میگیرم" در قلب مردان نفوذ پیدا میکنند.
5ـ در مردان ویروس عشق از راه چشم به قلب وارد میشود، اما در زنان عشق مرضیاست که ویروس آن از راه گوش وارد قلب میشود. برای مردها آنچه که میبینند مهماست، ولی برای زنان آنچه که میشنوند. پیامهای بصری برای آقایان و پیامهای سمعیبرای خانمها اهمیت دارد.
6 ـ خانمها در ابتدای زندگی بسیار فداکارند، اما بهتدریج به سمت خودخواهی و خودرأیی حرکت میکنند اما مردان برعکس.
7ـ مردها بیشتر به روابط جنسی اهمیت میدهند، ولی زنان بیشتر به روابط عاطفیاهمیت میدهند. لذا زنان باید هنر کامبخشی مردان را داشته باشند و مردان نیز به عواطفزنان پاسخ بدهند و نیازهای روحی و عاطفی و روانی زنان را تأمین کنند.
8ـ مردان هدفگرا هستند و زنان رابطهگرا.
9ـ برای خانمها جذابیت اجتماعی آقایان، و برای آقایان جذابیت جسمانی خانمها مهماست. (گفتاری، اندیشه)
10ـ مردها شبیه آناناس هستند که ظاهر خشن و درونی نرم و شیرین دارند و زنان مثلپیازند که لایه لایهاند و دارای رفتار تموجی، خیلی متغیرند، گاهی خوشحال، گاهیناراحت، چاق، لاغر، زشت، زیبا و... . مردها ثبات روحی بیشتری دارند، ولی زنان غالباً ثبات روحی و روانی ندارند.
چکیده مطالب:
وقتی که به طور کلی روند اجتماعی (ارتباط بین زن و شوهر)می کنیم تفاوت هایی را می بینیم از جمله وقتی مردی به آرایشگاه می رود فقط برای اصلاح سر است و بس ولی زنان این چنین نیستند پس از رنگ کردن موی سر چندتا دوست پیدا می کند وقتی که یک خانمی دختر و پسر دوقلو به دنیا می آورد نزدیکان برای پسر بچه تفنگ و توپ فوتبال می آورند و برای دخترها عروسک و رفتارهای متفاوتی با هر دو دو قلو دارند و می بینیم که زنها به راحتی درک می کنند که دیگران کی افسرده و رنجیده هستند ولی آقایان تا گریه نکنی متوجه نمی شوند پژوهش ما نشان داده که 70 الی80 درصد پیام به صورت غیر کلامی منتقل می شود و چون زن ها تجهیزات سی برتری دارند جمع آوری و تجزیه و تحلیل می کنند مردها نمی توانند دروغ بگویند ولی این موضوع در مردها کاملا برعکس است.
از همان بدو تولد دخترها میل بیشتری برای به آغوش گرفتن دارند چرا که تقریبا 10 برابر مردان اکسی توسین هورمونی ترشح می کنند که باعث می شود میل به نوازش را خیلی بیشتر برانگیزد پس از آزمایشها فهمیدند درست مغز زنها کوچکتر از مردان است ولی سلول خاکستری آن بسیار بیشتر از مردان است به همین دلیل زنان 3% از مردان با هوش هستند.
بیشتر زنان دوست دارند قانون اصلاح تربیت خانواده راه بیندازند ولی مردان دوست جای وکیل و یا قاضی خانواده بنشینند و راه حل ارائه بدهند و بتوانند یک یا هر دو موارد بالا مشکلات خانواده را حل بکنند در صورت ممکن با نهایت دقت به مطالب طرف مقابل گوش کنیم از مقایسه با دیگران به شدت بپرهیزیم و در مناسبت ها با همسر خود صداقت داشته باشیم و نباید سرزنش کنیم و همیشه صادق باشم و پی برده احساسات خود را بگوییم و رفتارهای مثبت همسرمان را تحسین کنیم و او را به انجام هرچه بیشتر ترغیب کنیم در خصوص موضوعات مورد علاقه با هم بحث و تبادل کنید به زبانهای مختلف حتما دوستت دارم را یاد بگیریم و علاقه مان را بی پروا ابراز کنیم از گوش زد کردن رفتارهای منفی اش اجتناب ورزید.
در روابط خانوادگی به مسایلی توجه داشت از جمله حفظ روابط زناشویی سالم زن و شوهر باید مشخص کنند چه انتظاراتی از هم دارند خطاهای یکدیگر را در خصوص دیگران بازگو نکنند ارتباط کلامی و عاطفی بر قرار کننند داشتن نگرشهای آرمان گرایانه و شاعرانه داشته باشند نسبت به یکدیگر تعهد، حساسیت، سخاوت، ملاحظه، صمیمیت، وفداری، مسئولیت اعتماد و اطمینان اشاره کرد.
در ضمن رابطه دوستانه زاییده ساعات زیادی را با هم گذرندان است از چیز همسان لذت بردن و علایق مشترک داشتن است اما قیمت پدیده های کاملا متفاوتی است صمیمیت با گفتگوی زوجها راجع به آنها، نگرانیها و مسایل شان و به خصوص درباره برخوردشان با مسایل به وجود می آید. در این میان مسایل عمده ای که زن و شوهر باید دریابند درک احساسات، نگرانی ها و ناخشنودیهای این ارتباط است و در گفتگو با همسرتان از کلمات کلی هرگز، همیشه، هیچکس استفاده نکنید و در موقعی که کدورت حتی الامکان سعی کنید مسائل را از دریچه همسرتان نگاه کنید. سعی کنیم حداقل روزانه به مدت 20 دقیقه با همسرمان صحبت کنیم چون باعث لذت بخشی و آرامش بخشی و موجب تخلیه روانی می شود.
در ضمن یادمان باشد مردها شبیه آناناس هستند که ظاهری خشن و درونی نرم و شیرین دارند و زنان مثل پیاز هستند که لایه لایه اند و دارای رفتار متغیری هستند گاهی خوشحال، گاهی ناراحت، چاق، لاغر، زشت، زیبا ولی مردها ثبات روحی بیشتری دارند ولی زنان برعکس مردان هستند.
منابع:
آنچه زنان و مردان نمی دانند تألیف: آلن و باربارا پیز مترجم: زهرا افتخاری
مردان مریخی زنان ونوسی تألیف: دکتر جان گری