تو، بودی
شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۷، ۰۳:۰۵ ب.ظ
کِی بود که با شور تو من محشور بودم
هر چند که زندانی دل محصور بودم
من کنج قفس بودم و مهر تو مرا بس
در عشق و سکوتی که به آن مجبور بودم
ای خط لبانت همه نقاشی رامبراند
تو بوم پر از رنگ و هنر من کور بودم
ای نقش زن سبک نوار دل خونم
منقوش به پرده تو، من از تو دور بودم
مهمانی من دائمی و نام تو مهمان
بر کاغذ بی نام تو من ممهور بودم
سالیست که وابسته به تو هاتف حیران
من بودم و تو بودی و من مهجور بودم