نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

حافظ در ابتدای کریمخان نشسته است

جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۵۱ ب.ظ

دو بیت از سروده های قدیمیم:

حافظ در ابتدای کریمخان نشسته است
شیری به جنگل ما شاری نمی کند

نادر برای گشایش به ملک خویش
خونی برای وطن جاری نمی کند


خطاب به تویی که میدونم داری میخونیم (حافظ داده ی من)؛
اینو برای تو گفتم مخصوص مخصوص
مثل مخصوص های دیگر

یادت هست باورم نمی کردی؟!
اسمهای شعر شد معضل!
حافظ و کریم و نادرها
فاعلٌ فعیلُ لا مُفعَل


البته شاید حافظ و کریمخان و نادر شیر و جنگل هم
همه معشوقه های من بودند !!!

  • مجتبی قره باغی

شعر

مجتبی قره باغی

نظرات (۴)

سلام
اگه نظر دادن از مصادیق دست از سر برنداشتن نباشه،ممنون،بخاطر این مخصوص مثل مخصوص های دیگه.
سلام
والا شما که صاحب خونه اید
کم رنگ شدنتون قابل توجیه نیست
لااقل هر از گاهی یه یادداشتی مطلبی چیزی پست کنید
سلام. خیلی وقت بود سرنزده بودم... چه جالب امروز داشتم فکر می کردم بزنم به شعر خونی و شعر گویی...
  • دانلود آهنگ جدید
  • سلام
    خیلی باحال بود مطالبت :)
    با تبادل لینک موافقی؟
    دانلود آهنگ جدید
    http://rekormusic.ir/links/
    بازدید سایت بالاست و ورودی بالاست
    موافق بودی لینک کن بعد خبر بده لینک کنم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    نوشتن‌گاه

    دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

    بایگانی
    آخرین نظرات