نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

خروس های سر بریده

خروس های سر بریده

شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۳۲ ق.ظ

در شهر خروس ها را سر می برند.  چراکه سحر و بین الطلوعین بهترین وقت خوابیدن است. در شهر مرغ که آن را قدیم خوک پرندگان می نامیدند عزیزاست. بی عار است و کاری به کارت ندارد. مردم شهر مرغ خورند بر عکس قدیم که گنجشک خور و خروس خور بودند. گنجشک وخروس نقطه اشتراکشان در نوای بلند توحیدیشان است. در تسبیح صبح گاهیشان.  

می گویند مردم آخر الزمان رزق و روزی شان تنگ است چون  نماز صبح شان قضا می شود. در شهر مرغ گونه که زندگی کنی و مرغ هم بخوری کسی کاری به کارت ندارد. طبع انسان شهری سرد است. از روغن نباتی تا گوشت مرغ سرد است. ....در شهر آن هم در آخر الزمان گوشت گاو لذیذ و فراوان است. شنیدم که در قدیم عالمی به خانه پسرش می رود و پسر از گوشت گاو به او غذا می دهد.  پدر وقتی متوجه می شود گوشت گاو خورده چنان غصه دار و ناراحت می شود که تا یکسال خانه پسر نمی رود. ....

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات