نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۵۳ مطلب با موضوع «ایران سیاسی ما :: اخبار داخلی نداشتیم ای کاش» ثبت شده است

امشب به مناسبت عید سعید فطر به برنامه ای دعوت شدم که تا آخرین لحظه ورودم به اونجا فکر میکردم که به کنسرت دعوت شدم اما بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی متوجه شدم که پا در مجلس "پِلِی بَک کنون" گذاشتم، با حضور هنرمندان زیر زمینی و غیر زیرزمینی، حتی برخی هنرمندان روی زمینی تلویزیونی هم حضور داشتند.

از حسن جوهرچی گرفته تا اون بازیگر دسته چندم سریالهای 90 قسمتی تلویزیون.

برنامه با اجرای پارودی هنرمندی شروع شد که صدای دیگر خواننده ها رو تقلید می کرد و بعد از اون صدای فرزاد فرزین باعث شد تا جیغ و هورای حضار سالن رو منفجر کنه.

سمیر زند هم با سه اجرا و خالی کردن جای "حبیب" سن رو به سایر هنرمندان سپرد و در آخر کسی که باعث شد تا حضار این شب رو به خاطره هاشون بسپرن روی صحنه اومد و از دوست خوبش کاوه آفاق که در سالن حضور داشت تشکر کرد.

عماد طالب زاده که، علت ماندنش در ایران رو مادرش می دونست از اون تشکر کرد و بعد از چند اجرای پلی بک به  اجرای زنده و بداهه سرود "ای ایران" پرداخت،مردم هم با اون همراهی کردن و برنامه به پایان رسید.

بگذریم از این که در این برنامه خانومها بالاجبار سعی در حفظ شئونات داشتند و تمام سعی خودشون رو برای تکون نخوردن کردن، برخی هم بودن که روی صندلی هاشون به انجام حرکات موزون پرداختن و این ماه پر برکت رو مزین به رقص و آواز نمودن.

البته مجری برنامه و یکی از خوانندگان هم از خداوند متعال درخواست کردند که ان شاءالله طاعات و عبادات حضار در این ماه پر برکت مورد قبولش قرار بگیره، ان شاءالله.

ما که بخیل نیستیم و ادعایی هم نداریم ولی ان شاءالله خدا با ندیده گرفتن امشب شاید بپذیره، بالاخره خداست دیگه،رحمانه و رحیم.

اینم یه تیکه ویدئو  که با خشم و برخورد مسئولین برگزاری مراسم مواجه شد.

برای تماشای ویدئوی با کیفیت اون رو از لینک زیر دانلود کنید.

دانلود

تهیه کننده برنامه: صادق سلیمی و...

"در پناه حق"

  • ۰ نظر
  • ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۲۰
  • مجتبی قره باغی

عکسهایی متفاوت از هستی مهدوی فر بازیگر نقش رها در مادرانه

هستی مهدوی فر متولد ۱۳۷۰ می باشد وی در سریالهای جراحت، سوت پایان ...
   عکسهایی متفاوت از هستی مهدوی فر بازیگر نقش رها در مادرانه

به گزارش پارس،به نقل ازجام نیوز:

هستی مهدوی فر متولد ۱۳۷۰ می باشد

وی در سریالهای جراحت، سوت پایان، نقش لیلی، پرستوهای عاشق، دسته بازنده ها ودر حال حاضر در سریال مادرانه به ایفای نقش پرداخته است.

تصاویر هستی مهدوی فر

  • ۰ نظر
  • ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۱
  • مجتبی قره باغی
عید "پوریم" صهیونیست‌ها را بیشتر بشناسید
این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدند.
"صراط" - جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که در دهه‌های اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدند.





نتانیاهو در جشن پوریم - 1999

در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهبانو "وشتی" را می‌طلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز می‌زند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط می‌کند و او را به دست جلاد می سپارد.

یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارت‌شان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف می‌کردند و این استنکاف موجب شده بود که «‌هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر کند، البته یهودیان در برخی کتاب‌های خود می‌گویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل ‌هامان نمی‌شود، او و اتباعش مورد غضب‌هامان قرار گرفته و تهدید به مرگ می‌شوند.

یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره می‌اندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام «اِستِر» را به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی می‌کنند و به او نیز توصیه می کنند که یهودی بودن خود را پنهان کند.

 


استر، دخترک یهودی که با پنهان کردن هویت یهودی اش، به دربار خشایارشاه راه یافت و مقدمات کشتار ایرانیان را فراهم کرد

  • ۰ نظر
  • ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۹
  • مجتبی قره باغی

کافه ای برای بچه حزب اللهی ها

اما مکانی که بچه حزب اللهی‌های مدرن و تحصیل کرده دور هم جمع شوند و در کنار خلوت کردن و اوقات فراغت از کتاب و محیط فرهنگی بهره برند، وجود نداشت تا اینکه در نیمه دوم سال گذشته «کافه کراسه» در نزدیکی دانشگاه تهران پا به عرصه فرهنگی گذاشت.

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از فارس، ساختن پاتوق و مکانی برای جمع شدن و گپ و گفت زدن در مورد مسائل سیاسی و فرهنگی و… از مواردی بود که پس از انقلاب مشروطه در ایران راه افتاد. این مکان‌ها که به سرعت به کافه شهرت پیدا کردند از‌‌ همان بدو ورود رنگ و بوی روشنفکری و غربی به خود گرفتند و مکانی برای سرو نوشیدنی‌ها و غذاهای غربی شدند. مهم‌ترین آن‌ها هم «کافه نادری» بود که چند سال پیش بساط آن برچیده شد.

این روند همچنان ادامه داشت و بعد از انقلاب نیز با توجه به مقتضیات انقلاب، توجه چندانی به ساخت مکان‌هایی برای حضور جوانان فرهیخته و تحصیل کرده مذهبی نشد. ایجاد فضایی برای گعده‌گیری قشر تحصیل کرده جوانان حزب‌اللهی‌، از نیازهایی بود که خلاء آن در سال‌های اخیر بسیار احساس می‌شد.

کافه حزب اللهی‌ها از گذشته تا امروز/ موقعیت سوق‌الجیشی «کافه‌کراسه»

سابق بر این روال بر این بود که بچه حزب اللهی‌ها از هر قشر و طبقه‌ای در مساجد و یا اماکن مذهبی دور هم جمع می‌شدند و در مورد مسائل مختلف به بحث و گفتگو می‌پرداختند و در این میان دغدغه‌های خود را مطرح می‌کردند. اما مکانی که بچه حزب اللهی‌های مدرن و تحصیل کرده دور هم جمع شوند و در کنار خلوت کردن و اوقات فراغت از کتاب و محیط فرهنگی بهره برند، وجود نداشت تا اینکه در نیمه دوم سال گذشته «کافه کراسه» در نزدیکی دانشگاه تهران پا به عرصه فرهنگی گذاشت.

«کافه کراسه» به لحاظ موقعیت در جایگاه سوق‌الجیشی خاصی قرار گرفته. در اطراف دانشگاه تهران و شاید دقیق‌تر از میدان فردوسی گرفته تا حوالی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، کافی نت‌ها و کافی شاپ‌های فراوان و مدرنی با نام‌های گوناگون دیده می‌شوند. در این کافی شاپ‌ها در کنار خدماتی چون فروش قهوه و دیگر نوشیدنی‌های گرم و سرد، افرادی هم حضور دارند که به فال‌گیری، پیش‌گویی و کف‌خوانی مشغول هستند. پخش موسیقی غربی، دود غلیظ ناشی از استعمال دخانیات و عدم رعایت شئونات اسلامی مانع از حضور جوانان مذهبی در این اماکن می‌شد. از این رو ایجاد مکانی برای جمع شدن جوانان مذهبی در کنار این کافی شاپ‌ها اما فارغ از هیاهوی آن‌ها شدیدا احساس می‌شد.

  • ۰ نظر
  • ۱۶ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۲
  • مجتبی قره باغی

غزل علیپور دختر سه ساله ی خوزستانی که مبتلا به بیماری ژنتیکی "نورو فیبرو ماتوز" شده و الان به خاطر بیرون زدگی چشمش که از روز تولدش به اون دچار شده، حتی نمی تونه با همسن و سالهای خودش تو کوچه بازی کنه.

امروز این دختر کوچولو به دستان پر مهر خیرین احتیاج داره تا اون رو حمایت مالی کنند و از این وضعیت نجات بدهند. امید خانواده غزل و همه ما، اول به خدا و بعد به خیرین پر مهریست که زندگی غزل رو با حرکتی انسان دوستانه به زندگی عادی نزدیک خواهند کرد.

دانلود
  • ۰ نظر
  • ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۱۱
  • مجتبی قره باغی
رنگ زرد تو از بیماری و رنگ مطبوعات از بی عاری است

رنگ زرد تو از بیماری و رنگ مطبوعات از بی عاری است

وقتی یک نفر مثل "استاد محمد" به این شکل می‌میرد چند نفر مقصرند؟ چند گروه گناهکارند؟
میلاد جلیل‌زاده.

به نقل از باشگاه خبرنگاران- تمام همکاران مطبوعاتی من در روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها، مجلات، سایت‌ها و ...
در حال تنظیم جملاتی به این ترتیب هستند که "محمود استاد محمد" دار فانی را وداع گفت، دعوت حق را لبیک گفت، خالق "آسید کاظم" به ابدیت پیوست، از ملک ادب حکم‌گذاران همه رفتند و ... 
و همین تیترها که سراسر ادعای قدرشناسی‌اند شاید نام آن مرد را برای بعضی‌ها آشنا کنند، اما مثل همیشه چقدر دیر. 
چقدر مرگ "استاد محمد" دراماتیک و قصه‌گونه بود، البته از آن قصه‌های تلخ؛ سرطان داشت ونمی‌توانست داروهایش را تهیه کند چون تحریم بودیم به دلیل نوسان نرخ ارز تهیه‌اش از بازار آزاد هم در ماه 20 میلیون تومان آب می‌خورد حالا به نظر شما این تیتر‌های قدرشناسانه نوشداوریی پس از مرگ سهراب نیست؟ 
وقتی یک نفر مثل "استاد محمد" به این شکل می‌میرد چند نفر مقصرند؟ چند گروه گناهکارند؟ و چه تعداد افرادی از این به بعد حق ندارند خباثت خودشان را لابه‌بلای شعارهای شیک و پیک و توجیح‌گرانه کادو پیچ کنند؟
اول آن ها که ادعای هواخواهی از مردم ایران دارند اما حتی دارو را تحریم می‌کنند دوم آنها که در داخل فرمول سیاسی، سودجویان چنان کردند که مملکت در چنین دامی افتاد، سوم دلالان ارز، آی که خدا ریشه این جماعت را بسوراند! اجازه می‌دهید یک گروه دیگر را هم که مقصران این ماجرا اضافه کنم؟ چهارم؛ زردنگاران! تعجب نکیند، بله! زردنگاران روزنامه‌ها، مجلات، سایت‌ها و ... 
با همت اهالی هنر برای درمان "استاد محمد" 15 میلیون تومن پول جمع شد که کفاف یک ماه درمان ایشان را هم نمی‌داد حالا فرض کنید یکی از خوش‌تیپ‌های سینما دچار مشکلی یک‌سی صدم این می‌شود البته دور از جان خیلی‌ها اگر می‌شد چه غوغایی به پا می‌شد چه کسی وظیفه داشت حداقل نام استاد "محمد" را به مردم معرفی کند یعنی او از .... کمتر بود؟ زرد شدیم دوستان، زرد، خیلی زرد! 
اخیرا هم که مقدار قابل توجهی از نشریات، اینترنتی شده‌اند و این وضع موجود را وخیم‌تر کرده چون ملاک اصلی چیزی قرار گرفته  به اسم کلیک و کلیک چیزی است که امکان پیشنهاد دادن را تا حدود خیلی زیادی از یک نشریه می‌گیرد و مجبورش می‌کند تا با اسامی و عناوین شناخته شده متمسک شود با حدوث چنین وضعی اگر هنر سینما و حتی هنر نمایش دچار مانکنیسم و ... شود که تعداد قابل توجهی از مطبوعات به جای نقد و وضعیت پیش آمده برای جذب مخاطب به استقبال آن خواهند رفت البته سودای کلیک مخصوص نشریات اینترنتی است و صفحه اول روزنامه بر روی جلد مجله‌‌ها هم حکایت  از جنبیدن چنین وسوسه‌ای در نگارندگان آنها دارد حالا چه کسی در این آشفته بازار به سراغ "محمود استاد محمد" خواهد رفت؟! 
به ما چه که مریض شده مگر ما مریضش کردیم؟!... 
پس گروه چهارم هم مقصرند چون اگر از این پیشکسوت حمایت رسانه‌ای می‌شد حتما با کمک‌های مردمی هزینه درمانش فراهم می‌آمد و اما این گروه چهارم غیر از این تفسیر به خاطر صدمه زدن به فرهنگ مقصرند.
  • ۰ نظر
  • ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۱
  • مجتبی قره باغی

عذرخواهی مدیر مجله بخارا پس از توهین به زنان چادری




به گرازش فارس؛

مدیرمسئول مجله بخارا که با انتشار شعری هتاکانه به زنان چادری توهین‌ کرده بود، پس از اعتراض چند تن از فعالان فرهنگی و پادرمیانی وزارت ارشاد مجبور به عذرخواهی شد.

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت انقلاب نیوز نوشت: مجله بخارا به مدیریت علی دهباشی، در آخرین شماره‌ خود و در قالب انتشار شعری از منصور اوجی به زنان چادری توهین کرد.

در این شعر، زنان چادری به استهزاء به کلاغ تشبیه شده‌اند. با توجه به تماسهایی که با معاونت مطبوعات وزارت ارشاد گرفته و از آنها برخورد فوری و قاطع با مدیر مسئول این نشریه (علی دهباشی) به صورت جدی مطالبه شد، وی طی نامه ای از بانوان محترم معتقد و باورمند به ارزشهای اسلامی عذرخواهی کرده است.

متن نامه:

«به نام خدا

نظر به این که طی چند روز اخیر مطالب و انتقاداتی به صورت های مختلف در برخی از سایت ها پیرامون شعری که چهار ماه قبل در مجله بخارا منتشر شده انعکاس یافته است، ضروری است بدین وسیله اینجانب به عنوان گرداننده مجله بخارا به صراحت بیان کنم که همواره از سالهای نوجوانی تا کنون نسبت به احترام و رعایت شعایر و ارزشهای اسلامی و اخلاقی پایبند بوده و سعی وافر داشته ام در مقالات بخارا این امر را رعایت کنم. لازم به توضیح نیست که بنده در دامن زنی محجبه و معتقد تربیت شده ام و بسیاری از اعضای خانواده ام از بانوان محجبه هستند. لذا عمیقاً از آنچه که به سهو و غفلت پیش آمده متأسفم. و از بانوان محترم معتقد و باورمند به ارزشهای اسلامی که از خوانندگان مجله بخارا هم هستند پوزش می خواهم. امید است دوستداران و معتقدان ارزش های اسلامی همواره ما را با تذکرات به موقع و مشفقانه یاری دهند و خداوند متعال در این ماه شریف و مبارک فرصت جبران عنایت فرماید.

علی دهباشی ـ پنج شنبه 27 تیرماه 1392»

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات