نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱۰ مطلب با موضوع «اخبار پر خاطره» ثبت شده است

جام می و خون دل

به بهانه ی 5481 شبانه روز اسارت کاظم اخوان و یارانش

حسین بهزاد در مقاله خود، به انتقاد از سکوت جامعه مطبوعاتی در قبال مسئله گروگان های ایرانی در لبنان پرداخت.


21/04/1376      کیهان




اما هنوز با گذشت حدودا 30 از گروگان گیری دیپلمات های ایرانی، هنوز گروگانها آزاد نشده اند و جامعه جهانی مانند قبل، کور و کر مانده است.


  • مجتبی قره باغی

مزدوران اسرائیل دیپلمات های ایران را در بیروت ربودند

حزب راست گرا و مسیحی کتائب که از حمایت رژیم اشغالگر قدس برخوردار است، بعد از ظهر یکشنبه گذشته، محسن موسوی مشاور اول سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت را به اتفاق سه تن دیگر از کارمندان این سفارتخانه در مدخل بیروت غربی ربودند.


به گزارش نماینده خبرگزاری جمهوری اسلامی در بیروت، هیئت دیپلماتیک ایران که توسط چند پلیس لبنان محافظت می شد، دی مسیر بقاع طرابلس به بیروت توسط شبه نظامیان حزب کتائب اسیر و به یکی از مقرهای جنگی این حزب انتقال داده شدند و این در حالی است که پلیس های لبنانی همراه این عده آزاد شدند. بنا به همین گزارش، مطبوعات دیروز لبنان نوشتند: تماس های رسمی و حزبی جهت نجات جان دیپلماتهای ایرانی در جریان است و در این تماسها تعدادی از وزرای لبنان نیز شرکت داشتند.                  اطلاعات (1361/04/15)


  • مجتبی قره باغی

از "رویا" تا "واقعیات تلخ"

رنج نامه ی پدر یکی از چهار گروگان ایرانی در لبنان (2/2/1372)

رضا اخوان پدر کاظم اخوان، در مقاله ای بلند، ضمن انتقاد از کوتاهی هایی که در پیگیری پرونده چهار گروگان شده است، به شرح کارهای انجام شده پرداخته است.                        روزنامه ی جمهوری اسلامی


 

  • ۰ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۷:۰۰
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات