نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۵۹۰ مطلب توسط «مجتبی قره باغی» ثبت شده است

مزدوران اسرائیل دیپلمات های ایران را در بیروت ربودند

حزب راست گرا و مسیحی کتائب که از حمایت رژیم اشغالگر قدس برخوردار است، بعد از ظهر یکشنبه گذشته، محسن موسوی مشاور اول سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت را به اتفاق سه تن دیگر از کارمندان این سفارتخانه در مدخل بیروت غربی ربودند.


به گزارش نماینده خبرگزاری جمهوری اسلامی در بیروت، هیئت دیپلماتیک ایران که توسط چند پلیس لبنان محافظت می شد، دی مسیر بقاع طرابلس به بیروت توسط شبه نظامیان حزب کتائب اسیر و به یکی از مقرهای جنگی این حزب انتقال داده شدند و این در حالی است که پلیس های لبنانی همراه این عده آزاد شدند. بنا به همین گزارش، مطبوعات دیروز لبنان نوشتند: تماس های رسمی و حزبی جهت نجات جان دیپلماتهای ایرانی در جریان است و در این تماسها تعدادی از وزرای لبنان نیز شرکت داشتند.                  اطلاعات (1361/04/15)


  • مجتبی قره باغی

هولوکاست این بار از زبان هالیوود؛

"قوری برنجی" یک فیلم غافل گیر کننده

یادداشت از مجتبی قره باغی

 

لینک مستقیم

این فیلم جزو معدود آثار خلاف جریان در بین تولیدات چند سال اخیر ایالات متحده است.

                                                         

"قوری برنجی" نام یکی از فیلمهای اکران شده در آمریکاست. این فیلم جزو معدود آثار خلاف جریان در بین تولیدات چند سال اخیر ایالات متحده است. "رومان ماسلر"، کارگردان این فیلم، که زیاد نام آشنا به نظر نمی رسید توانست اثری درخور و شایسته خلق کند.

تیتراژ فیلم با نقاشی و تصاویر گرافیکی ای آغاز می شود که بیننده را نسبت به موضوع فیلم هوشیار می کند. تصاویری که در آن از ستاره ی منتصب به داود نبی و کمتر از آن،صلیب عیسی مسیح "ع" استفاده شده است.

آلیس(Juno Temple) و جان (Micheal Angarano)، زوجی کم درآمد هستند که زندگی آنها با شغل جان تامین می شود.

این زوج مانند هر زوج دیگری آرزوهای دست نیافتنی در سر دارند. در صحنه های آغازین فیلم نیز این رویا با دیالوگ جان شروع می شود. "اگر یک میلون دلار داشتیم..."

به فیلم بر گردیم، "آلیس" و" جان" در مضیقه مالی قرار دارند.تا جایی که جان با کوپن غذایی که یکی از همکارانش در دستشویی جا گذاشته برای ناهار،غذا تهیه می کند. لوئیز (Alia Shawkat) و چاک (Bobby Monihan) تنها دوستان خانوادگی و صمیمی جان و آلیس هستند.

در یک سفر خارج از شهر، آلیس به یک فروشگاه نوستالوژی می رود ویک قوری زیبا را که با نقوشی خاص مزین شده می رباید و با تمام مخالفت های جان قوری را به خانه می برد.

قوری سحرآمیز اولین جادوی خود را نشان می دهد. زمانی که "آلیس" و "جان" در خواب هستند آلیس همسرش را کتک می زند.

این وسیله جادویی،خود را در اولین لطمه ای که" آلیس" به خود می زند معرفی می کند. آلیس سهوا صورتش را با لوازم آرایشی می سوزاند و همزمان با درد" آلیس" داخل قوری پر از اسکناس 100 دلاری می شود.

دست بر قضا، "جان" به خاطر بی عرضگی از کار اخراج می شود. زمانی که به خانه می رود با خانه ی آشفته و همسری زخمی مواجه می شود.

آلیس با سیلی ای که به صورت جان می زند، قضیه را برای او روشن می کند. اینجاست که زوج پی می برد برای رسیدن به آرزوی یک میلیون دلاری باید به خودشان و دیگران لطمه بزنند. البته "جان "به خاطر ترس از جادو و سحر سعی می کند قوری را به صاحب اصلیش باز گرداند که متوجه می شود پیرزن بعد از سرقت دق کرده و مرده است.

دو برادر یهودی افراطی،به سراغ "آلیس" و "جان" می روند و مدعی می شوند که مادربزرگشان زندگی خود را به خطر انداخته و قوری را در جریان هولوکاست از خطر نابودی نجات داده و آنها صاحبان قوری هستند. آنها خود را نمایندگان خداوند معرفی می کنند.

در این صحنه کارگردان،زیرکانه" هولوکاست" را زیر سوال می برد. قوری تخیلی ای که در واقعیت نمی تواند موجود باشد در جریان هولوکاست از خطرات حفظ شده. هولوکاستی که شاید خودش هم در تخیلات شکل گرفته است و وجود خارجی ندارد.

برادرها فقط پولهایی را که آنها با تحمل درد جراحات بدست آورده اند با خود می برند. زیرا قوری عواقب تلخی را برای صاحبانش به وجود خواهد آورد.

"جان" و" آلیس" با وجود اینکه پول زیادی بدست آورده اند اما حرص و طمع آلیس باعث می شود تا آنها تن به ذلت و خواری بدهند. قوری دیگر بابت جراحت جسمی به آنها پول پرداخت نمی کند. اکنون زمان آن فرا رسیده تا آنها شخصیت یکدیگر را خورد کنند و اسرار مگوی زندگیشان را فاش کنند.

زمان آن رسیده که به خاطر پول و ثروت دوستان خود را برنجانند و زندگی دیگران را از هم بپاشند.حتی به خانواده خود نیز رحم نکنند و تا پای آبروریزی خانواده آلیس هم پیش بروند. اما اینجا پایان کار نیست، آلیس تصمیم می گیرد در حین رانندگی فردی را که در حال عبور از چراغ قرمز است، زیر بگیرد که با عکس العمل به موقع جان مواجه می شود. او کوتاه نمی آید و سعی در جلب رضایت جان برای قتل خلافکاران خیابانی می کند.

اما اکنون هنگام آن است که فردی از شرق دور به کمک آلیس و جان (غرب وحشی) بشتابد و آنها را از شر سحر و جادو نجات دهد.

 دکتر لی لینگ (Stephen Park) که اجدادش نیز از گذشته رد پای قوری را در جای جای دنیا می کردند تا آن را نابود کنند،(قوری ای که می تواند در صورت آسیب خود را بازسازی کند) آنها را متقاعد می سازد تا قوری را به او تحویل دهند.

خانواده پیتون که از دوستان قدیمی آلیس هستند قوری را می دزدند. برادران یهودی سراغ آنها می روند. تیر اندازی و خونریزی منجر به کشته شدن برادرها و آن خانواده می شود.سحر قوری به خود یهودی ها نیز رحم نمی کند و آنها را نیز به هلاکت می رساند.

دکتر" لی لینگ "قوری را با خود به اقیانوس برده و آن را به آب می اندازد، بلکه دوری آن از مردم باعث آسایش و راحتی دیگران باشد. کارگردان در انتها با تمام شوخی ها و حقایقی که آشکارا از صهیونیسم عنوان می کند؛ اذعان می دارد که تنها راه جلوگیری از خونریزی و نابودگریهای صهیونیسم دور نگه داشتن آنها از انسانهاست.

قوری برنجی در مجموع فیلم خوش ساختی است گرچه کارگردان گاهی ما را از فیلم خارج می کند تا همراه با موزیک ویدئو به صحنه های بعدی پرتاب شویم و ضمنا این هم پیش می آمد که به ندرت در بعضی پلان ها متوجه عدم تداوم در بازی ها می شویم./ی2

"به نقل از باشگاه خبرنگاران"

  • مجتبی قره باغی
Hassan Shemshadi


یک لطف دیگر ....

" امیدوارم دیگه به ایران برنگردی و همونجا دفنت کنن " .

فرمایش و دعا و ابراز محبت و تمنیات قلبی یک هموطن ایرانی مقیم فرانسه به بنده کمترین؛ با درجه دکترای جامعه شناسی از دانشگاه نیس .

------------------------------------------------------------------------

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا ، بمحمد و آل و محمد و عجل فرجهم .

------------------------------------------------------------------------


اینها از تروریستهای سوری هم خفنتر و خطریترن

والا با این نوناشون




  • مجتبی قره باغی
Kamran Najafzadeh

 کامران هم که طرحی نو داره، خدا به خیر بگذرونه ...



  • مجتبی قره باغی

Heydar Roham


خواهر محجبه ای که از خودت عکس های قشنگ و باحجاب می گذاری که لایک بگیری. بدان و آگاه باش، اونهایی که امروز عکس های برهنه از خودشون در فیس بوک قرار میدن، روزی با روسری و حجاب کامل عکس می گذاشتند. آهای آقایون مذهبی که میرید زیر عکس دختر خانم های با حجاب می نویسید فتبارک الله... این کار شما داره اون خانم رو تشویق می کنه که از خودش عکس های... بذاره! خودت غیرتت قبول میکنه کسی با لب و لوچه آویزون به خواهرت بگه فتبارک الله... به کجا داریم میریم؟ به خودتون بیاید...

  • مجتبی قره باغی
Reza Ehsanpour


تماشاچی ام باش

(عاشقانه ورزشی!)

--------------

ساده نباشید. گول نخورید. تلویزیون این خانمها را قاطی تماشاچیان نشون میده که بعدا بگه اینا کرم حلزون مصرف کرده اند که اینقدر خوشگل شده اند.

------------------------------

به نظرم صداوسبما برمیداره مسابقه پیامکی میذاره که دوست دارید کدام خانم خواننده را حین بازی تیم والیبال قاطی تماشاچیان نشان دهیم؟ گزینه مورد نظر خود را به شماره سه هزارفلان پیامک کنید!


  • مجتبی قره باغی

Meysam Hamzehloo


ما دهه شصتی‌ها، نسلی هستیم که نه ازدواج کردیم

نه به جنگ رفتیم

اما موجی و بی اعصابیم !

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات