نماهنگ "دقت کن - کودک - آرزو"
در سه اپیزود، کاری از بنده در هفتمین جشنواره عمار برای اکران آماده شده.
اگر تمایل به تماشای این ویدئو دارید، یکشنبه 12 دی ساعت19.20 در سالن 2 سینما فلسطین حضور داشته باشید
ید.
- ۰ نظر
- ۱۱ دی ۹۵ ، ۱۴:۵۲
نماهنگ "دقت کن - کودک - آرزو"
در سه اپیزود، کاری از بنده در هفتمین جشنواره عمار برای اکران آماده شده.
اگر تمایل به تماشای این ویدئو دارید، یکشنبه 12 دی ساعت19.20 در سالن 2 سینما فلسطین حضور داشته باشید
ید.
اتوبوس
ارجاع به لیتنک زیر جهت پست صوتی داستان
http://neveshtangah.ir/post/450
سلام ,من ستاره ام, کلاس سوم راهنمایی, عاشق رشته گرافیک, یه برادر کوچکتر از خودم دارم, الان کلاس دوم دبستانه. پدر و مادرم مهمترین و با ارزش ترین چیزهای زندگیمن.
۱۲ دی ماه بود.
وقتی از مدرسه بر می گشتم خیلی خوشحال بودم که فاصله مدرسه م تا خونمون زیاده و قرار شده از امسال خودم تنها به مدرسه برم و برگردم .
شب وقتی پدرم اومد خونه بعد از شام با مادرم برای من یه جلسه مهم تشکیل دادن, در رابطه با همین موضوع تنها برگشتن به خونه. پدرم تاکید داشت که از میدون نزدیک مدرسه تا خونه رو با اتوبوس بیام.
از مدرسه تا خونمون دو تا ایستگاه فاصله ست البته دو تا ایستگاه تقریبا طولانی. یه خیابون دو طرفه با عرض کم که صاف و مستقیم مدرسه رو وصل میکنه خونمون. دو طرف خیابان پر از درخته, طوری که همیشه یه سایه طولانی مثل تاریکی تونل روی خیابون رو گرفته.
بلوچ میشوم
شبانه در مدینه روح تو پوچ میشوم اینبار
کنار مردم قومت بلوچ میشوم اینبار
وگر بنازی و آواره ی جهان بشوی
برای ناز تو درگیر کوچ میشوم اینبار
هاتف ری"
#بلوچ #کوچ #هاتف_ری #مدینه #معشوق #آواره #مجتبی_قره_باغی
فرزند روح الله
دیوار ها را هم به نامت می کنم جانم
با اینکه من مسئول نام کوی و میدانم
یک بار نام یک خیابان شد قره باغی
یک بار هم یک نام دیگر که نمیدانم
میدان و کوچه سینما نام خیابان را
با نام همت فاخری فرمانده می خوانم
یک گل دو گل گل ها همه یک نام
ایثار را بنگر من اینجا مات، حیرانم
یک باغ صد گل داده بستانی درختش را
در هر دو حالت باغبان جان داده می دانم
روزی پیام آمد شهید آورده اند و من
با دغدغه درگیر این ابیات می مانم
هر سال از غرب و جنوب و هور، از مرداب
گل های پرپر می برند بالای تهرانم
بر این شقایق های پرپر نقش بسته
فرزند روح الله، سازشگر نمی مانم
یک باغبان مادر، ازو پرسید نامت چیست
گل غنچه شد فریاد زد، گمنام، ایرانم
هاتف ری"
#فرزند_روح_الله #سرباز_گمنام#شهید_گمنام#مفقودالاثر#مفقودالجسد#بی_پلاک#شهید #مجتبی_قره_باغی#هاتف_ری
#دلم_از_همه_ممنوعیت_ها_خسته_شده
سالهاست دلم میخواهد به یک بانک #دستبرد بزنم از سر تفنن.
به پولش هیچ احتیاجی ندارم، میخواهم از بالای پل روی سر #مردم بریزم،
مردم هم پولها را لگد مال کنند، رد شوند و بروند بی اعتنا، از سر مایه داری
دلم میخواهد به همه #مسئولین مملکتم #فحش بدهم و بگویم دیگر هیچ اعتقادی به #انقلاب ندارم، البته تنم میخارد اما اصلا شباهتی به #ستار_بهشتی ندارم.
شاید هم خسته ام و دارم #جفنگ مینویسم
گاهی هم دلم میخواهد این کشور را به نفع مردم رها کنم و به کشورهای فقیر و بیچاره ای چون #سوییس و #نروژ هجرت کنم تا شاید بتوانم آنجا برای مردم مفیدتر باشم.
اصلا شاید آنجا هم انقلاب راه انداختیم تا لازم نباشد فعالان سیاسی کشورمان برای صادرات انقلاب در بسته های کوچک به دیگر کشورها اذیت شوند و بیشتر به فکر فروش و صادرات #پسته و رسیدگی به امور #محرومان #فرمانیه و #نیاوران و دیگر #مناطق_محروم #شمال #تهران باشند.
دلم میخواهد به #هاشمی_رفسنجانی فحش بدهم، به #ناطق_نوری هم. دوست دارم به هاشمی بگویم #دیوث، به #لاریجانی ها هم.
اما در عوض بار دیاثت را از اعمال روزانه آن مرد بر دارم تا زنش مشغول پخت و پز در خانه شود یا دخترش مشغول #تحصیل.
دوست دارم پایم را فراتر بگذارم و راحت فحش عمه ننه بدهم به حاکمانی که چشم بر این همه ظلم بسته اند در هر جای دنیا.
دوست دارم #امام_زمان را خفت کنم و هر چه دارد و ندارد را بدزدم تا سری به #قوه_قضاییه بزند، اصلا شاید دلش خواست #ظهور کند!!؟
میدانم البته که از سر لطف از من میگذرد مانند پدرش امام حسن مجتبی.
دلم میخواهد دراز بکشم و بگوید بزن، یک، دو، سه...
.
برداشتی کاملا آزاد و بی ربط از یادداشت #منصوره_اولیایی به نام: دلم از همه ممنوعیت ها خسته شده
.
(این یادداشت چرند و جفنگ بود ولی پای جفنگیاتم می ایستم)
دوستان ناراحت نشید ازین پستم
این سهم من از سفره انقلابه 😉
"آزادی"
در این دربار دیوار
میان میله ها
بیم و من و دار
میان توده های سیم بی خار
دل من با تو از دیوار رد شد
تمام لحظه هایم روزهایم
تمام سالهایم پشت میله
همه حرف بود
با پرواز های تو عدد شد
یک دو سه چهار... سیزده،
شکستن، این صدا بود، این نه فاعل بود و نه فعلی در این جمله
صدای چارپایه زیر پایم خِرچ
قفل های پای من از زیر پاهایم در آمد،کمی با من تصور کن!
صدای خِرخِر و خِس خِس
صدای هِنّ و هِن
میساید این زانو به آن زانو، صدای پا و شلوارم
صدای خُرخُرم خوابید
دلم در پشت تو در حال پرواز است پروانه
.
"هاتف ری"
عکس از من
چرندیات از عکس
#هاتف_ری
#آزادی#دار#حبس#مرگ #هاتف #پروانه#تصور#عکس#مجتبی_قره_باغی#شعر
اولین برنامه رادیو قصار منتشر شد
ما رو همراهی کنید
📻📺📻📺📻📺📻
نظرات و پیشنهاداتتون رو برامون ارسال کنید
ما را به دوستانتان معرفی کنید
🆔 به کانال رادیو تلویزیون قصار بپیوندید:
https://telegram.me/QesarRadioTvNet
لینک دانلود اولین برنامه رادیویی با صدای بنده و همکارانم