نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

حمایت کودک از خواهر و برادر کوچکش
حمایت کودک از خواهر و برادر کوچکش - زبونم لال زبونم لال بلا تشبیه - روضه بازه - عاشورا ، کربلا - کودکان معصوم -
لااله الا الله

  • مجتبی قره باغی

ویدئو کلیپ بیانات رهبری درباره تکفیری ها

کاری از: مجتبی قره باغی

  • مجتبی قره باغی

پیشنهاد سرقتی ساده اما پر از پول، مسلحانه اما با سلاح تقلبی به ذهنم خطور کرد
خواستم بانک ملی رو که زیر فلان پل بود سرقت کنم
با یکی از دوستام در میون گذاشتم
گفت آخه حاجی اگر این کارو بکنیم و


مثلا صورتمونو بپوشونیم طرف صدامو شناسایی کنه چی؟!!!
راستم می گفت آخه اون صداپیشست
گفتم داد و بیدادش با من،...
سرتونو درد نیارم
بهترین طراحی خنده دار سرقتمو تبدیل کرد به یه فیلمنامه
هیچی دیگه جاتون خالی
یه مدت کارمون تو ناهارخوری سازمان (صدا و سیما) شده بود همزمان با خوردن، نوشتن ;) دی دی دی
به هر حال الان که سریال رهایی رو بیشتر شبا دنبال می کنم
کاملا از تفکرات مردود خودم پیشمونم
لطفا صورتم رو شطرنجی کنید.

  • مجتبی قره باغی

غرب زدگی می گوییم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشایند نیست بگوییم همچون گرمازدگی و سرمازدگی. اما نه. دست کم چیزی است در حدود سن زدگی.

"جلال آل احمد"

  • مجتبی قره باغی

موضع روشن آقا نریمان مداح شریف اهل بیت نسبت به شهدا، امام شهدا و مقام معظم رهبری


  • مجتبی قره باغی

انتقاد تند پور صباغ به سینما و تلوزیون در جواب سوال خبرنگار:
چرا بعد از گذشت ۲۵ سال از جنگ فیلمسازانی که تمایل به ساخت فیلمهای ضد جنگ دارند کلمه ی ضد جنگ را با ضد دفاع خلط کرده و در فیلم های خود سعی در نشان دادن مظلومیت دشمن دارند؟
پورصباغ - مجتبی قره باغی - نوید ابراهیمی قانع

  • مجتبی قره باغی

قبلا از ادبیات و صراحت لهجه ام عذرخواهی می کنم، اما باید بنویسم.

" تُتِ عزیز بکش پایین "، شاید این نام برای نمایش "خانواده تت" مناسبتر باشد.

خانواده تت یک نمایش طنز تلخ درباره جنگ است که بر خلاف تفکر کارگردان، اصلا کمدی نیست.

لایُش تت (جلیل فرجاد) همراه با خانواده خود حاضر شدند تا برای مدتی کوتاه میزبان یک فرمانده ی موج گرفته ی جنگی باشند. فرمانده ی مستقیم پسرشان "ژولا" که در حال انجام وظیفه در دوره خدمت سربازیست. این خانواده برای حفظ جان پسرشان و دور ماندنش از جنگ جهانی دوم، تن به دیکتاتوری سرگردی داده اند که به خاطر لطمات جنگی در توهم حمله زندگی می‏کند.

این نمایش به صورت ساختار شکن اما نه خیلی نو، با ورود پستچی فضول، راوی نمایش از میان تماشاگران آغاز می‎شود. پسری که در دقایق اولیه نمایش، شخصیتش پرداخته شده و اطلاعات کافی از طریق او به مخاطب داده می‎شود. فردی که نامه های مردم را قبل از رساندن به دستشان مطالعه می کند و نسبت به خوش خبر بودن و بد خبر بودن آنها، نامه ها را به دست صاحبشان می رساند.

در این یادداشت قصد ندارم در باره مباحث فنی نمایش یا ادبیات نمایشی و کارگردانی صحبت کنم. اما اشاره خوبی کردم به ادبیات.

ادبیات چیست؟ چه معنایی دارد؟

برخی در فارسی، ادب را به معنی فرهنگ ترجمه کرده‌اند و گفته‌اند که ادب یا فرهنگ همان دانش است و از دیگر معانی واژه ادب می‌توان به هنر، حسن معاشرت، شیوه پسندیده، با سخن اشاره کرد؛ (ویکی پدیا)

چیزی که در این نمایش کنار گذاشته شده، حسن معاشرت، ادب و و و.

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات