نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پازل» ثبت شده است

الان کجایی

تو دلت یه دریاست که همرنگ چشماته

دلم یه صحراست که کویر بغضامه

الان کجایی؟

برای همه پیش میاد. منم مثل همه؛ یه وقتایی دوست دارم بگم الان کجایی؟!

یه وقتایی باید باشی برای یکی و یکی برات باشه!

نمیدونی چته و چه مرگته، ولی حست میگه لازمش داری همونی رو که یکی از تکه‌های پازل دلت رو برداشته برده. ممکنه ندونی اون کی هست اصلا. دل مرد لامصب هزار تکه پازله و ممکنه بعضیا تکه‌هاشو بردارن و ممکنه خودش به بعضیا داده باشه. نمیدونم شاید این هم یه سیکل روانی مردونه‌ست که هر از گاهی درگیرش میشم ولی ماهانه نیست. ویریه و اتفاقا سیگنال و تایم خاصی نداره.

خیلی وقته میخوام یه پادکست صوتی خاص تولید کنم؛ اما نمیاد! حسشو‌ میگم؛ ایده‌شو میگم! نه اینکه نداشته باشم نه! شکر خدا یه مغز داغون دارم پر از ایده و فراوان از اندیشه، اما اینکه بشینم همه رو دسته بندی کنم و بیارم روی کاغذ و بنویسم چی میخوام و یه سناریو و قصه داشته باشم، نه. واقعا میخوام فریاد بزنم. تازه نشستم نزدیک ۱۵ گیگ ساند افکت کاربردی و درست و درمون و با کیفیت و قانونی دانلود کردم. چند روز وقت گذاشتم بیشترش رو گوش دادم دسته بندی کردم و با ۳۰ گیگ قبلی تلفیقش کردم. این عدد و رقم رو میگم که بدونی وقت گذاشتم برای اینکه تهش کار تولید کنم اما حال ندارم بلند شم. کی قراره پاشم تیمم رو دوباره درست کنم و یه فیلم بسازم؟؟؟؟  تا کی قراره روح‌ و روانم رو با این کارهای کوچیک مثل پادکست ارضا کنم؟؟؟؟ 

این تیکه از موزیک رو خودم با گوشی کات کردم بقیه‌اش کمی سخیف و شاید چرند باشه. اصل ماجرا همینحاست.

 
bayan tools دلت یه دریاست

دانلود موزیک

.

.

  • ۱ نظر
  • ۲۲ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۲۵
  • مجتبی قره باغی
مختصری درباره PUZZLE 2018 - فیلم پازل 2018
من کیم؟
یه جامعه شناس، یا یه روانشناس یا حتی ...
نه هیچ کدوم
من فقط یه فارغ التحصیل سینما هستم.
اما اهل مطالعه ام. اما می دونم دور و برم چی میگذره. اما ممیزم.
میفهمم گناه چیه و معنی خیانت و تفاوتش با عشق رو درک میکنم.
من وقتی یه فیلم میبینم ناخودآگاه مغزم همزمان با لذت بردنم از فیلم و درک فیلم نامش شروع به تحلیل ساختاری فیلم می کنه. به لحاظ فنی و فرمیک همه چیز تو ذهنم در حال بررسیه و زمانیکه مشکلی ببینم که البته از نظرمن و با آموخته هام مغایر باشه و مشکل به نظر بیاد سریع واکنش نشون میدم و بعد تو یه مقاله با عنوان نقد اون رو یادداشت میکنم و شکر می پاشم به سر تا پای کارگردان فیلم. این خاصیت کسانیست که میخواهند یک فیلم را نقد کنند. مگر اینکه آن فیلم ساخته خود یا دوستانشان باشد که از سرتای گندکاری کارگردان میتوان گلهای تزیینی ساخت.
این همه مقدمه برای ورود به فیلم کثیف پازل 2018 بود.
درباره ساختار فیلم، اعم از داستان و تکنیک های فنی فیلم و کارگردانی نمیخواهم صحبت کنم، چون خیلی هم جای بحث ندارد مگر اینکه بخواهیم به پر و پای فیلم بپیچیم که نهایاتا بتوانیم این سوال را مطرح کنیم که چرا بازیگر زن این فیلم یعنی ماتا (اگنس) خیلی یخ بازی میکند که خودت برایش هزار علت میاوری. پس برویم سراغ برداشتمان از داستان فیلم. زندگی یک زن مذهبی کاتولیک که تا امروز عاشق شوهرش بوده و چنان به خانواده خدمت می کرده است که زک فرزند اولش در جایی از فیلم به او می گوید تو تا به حال از مثلث خانه کلیسا و حسابداری دفتر پدر خارج نشده ای(البته این خود دیالوگ نیست). اما این در حالیست که او برای آشنایی و پرورش بهتر پتانسیل بازی پازل که به تازگی درون خود کشف کرده است با مردی تقربیا سیاه، هندی و نمادی از شرق که احتمالا برای به گند کشیدن اخلاقیات در غرب وارد میدان شده وارد رابطه ای می شود که خود هنوز از آن اگاه نیست، اما مرد غریبه دور از زندگی ماتا میداند چه در حال رخ دادن است.(توهم توطئه - هند کاماسوترا - کهن الگوهای سکس در هند)
ادامه مطلب رو در زیر با کلیک روی فلش مثلثی بخونید
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات