مستند شهدای 17 شهریور در ارتباط با شهدای میدان ژاله و جمعه خونین می باشد که توسط اینجانب و با صدای بنده و همکاری محمد مهاجری یکی از دوستانم ساخته شده است.
" src="
">
- ۰ نظر
- ۱۶ آبان ۹۶ ، ۰۲:۲۷
مستند شهدای 17 شهریور در ارتباط با شهدای میدان ژاله و جمعه خونین می باشد که توسط اینجانب و با صدای بنده و همکاری محمد مهاجری یکی از دوستانم ساخته شده است.
" src="
">
این فیلم درباره شهدای حج و اتفاقات سال 66 در عربستان می باشد - این کار با صدای بنده و تولید آن توسط بنده و آقای محمد مهاجری صورت گرفته است.
" src="
">
"سکوت" خدا فیلمی است از مارتین اسکوسیزی کارگردان مطرح و به نام هالیوود. فیلمی که مصائب مسیح را اینبار با پدران مبلغ به ژاپن می برد و چالشی بزرگ میان مسیحیت و بودا خلق می کند.
رودریگرز و گاروپه دو کشیش پرتغالی قصد سفر به ژاپن را دارند تا به شایعاتی که درباره استادشان که سالهاست برای تبلیغ به ژاپن رفته و می گویند مرتد شده، پایان دهند.
فیلم در سیاهی با صدای جیرجیرک های جنگلی آغاز می شود و ناگهان با پدیدار شدن نام فیلم" سکوت"، مخاطب شوکه می شود و البته در ناخودآگاه ذهنش نیز کمی دلهره می افتد. بر خلاف فیلم های کلاسیک بدون "فید این" (عبور نرم از سیاهی به فیلم) با جامپ و پرش به داخل تصویر پرتاب می شویم. تصویری به شدت خشن از یک ژاپنی ایستاده در مه با چوب دستی و کلاه کشاورزان ژاپنی و دو سر بریده در کنارش.
اسکورسیزی به خوبی فضای وهم آلود و پرسش آمیز را با بخار و دود مانند فیلم های کوراساوا خلق کرده است.گویی ارواح فیلم رویاها در جنگل به تصاویر آغازین سکوت خواهند رسید.
راوی فیلم در آغاز، شخصی کشیش به نام فررا است که گمشده داستان می باشد و جستجو برای یافتن وی دستمایه اصلی فیلم گردیده.
در ادامه با صحنه ای مواجه می شویم که ظاهرا مارتین اسکورسیزی در آن قصد دارد معنایی را با نماد و نشانه بروز دهد. بعد از سماجت دو کشیش (رودریگرز و گاروپه) برای یافتن پدر فررا، نمایی به نمایش در می آید که با لنزی نزدیک به "فیش آی" تصویر برداری شده و جز حرکت غرب به شرق بازیگران درون نما که گویای قصد سفرآنها از اروپا به ژاپن است، معنایی دیگر برایش نمی توان یافت. نمایی خلاقانه که با وجود تغییر شکل در ظاهر نما تغییر خاصی در بازیگران درون قاب ایجاد نمی کند. کشیشها روی پلکانی در حال پایین رفتن هستند اما هیچ حسی مبنی بر پایین رفتن آنها در مخاطب ایجاد نمی شود.
در چشمان تو شاید ابتدا فیلمی متفاوت به نظر بیاید اما با گذشت تقریبا یک سوم از فیلم بیننده ناخودآگاه احساس آشنایی با مفهوم آن می کند.
ابزاری ارتباطی که در دنیای امروز تکنولوژی برای نزدیک تر شدن انسانها با یکدیگر آن را تولید کرده است.
به نظر میآید نویسنده ایده فیلم را از تکنولوژی های ارتباطی همچون شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک یا تلگرام وام گرفته است.
اما با کمی تغییر در آن ابزار ارتباطی را در دو انسان که جویای ارتباط با یکدیگر هستند نهادینه کرده است و البته لزوم این ارتباط را با شروع فیلم در کودکی بازیگران اصلی فیلم تقریباً فطری یا غریزی قلمداد کرده است.
فیلم به لحاظ کارگردانی و ساختار سینمایی مشکل چندانی که به چشم بیاید، ندارد و زیاد نمی شود حول محور تولید و فرم آن انتقاد کرد و خرده رفت.
کارگردانی خوب تصویر و موسیقی های استفاده شده به جا در فیلم شما را حتی با وجود زیرنویس، با فیلم همراه می کند.
اما آرام آرام دلهره ای عجیب درون بیننده به وجود می آید.چه خواهد شد؟ این سوالی است که مخاطب مدام از خود میپرسد حتا در رومانتیک ترین لحظات فیلم. آیا زن در حال خیانت به همسر خویش است؟ اگر اینطور است آیا مقصر است؟ ایا مقصر جایی فراتر از زمین است؟ کسی که در فطرت انسانها ارتباط را نهادینه کرده؟ آیا این طرز تفکر نطفه ی شک را در مغز بشر نمی کارد که شاید دیگر خود را به خاطر روابط غیر صحیح شماتت نکند، زیرا حق با اوست؟
ربکا و دیلن به قدری درگیر ارتباط شده اند که متوجه دیگران نیستند. کسانی که آنها را می بیند و ارتباطشان در حقیقت، ارتباط مخفیانه شان دیگران را متعجب ساخته است.
جاس ویدون در نقش نویسنده، برین هیل در نقش کارگردان، زوئی کازان در نقش اول زن (ربکا) و مایکل استان دیوید در نقش اول مرد(دیلن)، خیانت را در فیلم در چشمان تو، شیرین جلوه داده و تلاش برای خیانت را راز موفقیت عشق میدانند.
این فیلم محصول سال ۲۰۱۴ کشور آمریکاست.
در آخر باید عرض کنم بنده تاکنون فیلمی بی شرمانه تر از این فیلم ندیده ام.
ایده ها و جرقه های اولیه برای شروع نوشتن یا ساخت فیلماتون رو از کجا گیر میارید؟
راست و حسینی بخوام بگم من اکثر ایده هام رو از مطالعه کردن و یا صحبت با دوستام به دست میارم.
یه مواقعی هست که با تماشای یه تابلوی نقاشی یا چند فریم عکس از یه عکاس حتی غیر حرفه ای باعث میشه پرنده خیالت به پرواز در بیاد. موزیک هم یکی از منابع ایده های منه. هر موزیکی هم گوش می کنم نه اینکه بخوام بگم، نه آقا موزیک فقط سنتی و ازین اداهای سنتی بازی، بنده موزیک جاز و راک هم گوش می دم و کمک های زیادی برای دریافت ایده بهم کرده البته در وادی ساخت کلیپ
بنده شخصا یکی از ایده های ضد صهیونیستیم رو از آهنگی از شادمهر عقیلی و ابی گرفتم و اون کاری رو که اونها علیه ایران خونده بودن رو تبدیل به یه کار ضد اسراییلی کردم
از همه این حرفها بگذریم حالا باید برم سراغ چاه اسرارم
این چاه برای من خیلی عجیب و غریب ایده سازه
شاید آدم نباید راز و سر درونش رو به کسی بگه اما من دارم می گم
و البته دلیل علمی هم داره که اونو چند خط پایین تر براتون نوشتم
"حمام"
بقیه مطلب را در ادامه همراه با یکی از ویدئو های بنده که ایده اون رو از موزیک ابی و شادمهر گرفتم بخونید و ببینید
این فیلم کاری بنده و دوستان دوره دانشگاهمه که کاملا دور همی و یهویی ساختیم
با بازی خودم با اون شیکم ضایع