نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهلا جاهد» ثبت شده است

درخواست VAR برای یک جنایت

یادداشتی بر مستند کارت قرمز

توجه! "احتمال دارد طی این یادداشت فیلم برای مخاطب اسپویل شود"

مستند کارت قرمز فیلمی از مهناز افضلی در خصوص واکاوی گناهکار نبودن شهلا جاهد است. این فیلم مشخصا به درخواست خود شهلا ساخته شده است. فیلم با تصاویر آرشیوی از دوربین خانگی شهلا در یکی از کشورهای اروپایی که احتمالا در کنار ناصر محمدخانی است آغاز می شود. تصاویری که شهلا ثبت کرده، گویای مهر یا عشقی است که یا هنوز آن را باور نکرده یا از فرط شادی تمایل دارد تا هر آنچه عاشقانه می بیند آن را ضبط کند که البته این تصاویر به خوبی توسط کارگردان اثر انتخاب شده اند. او حتی خلاقانه و از روی شانس، با ضبط تصویر از زوجی کهنسال آینده ی خوش دوران پیری خود در کنار ناصر را نیز تخیل کرده است.

(شهلا علاقه زیادی به ثبت سند دقیق در ویدوهای خود دارد، بطوری که هنگام ضبط ویدئو حتما به دیتیل های زمانی و مکانی اشاره می کند.)

در همان ابتدای فیلم با انتخاب تیتر روزنامه ها می توان متوجه جهت دار بودن این فیلم و تمایل کارگردان به نفع و سمت شهلا جاهد شد. متاسفانه کارگردان با عدم انتخاب فیلمی نریشن محور فیلم را به اتکای تصاویر جلو برده است که البته این انتخاب می تواند به خاطر تلقین بی طرفی فیلمساز به مخاطب باشد که اگر چنین بوده باید گفت این تصور غلط باعث سردرگمی بیننده نسبت به وقایع در حال نمایش گردیده است.

فیلمساز با انتخاب تصاویر میزگردهای تلویزیونی و صحبت های مطرح شده از جانب مجری های برنامه صریحا اعلام می کند که شهلا جاهد توسط رسانه به اعدام محکوم شده است. رسانه هایی که سرک کشیدن در زندگی مردم را با عناوینی چون یافتن زوایا و کشف علل حوادث از سوی اذهان عمومی وجهه ای مثبت میبخشند.


برای دانلود مستند لازم است پس از فشردن هایپرلینک زیر به جیمیل خود دسترسی داشته باشید

پس از پایان مقدمه چینی مختصر و گیج کننده کارگردان دادگاه با ورود قاضی و تصاویر بسته ای از چهره ی شهلا و ورود ناصر به سالن دادگاه ادامه پیدا می کند. مهناز افضلی معتقد است که شروع داستان و مقصر اصلی در این جنایت مردها هستند و دلیل بر این موضوع رفتار دور از اخلاق حمید درخشان و شخص ناصر محمدخانی است. شهلا طی صحبت هایی که خطاب به قاضی و حضار انجام می دهد عنوان میکند که اولین بار حمید درخشان کنار او ایستاده سپس شهلا شماره تلفن خود را به وی می دهد تا او شماره را به ناصر برساند. برداشت و تحلیلی که از حرف های شهلا می توان داشت این است که در حقیقت حمید درخشان شماره شهلا را برای خود گرفته اما پس از رویت همسرش آن را به ناصر نسبت داده و عنوان کرده است که شماره را یکی از آشنایان ناصر به وی داده تا به او برساند و بعد ازینکه شماره را به ناصر رسانده بلافصله رابطه کلید می خورد.


تدوینی جالب و جذاب از دو فیلم کارت قرمز و خشم و هیاهو

شهلا دیوانه وار عاشق ناصر شده است اما برخی رفتارهای روانپریش در نحوه صحبت کردن با قاضی دادگاه مردم را نیز به شک انداخته که آیا واقعا او از بیماری روحی روانی رنج می برد یا به گفت مارد مقتول او یک بازیگر قدر است. (او بارها خطاب به قاضی عنوان می کند که قاضی را دوست دارد)

شهلا در دو دادگاهی که در این فیلم به تصویر کشیده شده بارها اعلام می کند که قتل لاله را از سر اجبار و به دلیل رفتارهای احتمالا شکنجه گرانه ماموران آگاهی گردن گرفته است اما با پخش ویدئویی از بازسازی صحنه قتل (در همان اوایل دستگیری) که واضح و دقیق در حال شرح صحنه و جنایت است این شک در بیننده ایجاد می شود که چگونه او چنین اشرافی بر جنایت داشته اما اکنون در دادگاه اینقدر مصرانه و با امید بسیار اعترافات خود را پس گرفته و زیر بار اتهام نمی رود.  (دنباله ی متن را با کلیک بر روی "ادامه مطلب" بخوانید)

در لینک زیر برخی صحبت های ناصر محمدخانی را بعد از 18 سال بشنوید.

فیلتر شکن خود را روشن کنید

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات