نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

از "hangover" تا "همه چی آرومه"

يكشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۵۲ ب.ظ





بررسی فیلم همه چی آرومه

وقتی فیلم " Hangover " وارد سوپرمارکت ها شد و جای خودش را در کنار دستگاه برش کالباس و سوسیس پیدا کرد شاید حتی لحظه‏ ای هم به ذهنمان خطور نمی کرد که کارگردانی پیدا شود تا این فیلم پوچ و بی ارزش را تقلید کند.

 

هنگ آور

کارگردان   Todd Phillips

نویسندگان   Jon Lucas, Scott Moore

بازیگران      Zach Galifianakis, Bradley Cooper and Justin Bartha | See full cast and crew

 محصول     2009   آمریکا

بازیگران هنگاور که نقش چهار دوست را ایفا می کنند، با یکدیگر برنامه سفر به لاس وگاس- مهد قمار و سرگرمی های غیر اخلاقی را می ریزند و خود را برای سفر مجهز می کنند.

در همان اوایل سفر، بازیگران از حالت مستی و بی هوشی در می آیند و متوجه می شوند، اتفاقاتی برایشان رخ داده که از هیچ کدام خبر ندارند از جمله دزدی و ... .

یکی از دوستانشان از ابتدای سفر گم میشود و آنها به دنبال وی همه جا را جستجو می کنند و تا اینکه او را می یابند، که البته در طول جستجو به اتفاقاتی که برایشان افتاده پی می برند.

 

  همه چی آرومه

کارگردان: مصطفی منصوریار، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: روزبه سجادی حسینی، مشاور کارگردان: پرویز شهبازی، مدیر روابط عمومی: مسعود نجفی، انتخاب بازیگر: رضا داوودنژاد، نویسنده فیلمنامه: محمدرضا آریانی، تهیه کننده: امیر سماواتی تهیه کننده، مجری طرح: رضا داوودنژاد، مدیر تولید:  مجید بذرپاش، مدیر فیلمبرداری:  حسین ملکی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: سجاد سپهری شکیب، طراح صحنه و لباس: حجت اشتری، صدابردار: بابک اخوان، طراح چهره پردازی: سالومه اسکندری

بازیگران : مجید صالحی، علی صادقی، جواد عزتی، رضا داوودنژاد، سحر قریشی، محسن قاضی مرادی، کیانوش گرامی و ...

وقتی دست اندرکاران فکرشان اینگونه باشد: (به نقل از سایت سازمان تبلیغات اسلامی)

مصطفی منصوریار درباره سابقه کاری خود و ساخت همه چی آرومه می گوید: «در سال 1376 اولین فیلم کوتاه خود را ساختم و حدود هفت سال پس از آن، کار خودم را ادامه دادم؛ اما از آن زمان تا کنون پشت در مانده بودم، زیرا باید با چنین فیلمی وارد می‌شدم.

منصوریار درباره ایده ساخت فیلم می گوید: «جرقه اصلی ساخت این فیلم برای نزدیک شدن به فضاهای سینمای مورد پسند نوجوانان بود و فیلم «هنگ اور» کپی مناسبی برای ساخت برای ایرانیزه کردن است. قصد داشتم داستان فیلم تینیجری باشد و این فیلم برای قشری ساخته شده است که من سال‌ها با آنها در زمینه‌ ساخت نماهنگ کار کرده‌ام.

من دوست دارم که برای مخاطب جوان فیلم بسازم و اگر از این زاویه به فیلم همه چی آرومه نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که ارزش های این فیلم کم نیست. همچنین مسائل اقتصادی که در فیلم مطرح می‌شود، اهمیت دارد تا شاید صحنه‌هایی که در این‌ باره نمایش داده می‌شوند، برای جوانان انگیزه باشند.

من تمام مدت تلاش کردم تا به داستانی برسم که مخاطب را پس نزند و نمی‌خواستم تنها یک فیلم خارجی را کپی کنم و به مخاطب نشان دهم.»

محمد گل آرا (صدا گذار) درباره فیلم می گوید: «اگر قرار باشد فیلم خارجی را کپی کنیم و ایرانی آن را به مخاطب نشان دهیم هیچ ارزشی ندارد. در این فیلم مخاطب احساس می کرد شاید فیلم همانند مشابه خارجی آن به پایان برسد اما این طور نمی شود و فیلم به طریقی دیگر به پایان می رسد و به اعتقاد من فیلم بسیار قوی و خوبی است.»

بهکار (تدوینگر) در مورد فیلم می گوید: «این فیلم تنها جنبه سرگرمی دارد و قرار نیست پدیده عجیب و غریبی از دل این فیلم بیرون آید.»

...

بله! حالا سوالی که برای بنده و امثال بنده که ما هم جوانیم و در فیلم هنگاور چیزی را نپسندیدیم جز مواردی که اخلاقا نباید می پسندیدیم، بوجود می آید، این است:

جناب آقای مصطفی منصوریار، شما هر چیزی در ذهنتان جرقه بزند و جوانان هم آن را بپسندند ، آن را به تصویر می کشید و سعی می کنید آن را ایرانیزه کنید؟

لطفا واژه ایرانیزه کردن را برای ما تعریف کنید و روشن کنید که در کجا می توان از این واژه استفاده کرد؟

چرا فیلم 2012 ایرانیزه نمی شود؟

چرا سریال کبرا 11 ایرانیزه نمی شود؟

چرا ؟ چرا؟ چرا؟ و خیلی چراهای دیگر ... .

با یک آمارگیری ساده، شاید بتوانید اقبال جوانان را نسبت به فیلم سریالی "امریکن پی" درک کنید، خیلی از جوانان این فیلم را پسندیدند.

 به قول محمد گل آرا، صدا گذارتان، می توانید فیلم را طور دیگری به پایان برسانید، شاید هماهنطور که خودشان امریکن پای نهایی را با نتایج اخلاقی آمریکایی تمام کردند.

فیلم بسیار قویتان که شاید حضور بازیگران مولد خنده در آن باعث شد که بسیاری از ضعفهایش پوشیده شود به لحاظ فنی مشکلاتی داشته که از قوی بودن آن می کاهد.

لرزشهای تصویر حاکی از تصویر بردای بد فیلم است و البته بیننده ی عام هم متوجه می شود که فیلم، دوربین روی دست کار شده.

داستان فیلم نیز ، داستانی پوچ و بی ارزش و عاری از نتایج اخلاقی است مگر اینکه بخواهد بگوید: لطفا قارچ سمی را هنگامی که پولهای کیف دزدی را خرج عیاشی کردید، نخورید چون دچار هزیان می شوید.

داستان بر مبنای اتفاقاتی جلو می رود که روایت فیلم را بر عهده دارد، ناگهان شما به بیننده می گویید هر چه دیده است هزیان بوده ، شاید شما این اتفاق را سیلی آخر به گوش بیننده می دانید که اگر اینطور است باید عرض کنم غلط است و اشتباه کردید.

بیش از این وقت خوانندگان را نمی گیرم، چون وقتشان برای دیدن این فیلم به اندازه کافی هدر خواهد رفت.

 

"یادداشت از مجتبی قره باغی"

نظرات (۶)

ممنون از توضیحت
ممنون از نقدتون . متاسفانه در ایران فیلم سازی هم مثل بقیه چیزها بهانه شده برای عده ای که پولی به جیب بزنند . به این معنی که فیلم نامه رو طوری می نویسند تا نظر کسی که مسئول است تامین بشه . سپس چند برابر بودجه مورد نیاز رو دریافت می کنن و مثل کندن خیابون برای فاضلاب فیلم درست می کنن . و این میان هنرمندان بی کار می مونن و به شعور مردم هم توهین میشه و حتی دست اندکاران فیلم هم حق الزحمه کارشون رو کامل دریافت نمی کنن ... حالا چند تا ایراد از متنتون . امریکن پای درسته . و دوربین روی دست یک ایراد نیست ، بلکه یک تکنیکه که البته شاید در این فیلم درست استفاده نشده . من به هر صورت این فیلم رو ندیدم ...
پاسخ:
. ممنون از راهنماییتون . اون فیلم رو ندیدم فقط اسمش رو شنیدم برای همین شاید نتونستم درست بنویسم . ولی درباره دوربین روی دست شاید بنده منظورم رو بد عنوان کردم منظورم این بود که این فیلم به قدری بد فیلمبرداری شده که هر کسی که اهل فیلم و سینما هم نباشه،باز هم می تونه بفهمه این کار،دوربین روی دسته ;)
گاهی از اینکه دست بعضی از فیلم سازان این جوری رو میشه لذت میبرم عالی بود
پاسخ:
البته خودشون اینطور می خوان ;)
سلام

سایتتون خیلی زیباست و محتوای جالبی داره



من یک سایت دانلود کتاب دارم که فعلا بیش از 2000 عنوان کتاب داره و هر روز هم دارم کاملترش می کنم. خیلی خوشحال میشم با هم تبادل لینک داشته باشیم.

اگر موافقید لطفا سایت منو با عنوان «وبسایت دانلود کتاب و مقاله» لینک کنید و بهم بگین شما رو با چه عنوانی لینک کنم.

ممنون

www.ReadBook.ir

دامون

اطلاعیه ی مهم،حتما مطالعه بفرمایید:
سلام دوست عزیز.این پیام به شما ارسال شده تا وبلاگتون بدون هیچ توقع و هزینه ای در ده هزار ایمیل تبلیغ بشه.پس وبلاگتون رو ثبت کنید.چیزی که همیشه یکی وب نویس میخواسته این بوده که وبسایت یا وبلاگش پربازدید باشه.احتمالا تا حالا پیامهایی رو داشتید با عنوان پربازدیدشدن وبتون اما بابتش همیشه توقعی از شما بوده.ما این توقع رو نداریم و فقط میخوایم شما هم به جمع ما بپیوندید تا همگی با هم دست به کار بزرگی بزنیم.منظورم از ما بزرگترین ارتش عملیاتی سایبری هستش. چندی پیش بزرگترین تشکل دانشجویی کشور با نام نسیم اندیشه ایجاد شد که هم اکنون این فعالیت رو در زمینه ی سایبری هم شروع کرده(البته با اهداف خاص و بزرگ).پس شما هم همراه ما باشید تا موثرترین افراد در جامعه(حقیقی و مجازی) باشیم.هر روز 10 وبلاگ حامی نسیم اندیشه رو اعلام میکنیم.این تبلیغ وبلاگ شما به چند صورت انجام میشه:یکیش ارسال ایمیل به ده هزار عضو حقیقی نسیم اندیشه که بزودی در سایت تازه تاسیس نسیم هم عضو خواهند شد.راههای دیگه هم از طریق قرار دادن لینک وبلاگان در سایز بزرگ برروی سایت.روش دیگر قرار دادن وبلاگ شما در لیست وبسایتها و وبلاگهای حامی نسیم اندیشه.بزودی بازدید فوق العاده ای رو در وب خود شاهد خواهید بود.امتحانش رایگانه پس از دست ندیدش.
برای ثبت وبلاگ اول در سایت نسیم اندیشه عضو بشید(چون در قسمت ثبت وبلاگ به نام کاربری نیاز است)و بعد از طریق لینک زیر وارد قسمت ثبت وبلاگ بشید.منتظر شما دوست عزیز هستیم.موفق باشید
آدرس سایت نسیم اندیشه: http://nasimeandishe.ir
لینک ثبت وبلاگ شما: http://nasimeandishe.ir/page/form
خدانگهدار.
سلام . وبلاگ جالبی دارین . خسته نباشید . اگه مایل باشید با هم تبادل لینک کنیم
می تونید منو با نام "تاینی لینکس - دانلود سریال های خارجی" لینک کنید ؛
. و بگید شما رو با چه اسمی لینک کنم
موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات