نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

چند سوال بی پاسخ از "بهمن فرمان آرا" و البته از یک بانک

سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ق.ظ

چند سوال بی پاسخ از "بهمن فرمان آرا" و البته از یک بانک

 میلاد جلیل زاده


"فرمان آرا" حالا در اثرش یک روشنفکر خفقان زده منزوی شده را نشان می دهد که نمادی از خودش به حساب می آید و ما می خواهیم از ایشان بپرسیم که چه کسی شما را منزوی کرده؟ مردم؟دولت؟ و یا خودتان؟!

باشگاه خبرنگاران- قبل از انقلاب "بهمن فرمان ‌آرا" را بیشتر به عنوان تهیه کننده می‌شناختند و تهیه کنندگی در سینمایی از آن جنس، شغل چندان شریفی به حساب نمی آمد. البته او اثری مثل "در امتداد شب" را هم تهیه کنندگی کرد که سوژه بحث خیلی از منتقدان شد و خودش در مقام کارگردان فیلمی به نام "شازده احتجاب" را ساخت که از کارهای تأثیرگذار بر جریان موج نوی سینمای ایران بود.

با حدوث انقلاب اسلامی و نمودار شدن تغییر ذائقه سینمایی مردم، چیزی از جریان موسوم به فیلم فارسی باقی نماند و از سینمای رژیم سابق تنها جریان موج نو بود که به این سوی انقلاب هم راه یافت. شاید "فرمان آرا" هم از آن جهت که تا حدودی جزو این جریان بود توانست حتی بعد از انقلاب هم به فعالیتش ادامه دهد و گرنه به عنوان یک تهیه کننده فیلم فارسی هیچ جایگاهی در دوره جدید نمی یافت.

بعد از انقلاب با فرمان آرا برخورد بدی نشد و حتی با این که این فیلمساز نسبت بسیار نزدیکی با خانواده پهلوی داشت (همسر اشرف پهلوی خواهر دو قلوی محمدرضا شاه)، نه تنها بعد انقلاب به زندگی طبیعی‌اش در ایران ادامه داد بلکه توانست حرفه فیلمسازی را هم پیگیری کند.

آنچه در ادامه می خوانید درباره آخرین فیلم "بهمن فرمان آرا" یعنی "خاک آشنا"‌است اما به اصرار خود ایشان قبل از بررسی این فیلم مجبور شدیم کمی درباره مسایل شخصی شان هم صحبت کنیم چون "فرمان آرا" فیلمسازی است که آثارش را شدیدا به خودش ربط می دهد و بقیه هم برایش این کار را می کنند.

او مرتب اسم "ژاله" را در هر فیلم می برد که معلوم نیست بر چه کسی دلالت می کند و مرتب در هر فیلم نمادی از شخصیت خودش را بین کاراکترهای اثر جای می دهد.

"فرمان آرا" حالا در اثرش یک روشنفکر خفقان زده منزوی شده را نشان می دهد که نمادی از خودش به حساب می آید و ما می خواهیم از ایشان بپرسیم که چه کسی شما را منزوی کرده؟ مردم؟دولت؟ و یا خودتان؟! و در ضمن می خواهیم بپرسیم که چه کسی گفته شما می توانید در جایگاه عقل کل به نصیحت-بخوانید تحقیر- جوان ها بپردازید؟ و از همه این ها گذشته من شخصا به هیچ وجه نمی فهمم چرا BBC این قدر شما را دوست دارد و مثلا سراغ مهرجویی، تقوایی، کیمیایی، بنی اعتماد، کیارستمی و ... نمی رود؟

و سوال آخر من خیلی سخت تر جواب خواهد گرفت به خاطر اینکه در مورد (سرمایه گذاری مالی) سر هر کسی کلاه برود سر بانک ها کلاه نمی رود اما چرا بانک اقتصاد نوین حاضر شد روی یک فیلم نق نقوی بی رمق سرمایه گذاری کند که نه تنها مخاطب داخلی نپسندید بلکه جشنواره های رنگ به رنگ فرنگ هم حاضر نشدند حتی یک حبه تمشک طلایی به آن بدهند؟ /ص

  • مجتبی قره باغی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات