نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۲۶ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

مراسم تشییع شهدای گمنام نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران

تدوین: مجتبی قره باغی

تصور: مجتبی قره باغی- نوید قانع

  • مجتبی قره باغی

فیلم کوتاه "A Letter to Humans" بسیار زیبا و تاثیر گذار در باره مردم بی پناه و مظلوم فلسطین

کاری از sara khalaf & sari silwa

  • مجتبی قره باغی

گریه های جانسوز کودک فلسطینی(غزه) برای خواهر شهیدش

  • مجتبی قره باغی

کشتار کودکان مظلوم و معصوم در غزه

50مگابایت اف ال وی 50mb flv

  • مجتبی قره باغی

  • مجتبی قره باغی

ویدئویی که با عنوان پدرها نبینند منتشر شد
من توصیه می کنم به همه پدرها و مادرها که این فیلم رو ببینید
و برای آزادی مردم فلسطین از دست جنایتکاران اسرائیلی در همین شبهای ماه مبارک رمضان دست به دامن خدا بشید و دعا کنید.

https://bayanbox.ir/view/274348838222902240/%D9%BE%D8%AF%D8%B1.flv

  • مجتبی قره باغی
 
سنگ
یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد
باید نشست و یک غزل تازه کار کرد
 
در کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خورد
سنگی که فکر و ذلم را دچار کرد
 
از ذهن من گذشت که با سنگ می شود
آیا چه کارها که در این روزگار کرد
 
با سنگ می شود جلوی سیل  را گرفت
طغیان رودهای روان را  مهار کرد
 
با سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت
بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد
 
یا می شود که نام کسی را برآن نوشت
با ذکر چند فاتحه ، سنگ مزار کرد
 
یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت
زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد
 
با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت
گنجشک های مفت زیادی شکار کرد
 
یا می شود سنگ کسی را به سینه زد
جانت از او گرفت و بدان افتخار کرد
 
یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را 
در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد
 
ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ
اینگونه گفتن و سخت مرا بیقرار کرد:
 
تنها به یک جوان فلسطینی ام بده
با من ببین که می شود آنگه چه کار کرد!
 
 
شعری از علی قردوسی  خوانده شده در ضیافت افطار رهبر معظم ایران
  • منصوره اولیایی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات