حجاب قوم یهود صهیونیسم در بیت المقدس
آنچه در این عکس می بینید تصویری زنان از بلادمسلمین نیست .این زنان کلیمی در اورشلیم زندگی می کنند.شاید از خود بپرسید که چرا تا به حال رسانه های غربی و اروپایی چنین تصویری را به نمایش نگذاشته اند ؟!
رسانه های غربی به این زنان برقع پوش کلیمی ساکن در اورشلیم بی توجه اند و اینان را به جهان معرفی نمی کنند چرا که ایشان مسلمان نیستند!!!
چنین پارادوکسی چگونه توجیه می شود؟
Did you ever hear of these Jewish "burqa-women in Jerusalem of course you did not because mainstream media dos not care about them as they are not Muslims !!
نویسنده: منصوره صامتی / کارشناس فرهنگ و رسانه ( http://paradox.blog.ir )
موسیقی فیلم
موسیقی فیلم
اگر علاقه مند به ویرایش این نسخه و کمک به من برای بهتر شدن جزوه هستید لطفا نسخه ورد آن را از من بگیرید. این جزوه اپن سورس است.
بخش اول تئوری موسیقی
تعاریف بنیادین
تعریف هنر موسیقی
موسیقی هنر بیان احساس به کمک صداست.(در تعریف کلی هنر میتوان گفت که هنر یعنی بیان احساس به کمک ماده یا واسطه چون در ادبیات ماده ای در کار نیست) در موسیقی به کمک صدا هنرمند بیان احساس میکند. کلمه موزیک ریشه یونانی دارد. در اصل موز یا میوز(muse) نام الهه ساز و آواز در یونان بود.
موسیقی در زبان پارسی یک کلمه عربی است که از دو بخش موسی به معنی نغمه و قی به معنی لذت بخش و خوش تشکیل شده است. به موسیقی در پارسی لحن و به صورت جمع الحان نیز گفته میشود. چیزی که نباید فراموش کنیم این است که موسیقی یک صوت است اما صوتی که حاصل از ایجاد ارتعاشات منظم است. به طور کلی صدا انرژی حاصل از یک ارتعاش خواه منظم یا نا منظم است که توسط گوش ادراک میشود.
صدای موسیقایی
صدای موسیقایی صدایی است که حاصل از یک ارتعاش منظم باشد و این ارتعاش مسلما توسط یک ساز(یا چیزی شبیه به آن!) تولید میشود. اما صدا به طور کلی ویژگی های زیر را دارد:
نواک، ارتفاع یا پیچ(pitch)
که منظور همان زیرو بم بودن صداست و به تعداد نوسانات جسم تولید کننده صدا در زمان معینی بستگی دارد. تعداد این نوسانات در یک ثانیه همان فرکانس است که با واحد هرتز بیان میشود و منظور از هرتز تعداد نوسانات یک جسم در یک ثانیه است. مثلا یک صدا با 440 هرتز، 440 بار در ثانیه نوسان میکند. هر چه فرکانس بالا باشد صدا زیر تر و هر چه فرکانس پایین تر باشد صدا بم تر است. این فرکانس ارتباط مستقمی با طول جسم مرتعش دارد. یعنی وقتی طول جسم مرتعش بیشتر میشود فرکانس بیشتر و وقتی طول جسم مرتعش کمتر میشود فرکانس کمتر میشود. به همین علت ویلن سل صدای م تری نسبت به ویلن دارد. محدوده شنوایی انسان بین 20 تا 20000 هرتز است (در بعضی افراد 16000 هرتز). البته با افزایش سن توانایی شنیدن فرکانس های بالا کاهش میابد. زیرو بمی اصوات در موسیقی با نظام هفت نتی نوشته میشود و بر روی خط حامل که توضیحش خواهد آمد، مشخص میشود.
شدت صدا یا دینامیکdynamic
شدت صدا به مقدار نیرویی که ما برای ایجاد ارتعاش، به جسم مرتعش وارد میکنیم بستگی دارد و در موسیقی به صورتp (ضعیف)وf (قوی) نشان میدهد که pianoیعنی ضعیف و forte یعنی قوی. البته باید توجه داشته باشیم که ضعیف و قوی بودن یک صدا ارتباطی با فرکانس ندارد و دو صدا با فرکانس های مشابه میتوانند ضعیف یا قوی باشند.
برای دانلود "اینجا" کلیک کنید.
در تب می توانید از سایر مطالب استفاده نمایید.
موسیقی نظامی در ایران
موسیقی نظامی در ایران
موسیقی نظامی در ایران را می توان با آغاز جنگ های منظم در تاریخ ایران باستان همزمان دانست. نوشته های محققانی چون حسن مشحون و روح الله خالقی نیز بر این نکته تاکید دارد.
همچنانکه در آثار شعرا و مورخانی چون فردوسی یا بیهقی و مسعودی از وجود سازهایی چون شیپور، کوس، دهل، کرنا، سرنا و . . . یاد می شود که چگونه در میدان نبرد میان ایران با دشتمنان این آب و خاک از سوی هر دو لشکر به کار می رفته است.
آنچه از موسیقی نظامی در تاریخ ایران به جای مانده است ، همین نقل های مکتوب و تصویر به جای مانده از برخی سازهایی است که بعدها در نقاره خانه ها نیز به کار گرفته شد. این وضعیت سنتی استفاده از سازها تا دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار ادامه داشت. در این دوره و با ورود خروجی از رشحات تمدن غرب، موسیقی نظامی و جنگی غرب نیز وارد ایران شد.
موسیولومر و مدرسه موزیک دارالفنون
با راه افتادن مدرسه دارالفنون ، دست اندرکاران امور نظامی در ایران به صرافت افتادند که موسیقی نظامی به شیوه اروپایی آن را به کار گیرند.
هدف اصلی از ایجاد شعبه موزیک دارالفنون تربیت نوازنده آلات بادی موسیقی نظامی و مربی برای اداره کرده دسته جات موسیقی نظامی بود. و برای این کار نیز موسیولومر فرانسوی به ایران آمد تا آموزش موسیقی نظام به ایرانیان را برعهده گیرد. این آموزش ها سبب شد تا پس ازچند سال دسته موزیک نظام شکل گرفته وعملا جای نقاره خانه های قدیمی را هم بگیرد. اما موزیک نظامی در این دوره بیش از آنکه در جایگاه واقعی خود قرار بگیرد. به محملی برای سرگرمی دربار پادشاهان قاجار تبدیل شد تا در ورود و خروج و مسافرت های شاه وی را همراهی کند.
در این دوره گروه موزیک نظام علاوه بر نواختن در صبح و شام، در تکیه دولت و در تغذیه های آن دوره نیز می نواختند کار استفاده از این موسیقی تا به آنجا پیش رفتکه در مراسم عروسی هم از آن بهره می بردند.
برای دانلود "اینجا" کلیک کنید.
در تب می توانید از سایر مطالب استفاده نمایید.
اکسپرسیونیسم
اکسپرسیونیسم
طی آخرین سال های قرن نوزدهم و نخستین سال های قرن بیستم ، فرانسه چنان بر قلمرو نقاشی و پیکره سازی مسلط شده بود که سبک های ملل دیگر – آلمان ، ایتالیا ، انگلیس یا امریکا را در قیاس با آن می توان در حدود سبک های فرعی شهرستانی به حساب آورد . البته چندین نقاش و پیکره ساز نابغه هم از این کشورها با کشورهای دیگر برخاستند مثل : ون گوک ( هلند ) ، ادوارد مونک ( نروژ ) ، جیمز انسور ( بلژیک ) ، مداردو روسو ( ایتالیا ) . اما در بیشتر موارد ، ظهور این نقاشان فقط تاکیدی است بر برهوتی که آنان را در موطن اصلیشان قرار گرفته بود . با این همه ، بسیاری از اینان ، اگر نگویی همه شان ، در محیط پاریس پرورده شدند .
نقاشی آلمان طی بخش اعظم قرن نوزدهم در بند آرمان گرایی طبیعت گرایانه احساساتی گرفتار بود . در آخرین سال های قرن نوزدهم نفوذ مکتب فرانسوی باربیزون بیش از همه بود . این سبک در آلمان بیان رمانتیکی یافت که تا حدی پیشگویی کننده نخستین گرایش ها به اکسپرسیونیسم قرن بیستم آلمان بود . این طبیعت گرایی غنایی جنبه هایی از شیوه رنگ آمیزی امپرسیونیستی را نیز به خود جذب کرد اما بی آنکه تغییر مهمی در سرشت ذاتی خود بدهد . چهره های اصلی امپرسیونیسم آلمانی ماکس لیبرمان ، لوویس کورنیت و ماکس اسلی فوکت بودند ؛ و از میان اینها ظاهراً فقط کورنیت توانست به بیان شخصی ای دست یابد که امپرسیونیسم را به جریان های پویاتر اکسپرسیونیسم پیوند دهد .
در آغاز قرن بیستم ، نقاشان آلمانی از هر حیث آماده پذیرش تاثیرات نوین و جنبش های تازه بودند ، و از همین رو خیلی سریع شکل ها و برنامه های جنبش هنر نو را ، که روابط فرهنگی صمیمانه با انگلستان ، در دستورشان نهاده بود ، پذیرا شدند . ظاهراً تصور آرمان نوینی از هنرها و حرفه ها با هنر و صنعت برای آلمانی ها جذابیت فوری داشت ، و این سبک نوین تحت نام « سبک جوان » تبدیل به سبکی همه پسند و ملی شد . در زمانی که خلاء آشکاری در هنر آلمانی احساس می شد ، پیشرفت بعدی سبک جوان به سوی یک معماری مدرن عقلانی و نوعی تالیف از هنرهای زیبا و هنرهای عملی ، پراهمیت ظهور هنر نو تاکید می گذارد . در قیاس با تجربیاتی که در زمینه طراحی و معماری از دل سبک جوان سربرآورد ، سهم نقاشی و پیکره سازی چندان نبود . شاید گوستاو کلیمت اتریشی نماینده اوج نوآوری در جنبش سبک جوان اتریش و نیز آلمان در زمینه نقاشی و هنرهای تزئینی باشد . فردیناند هولدر ( 1853- 1918 ) سوئیسی نمونه ایست که از گرایش های گوناگون و گاهی متضاد به طبیعت گرایی ، آرمان گرایی و نماد گرایی که در آن زمان فضای هنری را انباشته بود و احتمالاً موجب تاخیر در پیدایش یک خط بیانی توانمند شده بود.
هولدر امروزه چهره ای غریب و جدا افتاده از جنبش سبک جوان و نمادگرایی به نظر می آید . او پس از کشف و گرایش به طبیعت گرایی و امپرسیونیسم آغازین ، به قواعدی دست یافت که از نقاشی اواخر دوران قرون وسطا و هانس هولباین مایه گرفته بود و در آن پیکرهای سبک یافته اما اساساً و دقیقاً برجسته نمایی شده بر زمینه ای از رنگ های تخت و خنثی ، جدا و تک افتاده می نمودند . جداافتادگی پیکرها از یکدیگر و نیز از بیننده ، به آنان کیفیتی از تنهایی معنوی می بخشاید ، اما این کیفیت با شیوه گرایی به کار رفته در حرکات و خطوط تزئینی کناری به حدر می رود . نقاشی های هولدر بسیار استادانه هستند و در زمان خودشان بسیار مورد پسند همگان بودند ، اما با آنکه به طور قطع در ارتباط با سنت مربوط به سبک جوان خاص کلیمت و شی یل هستند ، وگرچه برخی از تک چهره ها و منظره های طبیعی او هنوز از لحاظ دلنشینی و سادگی فراوانی که دارند جذاب اند ، ولی باز هم او چهره ای می نماید که مناسبت اصلی اش ظاهراً مربوط به دوره نزول سنت هنر نو به حد یک هنر تزئینی است .
با نگاه به گذشته آشکار می گردد که سبک جوان بیشتر به جهت اندیشه های تازه ای که پیش کشید اهمیت دارد تا به دلیل انگیزه های فوویی که به نقاشان پراستعداد و قابلیت داد . ادوارد مونک از بسیاری از جهات پدر اکسپرسیونیسم آلمانی ، جیمز انسور ، یکی از بنیانگذاران سوررئالیسم و خیال پردازی قرن بیستم ، و واسیلی کاندینسکی ، یکی از پایه گذاران انتزاعی گرایی ، همگی در دامن جنبش سبک جوان یا هنر نو پرورده شدند .
ادوارد مونک ( 1863 – 1944 )
جیمز انسور ( 1860 – 1949 )
ژرژ روئو ( 1871 – 1958 )
اکپرسیونیسم در آلمان
کریستیان رولفس ( 1849 – 1938 )
لویس کورنیت ( 1858 – 1925 )
پائولا مودرزون – بکر ( 1876 – 1907 )
امیل نولده ( 1867 – 1956 )
ارنست لودویک کیرشنر ( 1880 – 1938 )
اریش هگل ( متولد 1883 )
اوتو مولر ( 1874 – 1930 )
ماکس پکشتاین ( 1811 – 1953 )
کارل اشمیت – روت لوف ( متولد 1884 )
گراوورهای اکسپرسیونیستی
گروه سوار آبی
واسیلی کاندینسکی ( 1866 – 1944 ) تا سال 1914
فرانتس مارک ( 1880 – 1916 )
اگوست ماکه (1887-1914)
الکسی فن یاولنسکی ( 1864 – 1941 )
برای دانلود همین تحقیق "اینجا" کلیک کنید.
پست مدرنیسم
چکیده:
چه بخواهیم، چه نخواهیم دنیای پست مدرن و به تبع آن هنر پست مدرن در حال گسترش است. در دنیای پستمدرن نقش تکثرگرایی، به وضوح دیده میشود که مبتنی بر احترام است. احترام به همه اقوام و فرهنگها. تکثرگرایی در نتیجه پدید آمدن دهکده جهانی است. مهمترین ادعای پست مدرنیسم این است، که به مسائل انسانی روی کرده است. در دنیای پست مدرن حقوق اقلیتها به رسمیت شناخته میشود. هنر پست مدرن متأثر از شبکههای جهانی است و در پی جهان وطنی شدن است. هنر پست مدرن دورگه و التقاطی است. در این دوران بیشمار هویتهای دو گانه و ترکیبی و دورگه وجود دارد.
کلید واژهها: پست مدرنیسم، عدم قطعیت، تکثرگرایی، هویت، دهکده جهانی
مقدمه
دورهی مدرن که به نظر می رسید برای همیشه دوام می یابد، به تندی جزیی از گذشته می گردد. مرحلهی صنعتی به سرعت جای خویش را به دورهی فراصنعتی می دهد. در هنرها سنت نو به ترکیبی از سنتهای بسیار می انجامد. دورهی پست- مدرن زمان انتخابهای مداوم است. پست مدرنیسم حیات خود را عمدتاً به عنوان مقولهای دانشگاهی ومربوط به تحولات معینی درحوزه هنر آغازکرد. اما به زودی به صورت اصطلاحی توصیفی برای تمامی انواع جابجایی ها وتحولات مطرح شده در جامعه و فرهنگ معاصر درآمد. پستمدرنیسم یک کلیت فکری به معنای دقیق کلمه نیست، به این دلیل که تقریباً هر رشتهای، از فلسفه گرفته تا مطالعات فرهنگی و از جغرافیا تا تاریخ هنر، جملگی این واژه را اقتباس کرده اند. هرکدام از این حوزه ها کتاب ها و نشریاتی با زاویه دید خود در باب این موضوع به وجود آورده و پست مدرنیسم را به زبان خود تعریف کرده اند. به طور خلاصه پست مدرنیسم گسترش یافته است. اما به رغم گسترش پست مدرنیسم، راه یافتن به درون آن چندان دشوار نیست.
پست مدرنیسم عرصهای است که خلاقیت و درهم شکستن قواعد، هر روز زمینههای جدید و غیر قابل پیش بینی را پدید می آورد. پست مدرنیسم ایجاد کننده و مشوق امکان همنشینی و نزدیکی گفتمانهای مختلف شده است. به دلیل پدید آمدن وضعیت چندگانگی فرهنگی نگاه انسان امروز به دنیا التقاطی شده است. یکی از عوامل مهم در پست مدرن پیدایش تکثرگرایی است، که پیامد آن استیلای اینترنت، انفجار اطلاعات و پدید آمدن دهکده جهانی است. همه روزه اطلاعات عظیمی در میان قارهها تبادل می شود و خبرها با سرعتی بیش ازسرعت صوت به تمام جهان مخابره میشوند. برمبنای تکنولوژی ارتباطی جدید، اندیشه و شیوه های زندگی درحصار جغرافیا باقی نمیماند و از دریچه شبکههای ارتباطی به همه جای دنیا نفوذ می کند. این مسئله را به هنر پست مدرن نیز می توان تعمیم داد. با توجه به ارتباطات وسیع جهانی هنر نیز به لحاظ ماهوی دچار تنوع معنایی شده و تعاریف بسیار متفاوتتری به خود پذیرفته است. بنابراین بسیاری از روش ها و گرایشهای سنتی و نو اجازه خودنمایی هنری یافتهاند. در پست مدرنیسم هیچ سبک یا مکتب واقعی به معنای گرایش عمومی وجود ندارد. هر ایده وشی می تواند به مقام هنر راه یابد. هیچ جریان عمده و عمومی ذهنیت قالب هنری رامشخص نمی کند. هیچ اصل و قاعده ای تعیین کنندهی مطلق ارزشهای هنری نیست.
دربیانی کوتاه، پست مدرنیسم عدم محدودیت درتعریف هستی و ماهیت هنر است.
قدر مسلم، درپژوهشی چند صفحهای نمی توان و نباید انتظار داشت که تمامی صفات، ویژگی ها و مضامین دنیای پست مدرن و به تبع آن هنر پست مدرن را مورد بررسی قرار داد. دنیای پست مدرن به اندازة همة کرة خاکی و انسان های روی آن بزرگ و به اندازة یک کامپیوتر جیبی کوچک است. پس بررسی همه جانبه روی این مقوله از عهده یک شخص برنمی آید. در این پژوهش کوتاه سعی کردهام، کمی از ویژگیهای این دنیا و هنر مربوط به آن را مورد بررسی قرار دهم. بی شک سوالات بیشماری پیش روی قرار دارد که پاسخگویی به آنها نیاز به زمان و بررسی های بسیار وسیعی دارد. من تلاش کردم که به برخی از این سوالات به اندازه بضاعت خودم پاسخ گویم. ازجمله این که پست مدرنیسم چیست؟ و هنرآن چه گونه است؟ از چه زمان به وجود آمده است؟ دلایل به وجود آمدن پست مدرن چیست؟ منشاء پست مدرن چیست؟ پست مدرن در رد مدرنیسم است یا در ادامه آن؟ ویژگی های خاص دوران پست مدرن به طور اخص هنر پست مدرن کدام ها هستند؟ و در انتها جهان آینده راه به کجا می برد؟
به امید آن که این تلاش بسیارکوچک راهگشای قدم های دیگر من دراین زمینه باشد. با تشکر فراوان از جناب آقای دکتر یگانه استاد و مدرس عزیز که دریچه ای به دنیای شگفت انگیز پست مدرنیسم به روی من گشودند.
برای دانلود همین تحقیق "اینجا" کلیلک کنید.
جشنواره فیلمهای صد ثانیه ای، حوزه هنری
جشنواره فیلمهای صد ثانیه ای
جشنواره فیلمهای صد ثانیه ای با وجود کمبود بودجه و یک سال تاخیر در برگزاری، بالاخره جشنواره نهم خود را در سال 92 آغاز می کند.
معرفی بخش سینمای اخلاق
جشنواره فیلم ۱۰۰ یکی از محافل نوین سینمایی است که نقش مهمی در ترویج و توسعه آثار و نیز کشف استعدادهای تازه دارد. در بخشی از این جشنواره که « سینمای اخلاق » نام دارد، سعی شده تا با توجه به شعار دائمی جشنواره از هنرمندانی که نقش بسزایی در ارتقاء سینمای ایران با مضامین اخلاقی و انسانی داشته اند تجلیل شود تا هر سال این روند ادامه پیدا کند.
تقویم جشنواره
۱- اعلام فراخوان ۳۰ دی ماه ۹۱
۲- آخرین مهلت ارسال آثار ۳۰ خرداد ماه ۹۲
۳- اعلام آثار راه یافته به جشنواره ۳۰ تیرماه ۹۲
۴- برگزاری جشنواره ۲۳ تا ۲۵ مردادماه ۱۳۹۲ تهران
۵- اختتامیه ۲۵ مردادماه ۱۳۹۲ تالار اندیشه حوزه هنری
آدرس دبیرخانه جشنواره:
تهران خیابان سمیه، نرسیده به خیابان حافظ حوزه هنری، طبقه همکف دبیرخانه مرکزی جشنواره های حوزه هنری
تلفن : ۵-۸۴۱۷۲۲۰۴
فاکس : ۸۴۱۷۲۲۰۳
آدرس الکترونیکی: www.artfest.ir
سومین جشنواره ملی باران
سومین جشنواره ملی باران
زمان اجرای جشنواره : نیمه دوم اردیبهشت ۹۲
۸۸۷۸۶۲۱۲
baranfest@gmail.com
نشانی: تهران خیابان ولیعصر تقاطع میرداماد دانشکده مهندسی نقشه برداری دانشگاه خواجه نصیر
دبیر جشنواره: رسول زارع
وضعیت جشنواره: در حال اجرا
مهلت ارسال آثار :
تا 15 فروردین 1392

بررسی نقش زن درآثار استریندبرگ با تمرکز بر نمایشنامه میس جولی
رمز فایل: hatim
بابت استفاده از فایل به جای پرداخت هرگونه مبلغی، فقط کافیست برای سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و برآورده شدن حاجات گردآورنده مطلب و بنده ده صلوات ذکر بفرمایید
تغییر وضعیت حقوقی و اجتماعی زنان و موفقیت کنونی آنان در جوامع مختلف ، نتیجه ی تلاش ها و مبارزات پی در پی و متوالی چند قرن بوده است . این تلاش ها و مبارزات نه تنها از طرف خود زنان صورت گرفته است ، بلکه متفکران و فیلسوفانی چون دیدرو ، ولتر و دیگران در رسالات مختلف خود ، از عدم تساوی حقوق زنان و مردان و شرایط نامساعد حاکم بر زندگی آنان سخن گفته اند .
تلاش های زنان برای به دست آوردن حقوق خود ، در چند قرن اخیر ، هم عرصه ی تفکر و فرهنگ بهره گرفته است و هم بر آن تاثیر گذاشته است .
شاه ظالم را در هر زمان که باشد سرنگون می کنیم

به فرمان رهبری شاه ظالم را در هر زمان که باشد سرنگون می کنیم
"سنگی از جنس صبور، ساخته فرانسویها برای مصرف در افغنستان"
شاید زمان زیادی از ساخت فیلم موهن سنگ صبور با بازی، بازیگری که به بهانه هنر به سمت فیلمهایی با محتوای فلسفی پورنو می رود، میگذرد. شاید خیلی دیر است برای نوشتن این مطلب در صفحه ی شخصی خودم.
اما این روزها، وقتی گهگدار با دوستانم درباره فیلم ها صحبت می کنیم و به سنگ صبور می رسیم، متحیرانه متوجه می شوم که برخی، توهین های این فیلم را که به ساحت مقدس پیامبر اکرم اسلام، حضرت محمد "ص" و همسر نجیبشان خانم خدیجه "س" شده است را نفهمیده اند.
قصد ندارم داستان فیلم را برای شما شرح بدهم جز اندکی، آن هم برای روشن شدن این توهین ها:
مردی مسلمان در خانه بستریست، مجروح جنگ است و در کما فرو رفته. همسرش در حین پرستاری از او خاطراتش را برای وی بازگو می کند، خاطراتی که تا به حال به خاطر بدخلق بودن شوهرش آنها را بازگو نکرده. بیاد می آورد زمانی را که کودک بود و پدرش اهل قمار روی خروس های جنگی، کم کم در شکستهای متوالی مجبور می شود دختر اولش را به برنده قمار بفروشد، دخترک از ترس، گربه را به سراغ خروس پدر می فرستد تا او را شکار کند و اینجا اولین نقطه آزار اوست توسط پدرش.
گلشیفته که نقش همسر این مرد را در فیلم ایفا کرده است، کم کم لب به سخن می گشاید و اسرار زندگی اش را آشکار می کند.
او در صحنه ای که دو مرد به خانه اش حجوم می آورند خود را فاحشه معرفی می کند تا این مردان به ظاهر مذهبی از خانه اش خارج شوند، اما یکی از آنها که سربازی جوان است مجددا به خانه ی وی برگشته و به او تجاوز می کند، این در حالیست که گلشیفته با تلاشی بسیار اندک می خواهد متجاوز را متقاعد کند که دروغ گفته است و فاحشه نیست.
جوانک دچار زود انزالیست و بلافاصله آتش شهوتش خاموش می شود و از خانه خارج می شود. گلشیفته به دنبال قرآن می گردد تا توبه کند.
جوانک به دفعات به خانه او بازگشته و با او هم بستر می شود و خود گلشیفته از این گناه استقبال می کند و هر بار به سمت به دنبال قرآنش می گردد. او عاشق جوانک شده.
در صحنه های آخر، لب به اعتراف گشوده و برای همسرش داستان زندگی اش را در دوران غیبت وی توضیح می دهد.
اعتراف می کند که مشکل بچه دار شدنشان از طرف مرد بوده و او برای اینکه دچار هوو در زندگی اش نشود با راهنمایی های مادر شوهرش به دعانویس مراجعه می کند.
دعانویسی که به ظاهر اهل دعانویسی است. با وی همخواب شده و از او صاحب فرزند می گردد و به شوهرش می گوید که این بچه را از او باردار است. این کار را بار دیگر تکرار می کند و حرامزاده ای دیگر را نیز رقم می زند.
در حین اعترافاتش، شوهرش که تاب این سخنان را ندارد از کما خارج شده و چشم می گشاید و به قصد کشتنش به او حمله می کند، گلشیفته که مدتی بسیار طولانی از او پرستاری می کرده با ضربه چاقو او را از پا در می آورد و با لبخندی معصومانه به جوانک متجاوز که برای همخوابی دوباره به خانه اش آمده نگاه می کند.
او زمانی که همسرش را به قتل میرساند خود را به پیامبری خدا مبعوث می کند.
قبلتر در صحنه ای که نمای مسجد ده را نشان می داد و صدای مفتی ده از آن به گوش می رسید، شنیدیم که مفتی می گفت: (نقل قول از فیلم)
" در حقیقت این محمد نیست که پیامبر است، روزی محمد به خدیجه گفت، من جن می بینم و از او می ترسم، خدیجه به او گفت چند بار او را دیدی و محمد در جوابش گفت به دفعات.
خدیجه گفت نترس، اگر این بار هم او را دیدی من را خبر کن. روزی پیامبر او را دید و خدیجه را صدا زد و در همان لحظه (نغوذ بلله) خدیجه موهایش را پریشان کرد و آن جن رویش را برگرداند. این گونه شد که خانم خدیجه به پیامبر گفت، که او جن نیست و فرشته الهی است و ... . پس حق پیامبری با خدیجه است که این قدر عاقل است و باهوش، در حقیقت او پیامبر است"
برای همین در صحنه آخر فیلم گلشیفته نیز به خاطر زنده کردن همسرش بوسیله بازگویی و اعترافِ خاطرات سکسی اش، خود را مستحق پیامبری می بیند.
این فیلم به صورتی فاحش به پیامبر مکرم اسلام و همسر ایشان توهین کرد، ولی بسیاری از مردم بویی از این قضیه نبردند و هیچ اعتراضی در کار نبود.
آقای بهزاد فراهانی از شما به خاطر تربیت این فرزند هنرمند و تقدیم نمودن وی به دنیای هنر تشکر می کنم.
مجتبی قره باغی