برای کسی که (قصهها)ی بنی اعتماد را دیده و نیم میلیمتر انصاف در متر و معیارهایش وجود داشته باشد، جای هیچ شکی باقی نیست که جایزهی بهترین فیلم نامه به چنین کار ضعیفی هیچوقت بدون غرضهای خصمانهی سیاسی داده نمیشد.
جشنوارهی ونیز امسال با یک فیلم افتضاح از محسن مخملباف افتتاح شد و در اختتامیهی آن یکی از شلخته ترین فیلمهای دنیا جایزهی بهترین سناریو را گرفت.
برای کسی که (قصهها)ی بنی اعتماد را دیده و نیم میلیمتر انصاف در متر و معیارهایش وجود داشته باشد، جای هیچ شکی باقی نیست که جایزهی بهترین فیلم نامه به چنین کار ضعیفی هیچوقت بدون غرضهای خصمانهی سیاسی داده نمیشد.
قصههای بنی اعتماد را حتی یک بچه مدرسهای هم قصه نمیداند چه برسد به فستیوالی که سالهاست خود را مکتبی مستقل در سینمای دنیا معرفی کرده، اما امسال قدیمی ترین جشنواره سینمایی دنیا، بهترین جایزه فیلم نامه نویسی اش را به بدترین داستان ایرانی داده و دربارهی اینکه قضیه چطور به اینجا رسید، باید گفت قصه های واقعی پشت پرده اتفاق افتاده اند نه روی پرده و برای رسیدن به یک درک واقعی از موضوع، باید سراغ قصه های واقعی یا همان (واقعیت قصه ها) برویم.
پردهی اول: حضور در جشنوارهی فجر
سالهای سال میشد که بنی اعتماد فیلمی نساخته بود و همین مطلب حضورش را در جشنوارهی فجر خیلی موارد توجه رسانهها قرار داد. خیلیها توقع داشتند که خانم بنی اعتماد برای سی و دومین جشنوارهی فجر، یک فیلم جدید بسازد، یعنی کاری که خیلیهای دیگر انجام دادند و از زمان روی کار آمدن آقای جنتی به عنوان وزیر فرهنگ تا فصل بازبینی هیات نظارت جشنواره، برای چنین کاری فرصت کافی وجود داشت اما وقتی سلسله اقدامات چالشبرانگیز متصدیان جشنواره فجر شروع شد، یکی از بدترین آنها تصمیمی بود که مسئولین در مورد رخشان بنی اعتماد گرفتند.
بنی اعتماد در دورهی مدیریت قبلی توانسته بود برای هفت فیلم کوتاه به طور جداگانه مجوز فیلم برداری بگیرد، اما بعد، با متصل کردن این فیلمهای کوتاه به هم یک اثر بلند سینمایی پدید آورد؛ به این ترتیب او که از ابتدا برای ساخت یک اثر بلند سینمایی پروانه نمایش نگرفته بود، از نظر قانونی نمیتوانست در بخش مسابقهی جشنوارهی فجر حضور داشته باشد اما اقدام فرا قانونی برگزار کنندگان این فستیوال، راه را برای حضور بنی اعتماد در جمع فیلم سازان بخش مسابقهی فجر هموار کرد.
- ۱ نظر
- ۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۹