نوشتن گاه

نوشتن گاه عضوی است از بدن چون نشیمن گاه - مرکب است از دست و مغز و قلب، که در وادی نوشتن همان قلم و عقل و دل است

نوشتن گاه

نوشتن گاه عضوی است از بدن چون نشیمن گاه - مرکب است از دست و مغز و قلب، که در وادی نوشتن همان قلم و عقل و دل است

نوشتن گاه

دست های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟
از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت!
میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! میدانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! میدانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر» ثبت شده است

با پای خود رفتیم و هی گفتیم تقدیر

در گِل نشستیم و به خود بستیم زنجیر

تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم

یک عمر در پرواز خود کردیم تاخیر

تا راحتِ وِجدانمان بر هم نریزد

هر درد را با حکمتی کردیم تفسیر

از ماست هر ظلمی که در هر لحظه بر ماست

این است رمز نهضت و آغاز تغییر

این شعرو تو یه ویدیو دیدم بودم و به دلم نمی‌نشست! اما حالا دوباره تو همون ویدیو دیدم چون اینبار لین ویدیو رو به جاش دیدم. تو موقعیت درستش.

واقعا به دلم نشست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۱ ، ۰۹:۴۰
مجتبی قره باغی