مازندران – نوشهر – سال 1367
مجتبی و مصطفی قره باغی
- ۰ نظر
- ۰۷ تیر ۹۲ ، ۱۶:۵۲
این کارت ویزیت رو که در بالا مشاهده می کنید،کارت ویزیت عکاسی این آقاست که تو عکس پایین قصد داره تا به جبهه بره.
ایشون در جنگ دچار مجروحیت خفیف شیمیایی شدن و بعد از گذشت بیست و اندی سال از جنگ به دلیل کهولت سن و فعالیت مواد شیمیایی در بدنشون دار فانی رو وداع گفتن.
پدربزرگم "حاج علی پاشا سلیمی"
اگر افزایش قیمت 100 درصدی کرایه های اتوبوس رو به حالت قبل بر نگردونن
به عمق تکلیف و تعهد مسئولین پی خواهیم برد
برخی با عوض کردن سه تا تاکسی به فقر مردم پی می برن و برای ادای تکلیف میان،
برخی هم با کندن چهارتا چاله که وظیفه اصلیشون در مسئولیتهای قبلیشونه به نام ادای تکلیف میان وسط میدون
آقایون من سرهنگ نیستم
این سینه هم پر از راز نیست
والله این بچه بازیهاتون کاملا معلومه، زده بیرون
آهای خادمی که مدعی خدمتی
مردم آگاهن، می فهمن، حالیشونه
تو هم آگاه باش
بفهم
تو شهرداری خوب بودی
چرا لج بازی می کنی
حتما باید ملت چهارتا اتوبوس آتیش بزنن و جنابعالی به صورت گازانبری عمل کنی؟؟؟!!!
والله خوبیت نداره
بیاید آدم باشیم
به قول دوست گلم،آقا رضا Reza KH "هــــمــــیــــــــــن"
سه زن مسلمان برمه کشته شدند
حداقل سه زن از مسلمانان برمه در تیراندازی پلیس به سوی جمعیت معترض کشته شدهاند.
یکی از این زنان حامله بود.
در این تیراندازی چند نفر نیز زخمی شدهاند.
این افراد در اعتراض به طرح دولت برمه برای انتقال آنها به یک اردوگاه موقت دست به اعتراض زده بودند.
منازل این افراد سال پیش در خشونتهای بودائیان علیه مسلمانان برمه از بین رفته بود.
در این خشونتها صدها نفر کشته شدند و هزاران نفر نیز خانه و کاشانه خود را از دست دادند.
مسلمانان روهینگیا شهروند برمه محسوب نمیشوند و با تعبیض رو به رو هستند.
بیش از ۱۳۰ هزار نفر از ساکنان این منطقه از خشونتهای قومی سال پیش گریختهاند. بیشتر این افراد در حال حاضر در اردوگاههای موقتی به سر میبرند.
از گذشته تا امروز، اداره کشورها، ملتها و اقوام، توسط بزرگان و سیاست مداران، اهمیت خاصی داشته است. شاهان در ادوار و اعصار مختلف نیز همیشه سعی در انتخاب افرادی لایق و فهیم به عنوان مشاور یا نخست وزیر برای اداره ی هر چه بهتر کشور و دولت خود می نمودند.
گسترش تفکرات کشورهای دموکراتیک و تاثیر آن بر سرزمین های مختلف باعث شد تا دیگر کشورها برای احقاق دموکراسی و مردم سالاری به سمت و سوی جمهوریت و برگزاری انتخابات مردمی حرکت کنند.
در این شرایط مردم خود را موظف می دانند تا برای این جمهوری، ریاستی لایق برگزینند. فردی که در گذشته به عنوان مشاور یا نخست وزیر در خدمت شاه، برای کشورگشایی و اداره ی کشور انتخاب می شد. فردی از دربار.
اما امروز مردم با انتخاب او به عنوان رئیس جمهور، به جای کشورگشایی و خدمتگذاری شاه، او را در خدمت خود می گیرند.
رئیس جمهور قرار است تا وارد عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... در جامعه شود. پس بهتر است فردی از دورن مردم باشد، شخصی که با مردم آشناست.
اکنون برای انتخاب رئیس جمهور باید چندین کاندیدا خود را به مردم معرفی کنند تا هم مردم حق انتخاب داشته باشند، هم اینکه انتخابات معنا پیدا کند.کشورها و دول مختلف برای برگزاری انتخابات، سیاستهای خاص خود را دارند.
ایران نیز در این میان فیلترهایی برای تایید صلاحیت کاندیداها دارد. گذر از وزارتهای مختلف و شورای نگهبان از بدیهیات سیاست داخلی ایران است.
اما زمانی که یک کاندیدا از فیلتر عبور می کند و در جایگاه انتخاب مردم قرار می گیرد، تازه زمان معرفی مفصلش فرا می رسد.
شخصی که شاید مردم او را قبلا در جایگاه و مسئولیتهای مختلف دیده اند و حالا او باید خدمات پیشین خود و البته برنامه هایی که برای آینده مردم در دوران ریاستش دارد را برای مردم تشریح کند.
این شرح و معرفی گونه های مختلف تبلیغات را شامل میشود.
تبلیغات توسط رسانه های جمعی فرا گیر مانند رادیو و تلویزیون .
تبلیغات مطبوعاتی مانند روزنامه ها و نشریات.
تبلیغات میدانی مانند پوستر، بنر و تراکتهای تبلیغاتی.
این تبلیغات هزینه های خود را نیز در بر دارد. هزینه های هنگفت که در بیشتر مواقع دور ریختنی بیش نیست. وقتی آقای حسین و علی و ... که دارای سوابق اجرایی مشخصی هستند این سوابق در گذر از مراحل مختلف موثر بوده، باز هم محتاج تبلیغاتی گسترده با هزینه های سنگین هستند؟!!
البته باید متذکر شد که از زمان ورود رئیس جمهور احمدی نژاد به عرصه سیاست و اعلام کاندیداتوری از سوی او، ابداع اولین همیاری و تاسیس ستادهای انتخاباتی مردمی با مشارکت و همیاری مالی مردم صورت گرفت.
در تبلیغات دوره دوم ریاست جمهوری وی، دیگر کمتر به این قضیه اشاره شد و شاید دیگر تبلیغات، آن قدرها هم که جنگ نرم داخلی به کمکش آمد، کارآمد نبود.
امروز نیز با نزدیک شدن به پایان دوره ریاست جمهوری، ترفند جذب حمایت های مالی و مردمی در تبلیغات دوره ی نهم، در مدل جذب همکاری در ستادهای انتخاباتی کاندیداهای انتخاباتی دوره یازدهم مشهود است.
اکنون چند سوالی که برای بنده و امثال بنده مطرح می شود این است که:
1- آیا کاندیداهای ریاست جمهوری از طرف دولت حمایت مالی نمی شوند؟
2- آیا مردم برای اینکه کاندیدای مورد نظرشان به پست ریاست برسد تا شاید برخی از شعارهای انتخاباتی خود را محقق کند، ما باید به عنوان طرفدار و حامی، هزینه های او را پرداخت کنیم؟
مادر کمی صبر شاید
با وزنی اندک
حتی سبکتر از تولد
سنگینی غمی را
برایت هدیه آورم
غمی کوچک اما
به بزرگی ندیدنم
خاطره ای کوچک اما
به بزرگی یادآوریش
مادر...
می خندی وقتی میروم اما می گریی
و می گریی وقتی می آیم ولی من خندیدم
مادر طنین صدایت در گوشم
آرام کرد و سکوت شد
صدای موج خمپاره
اکنون خمپاره در زمین است و من با ملائک در آسمان
مادر وزنم را تحمل کن
من آمدم
اینبار با دو تکه استخوان
مجتبی قره باغی
پیامی به دنیا، در فرانسه فیلم بسازید تا همه جا جایزه بگیرید
"میلاد جلیل زاده"
پیامی به دنیا، در فرانسه فیلم بسازید تا همه جا جایزه بگیرید
خیلی از فیلم های بزرگ تاریخ سینما از هیچ جشنواره ای جایزه نگرفتند اما شهرت آن ها در اقطار تاریخ پیچیده حتی بسیاری شان قبل از خلق پدیده ای به اسم جشنواره ساخته و پخش نشدند.
باشگاه خبرنگاران؛ خیلی از فیلم های بزرگ تاریخ سینما از هیچ جشنواره ای جایزه نگرفتند اما شهرت آن ها در اقطار تاریخ پیچیده حتی بسیاری شان قبل از خلق پدیده ای به اسم جشنواره ساخته و پخش نشدند اما نام و طراوت آنها هنوز باقی است اما در مورد آموره باید گفت که اگر جشن ها و جشنواره های رنگ به رنگ فرنگ آنرا در کانون توجه قرار نمیدادند، این فیلم فیلمی نبود که به خودی خود نامی برآورد و دیده شود حتی اکثر کسانی که بر اثر تلقین جشنواره ها، امروز ممکن است چنین اثری را تحسین هم بکنند در فضای فارغ از غوغاها حاضر نمی شدند آن را تا سکانس نهایی تحمل و تماشا کنند.
در این نگارش به دلایل جایزه بگیر شدن فیلم میشائیل هانکه از سوئی در فرانسه و از سوی دیگر در آمریکا خواهیم پرداخت و بحث درباره ضعف های ساختاری و ویژگی های مضمونی اثر به یادداشت دیگری موکول خواهد شد که از شما دعوت می کنم در تکمیل پیام این نوشته یادداشت بعدی آن را هم مطالعه کنید.
*سوخت ماشین ناپلئون
سیاست سینمائی فرانسوی ها برای ترویج فرهنگشان در تمام دنیا اخیرا با برنامه ریزی هایی دقیق دو رویکرد اصلی را خیلی جدی پیگیری می کند از دعوت به عمل آوردن از فیلمسازان مطرح تمام دنیا برای ساخت آثاری فرانسوی، تا هم این کشور پاتوق تمام هنرمندان خلاق دنیا معرفی شود و هم کم کم جامعه فرانسوی تبدیل شود به سوژه تمام آثار هنری برتر در دنیا
2- معامله با آمریکایی ها برای محصور نماندن سینمای فرانسه به عده ای مخاطب روشنفکر جشنواره ای و به دست آوردن مخاطبین توده ای سینما توسط مافیای اکران هالیوودی
مورد اول با همین توضیح مختصر، فلسفه جوایز فرانسوی آموره و همچنین جشنواره های غیر فرانسوی که مقلد کن و سزار هستند را روشن می کند و نیازی به شرح بیشتر نیست فقط توضیحی که لازم میماند بحث معامله سینمایی فرانسه با ایالات متحده است که جوایز آمریکائی آموره هم داخل همین دستگاه تعریف می شود.
معامله ای که قرار است درباره آن صحبت کنیم اتفاق افتاد چون به نظر میرسد هر دو طرف قضیه به آن احتیاج داشته باشند سینمای تجاری آمریکا که دیگر یکسره به سرگرمی سازی و فقدان جنبه های هنری متهم شد، میتواند عنوان های برجسته هنری را از فرانسوی ها به عاریه بگیرد چون فرانسه از کن تا سزار سرزمین کارناوال های بزرگ سینمائی است از سوی دیگر فرانسوی ها هم می توانند مخاطبین شان را از انحصار چند نفر روشنفکر سینما تکی بیرون آورده و توسط مافیای پخش آمریکائی حتی مخاطبین پاپ کورنی و تخته شکن سینما را به چمچه بیاورند چون بزرگترین مافیا در تمام عرصه های اقتصادی دنیا مافیای پخش فیلم آمریکایی است.
به عنوان ا ولین قدم های این همگرائی در کن 2012 یک اثر آمریکائی به نام درخت زندگی برگزیده شد و در پاسخ آن در همان سال اسکار آرتیست فرانسوی بود اکنون هم در ادامه این بده بستان ها رئیس هیات داوران کن برای امسال شخصی قرار داده شده که نماد شاخص سینمای تجاری هالیوود است.
جوایز فیلم آموره هم دقیقاً با توجه به همین بده بستان ها توضیح پذیر است.
هانکه اتریشی که حاضر نشد فیلم فرانسوی بسازد و نخل طلا را دریافت کرد حالا با یک فیلم فرانسوی وسط معامله با آمریکائی ها قرار می گرفت و اینچنین شد که گلدن گلوب و اسکار را هم برد نان به هم قرض دادن کن و گلدن گلوب و اسکار را هم برد نان به هم قرض دادن کن و اسکار در انتخاب فیلم و یا اعضای هیئت داوران کاملا روشن است اما هنگام مقایسه سزار بافتا یعنی معادل فرانسوی اسکار با مراسم های هالیوودی بیشتر به معامله ای بودن جوایز آمریکائی آموره پی برده می شود در سزار، آموره بهترین فیلم فرانسوی زبان شد و آرگو بهترین اثر غیر فرانسوی.
از سوی دیگر گلدن گلوب و اسکار جایزه بهترین فیلم انگلیسی زبان را به آرگو دادند و آموره را به عنوان بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان برگزیدند با توجه به این مطلب به نظر شایسته نمی رسد که فاکتورهای یک معامله را با معیارهای هنری اشتباه بگیریم و جوایز آموره را دلیل بر والائی های هنری اش بدانیم آموره که جایزه نگرفت و همه آن ها پاداشی برای یک اتریشی است که فیلمسازان تمام شده بود اما چون حاضر شد سربازی در کشورگشائی فرهنگی فرانسه باشد تا مجسمه عمو اسکار هم پیش رفت. از هانکه دیگر بخاری در نمی آمد و او مجبور شد سوخت ماشین فرانسوی ها شود تا دود بلند کند.
شاید بد نیست به این هم اشاره کنیم که اهالی سینمای آمریکا در معامله گری با کشورهای دیگر سابقه دار هستند پیش از فرانسه و تا یکی دو دهه پیش نمونه شاخص آن تهاتر با ایتالیائی ها بود که کلی وسترن برای آمریکا ساختند و کلی فیلمساز نابغه تقدیم آمریکا کردند و در عوض توانستند فیلمهایشان را به پخش کننده آمریکائی بسپارند و آن قدر جایزه اسکار گرفتند که هنوز هم در تمام دنیا رکورددار به حساب می آیند اما ظاهرا حالا نوبت فرانسه است./ص